Wednesday, February 17, 2010

گذشته هنوز مثل همیشه چراغ راه آینده است




تا آنجا که به من بر میگردد در انقلاب سال 57 شرکت فعال داشتم . آنروزها دیدگاهی اتوپیایی از انقلاب داشتم . دیدگاهی که بازتاب جهانی بود که در آستانه انقلاب بسر میبرد .

 در تسخیرشهربانی و ژاندارمری  وقتی برای اولین بار سلاح را بدستم گرفتم  احساس میکردم که دیگر دوران اختناق آریامهری به پایان رسیده است و ایرانی دموکراتیک از پس چند هزار سال حکومت استبدادی پای به عرصه وجود گذاشته است .
اما رابطه میان رویا و واقعیت  به قیمت خون دهها هزار پیر و جوان این مرز وبوم تمام شد .
 تا آنجا که به کشت و کشتار برمیگردد  طبعا این سبعیت تار و پود وجود هر انسانی را به درد می آورد  اما در آن سوی قضیه این روند اگر چه روندی ناگزیر نبود اما نقطه مثبت اش این بود  که جامعه از اعماق وجودش این کثافات تاریخی را در راستای جامعه ای مدرن بالا آورد . یعنی آخوندها ومذهبشان را  مانند غذایی آغشته به زهر استفراغ کرد .
بدون این مسیر دوباره این لوش و لجن ها  در جامعه ما  برای مدتی طولانی تر باقی می ماندند و جنایاتشان ادامه می یافت .
امروز این دمل چرکین باز شده است و خیزش عمومی در روند انکشاف و پالایش خود بسر می برد . طبیعی است که این پروسه خلق الساعه صورت نمی پذیرد هنوز جنبش مردم آلوده به فرهنگ آخوندی است و در مسیر زدون این سم مهلک از پیکر خود میباشد .
اپوزیسیون رژیم امروز در یک سوی طیف ،  شعار های قرون وسطایی  « یا حجت ابن الحسن ریشه ظلم را بکن  » واز سوی دیگر در آنسوی طیف سکولارها شعار جدایی دین از مذهب را سرمیدهند . جریانی التقاطی که دردوگانگی بسر میبرد .
این فرایند دردناک احتیاج به زمان دارد تا به یگانگی دست یابد .
مبارزات خودبخودی عمرخاص خودش را دارد طبیعی است که وقتی شرایط سخت تر میشود در برابر یک دشمن تا به دندان مسلح نمی شود بدون سازماندهی دراشکال گوناگون خود ایستاد .
وقتی که سرکوب به ماکزیمم خود میرسد دیگر توده های مردم در ابعاد گسترده به میدان نمی آیند .
درزمان شاه وقتی که ما اولین تظاهرات را با دسته های کوچک اما منظم وسازماندهی شده شروع کردیم . تعداد مردم عادی به اندازه انگشتان دست هم نمی رسید اما زمانی که این موازنه قوا بهم خورد وطلسم اختناق ترک بر داشت از مادر بزرگ گرفته تا پدربزرگ به صحنه آمدند .
این قانون ، مانند قوانین طبیعی تردید بردار نیست . عدم پایبندی به آن حرکت دوری از چاله به چاه را باز تکرار خواهد کرد .

سخن گفتن از سرنگونی جمهوری اسلامی در فرایند دموکراتیک میسر نیست . این هیولا ی دوران عهد بوق حتی به رفرمیستهایی که جای پای رهبر را می بوسند و قربان وصدقه اش میروند رحم نمی کند چه برسد به مخالفانی که بصورت رادیکال میخواهند دمار از روزگار جمهوری اسلامی در بیاورند .
اسلام  امتحان خودش را در 30 سال گذشته پس داده است . اساسا هر دولت مذهبی چه مترقی و چه ارتجاعی در روند خود به دیکتاتوری ختم میشود . تاریخ بشر در سرتاسر جهان مملو از این تجارب تلخ است .
با این مساله تعامل نباید کرد . هر مسامحه ای بعد از گذشت زمان به قیمت  روی کار آمدن حکومتهای ارتجاعی تمام خواهد شد .
عمرتاریخی سلطنت  چه مذهبی ( ولایت فقیه ) و چه غیر مذهبی  ( شاه ) به سر رسیده است .  اگر چه این دو طیف  امروزه محتوای پوسیده خود را با اشکال دموکراتیک پنهان میسازند وبا شارلاتان بازی از واژه های دموکراسی و سکولاریسم استفاده میکنند .

گزینه قانونمند ، گزینه جدایی دین از دولت  در جامعه استبداد زده ایران است . پیش زمینه های تاریخی - اجتماعی فاشیسم دراین مسیرخشکیده خواهد شد و تزهای ارتجاعی در ماسک ترقیخواهی  افشا ، ومحرکهای جدیدی  در این راستا به این جنبش انرژی خواهند بخشید .
آری مثل همیشه گذشته چراغ راه آینده است

No comments:

Post a Comment