Friday, December 19, 2014

حکایتی تکان دهنده از یک کارگزار حکومتی که شما را به گریه خواهد انداخت



ببینید ما چی ساختیم مردمی گرسنه ، اونجا یعنی در خوزستان مردمی وجود دارند که  یک دست لباس دارند برای فرستادن دو تا دخترشون به مدرسه دختر دومی صبر میکنه تا دختر اولی از مدرسه بیاد لباس خواهرش رو بپوشه کفش خواهرش رو بپوشه کیف خواهرش رو بر داره تا به مدرسه بره .  این مصیبت را کی باید پاسخ بده در شلمچه و حوالی آن  .
پدر پول نداره که 50 تومن به دخترش بده تا با مینی بوس خودشو به دبیرستان برسونه و 50 تومن بده بر گرده بخاطر اینکه 100 تا تک تومنی نداره  ، دختر جوان از تحصیل بازمی مونه . 
ما ماه مبارک گذشته تصممیم گرفتیم یک چلوکباب خیلی معمولی به بچه های مدارس بدیم این یک خاطره واقعی است  از کسی که مستقیما ناظر بوده  .
 دو تا سیخ کباب معمولی دانش آموز یکیش رو میخوره و یکی رو توی جیبش میذاره میگوییم چرا توی جیبت گذاشتی میگوید خواهری دارم که تا بحال کباب نخورده  .