تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است - مهدی یعقوبی (هیچ)
Wednesday, April 24, 2024
Monday, April 22, 2024
ملک الشعرای بهار ای سفیهان بهرِ خود هم اندکی غوغا کنید
ای سفیهان بهرِ خود هم اندکی غوغا کنید
حال خود را دیده، واغوثا و واویلا کنید
کیسههای خالی خود را دهید آخر تکان
پس تکانی خورده دزدِ خویش را پیدا کنید
تا به کی با این لباسِ ژنده میریزید اشک
با جوی غیرت لباس از اطلس و دیبا کنید
Tuesday, April 16, 2024
Saturday, April 13, 2024
تاریخ بیهقی ذکر حکایت افشین و خلاص یافتن بودلف از وی
ذکر حکایت افشین و خلاص یافتن بودلف از وی
اسمعیل بن شهاب گوید: از احمد بن ابی دواد شنیدم- و این احمد مردی بود که با قاضی قضاتی که داشت، از وزیران روزگار محتشمتر بود و سه خلیفت را خدمت کرد- احمد گفت: یک شب در روزگار معتصم نیم شب بیدار شدم و هرچند حیلت کردم، خوابم نیامد و غم و ضجرتی سخت بزرگ بر من دست یافت که آن را هیچ سبب ندانستم. با خویشتن گفتم: چه خواهد بود؟ آواز دادم غلامی را که بمن نزدیک او بودی بهر وقت، نام وی سلامه، گفتم: بگوی تا اسب زین کنند