Friday, March 31, 2017

مقدمه بر رباعیات خیام از صادق هدایت



شاید كمتر كتابى در دنیا مانند مجموعه ترانه هاى خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تحریف شده، بهتان خورده، محكوم گردیده، حلاجى شده، شهرت عمومى و دنیاگیر پیدا كرده و بالاخره ناشناس مانده.

اگر همه ى كتابهائى كه راجع به خیام و رباعیاتش نوشته شده جمع آورى شود تشكیل كتابخانه ى بزرگى را خواهد داد. ولى كتاب رباعیاتى كه به اسم خیام مفروف است و در دسترس همه مى باشد مجموعه اى است كه عموما از هشتاد الى هزار و دویست رباعى كم و بیش در بر دارد‌؛ اما همه ى آنها تقریبا جنگ مغلوطى از افكار مختلف را تشكیل مى دهند. حالا اگر یكى از این نسخه هاى رباعیات را از روى تفریح ورق بزنیم و بخوانیم در آن به افكار متضاد، به مضمونهاى گوناگون و به موضوعهاى قدیم و جدید بر مى خوریم؛ بطوریكه اگر یك نفر صد سال عمر كرده باشد و روزى دومرتبه كیش و مسلك و عقیده ى خودرا عوض كرده باشد قادر به گفتن چنین افكارى نخواهد بود. مضمون این رباعیات روى فلسفه و عقاید مختلف است از قبیل: الهى، طبیعى، دهرى، صوفى، خوشبینى، بد بینى، تناسخى، افیونى، بنگى، شهوت پرستى، مادى، مرتاضى، لامذهبى، رندى و قلاشى، خدائى، وافورى ...
آیا ممكن است یك نفر اینهمه مراحل و حالات مختلف را پیموده باشد و بالاخره فیلسوف و ریاضى دان و منجم هم باشد؟ پس تكلیف ما در مقابل این آش درهم جوش (شله قلمكار) چیست؟ اگر بشرح حال خیام در كتب قدما هم رجوع بكنیم بهمین اختلاف نظر بر مى خوریم.