Thursday, November 15, 2012

عکس زن سکسی روی بستنی های ایرانی در شهر مقدس مشهد


عکس زن و بستنی آنهم در مملکت اسلامی ایران

شعله های آتش بی بند و باری و ابتذال این بار به شهر مقدس مشهد رسید  و فریاد واسلاما و واشریعتا علمای اعلام را در آورده است .

خبر رسیده است که طی هفته های اخیر چندین محموله بستنی تولید داخل که برای صدور به خارج از مرزها ( بیداری اسلامی ) با عکس زنی زیبا روی و حوری اندام و خنده های شهوانی بسته بندی شده بود  با کمک ستون پنجم استکبار از مراکز خرید شهر مشهد سر در آورد و دین و ایمان امت مسلمان را بر باد داد .
این بستنی ها در این شرایط تحریم با قیمتی چند برابر بعد از چند ساعتی در سراسر مشهد نایاب شد و بدتر اینکه بعضی از مغازه داران جهت تبلیغ بدحجابی آن بسته بندی یعنی آن عکس مبتذل را روی مغازه های خود در کنار عکس آیت الله خامنه ای و خمینی چسبانده بودند که خوشبختانه سربازان گمنام امام زمان با دیدن عدم تعرض دستگاهای نظارتی و ناجا به فروشندگان این نوع کالاها  از راه رسیدند و با پاره کردن و آتش زدن عکس مبتذل از این هتک حرمت و ترویج سکولاریسم جلوگیری کردند .

یکی از شاهدان عینی میگفت که بیشترین خریداران این بستنی های شیطانی با عکس زنی سکسی آخوندها بوده اند .

 لازم به یاد آوریست شهر مشهد ثقل اصلی و مرکز صیغه در جهان اسلام میباشد و از اینرو  هزاران هزار آخوند شب و روز در جهت احیای سنت النبی در هر کوی و برزن  به این امر مقدس مشغولند
.


خوانندگان گرامی شاید به یاد داشته باشند که در سال گذاشته « خرافه » نخستین بار با انتشار عکسی مستهجن چنانکه در فوق مشاهده میکنید ،  از جنگ نرم و توطئه عظیم استکباری در جهت ترویج بی بند و باری در مملکت اسلامی پرده بر داشت و جوانان بسیاری را از فرو رفتن در باتلاق فرهنگ غربی نجات داد .
 
تصویر زن - ایرج میرزا


بر سر در کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمائم این خبر را 
از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا خلق
روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سر در آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق
می رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد آن یکی خاک
یک پیچ زگل بر او بریدند
ناموس به باد رفته ای را
با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی ازین خطر جست
رفتند به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین علف می دریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته میشد
مردم هم می جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا
یکباره به صور می دمیدند
طیر از وکرات و وحش از حجر
انجم ز سپهر می رمیدند
این است که پیش خلق و خالق
طلاب علوم روسفیدند
با این علما هنوز مردم 
از رونق ملک نا امیدند