یکی از بزرگترین نعمت های پروردگار تبارک تعالی در میهن اسلامی گرسنگی و آنهم در زیر زیر زیر خط فقر است . این پدیده را در در بهترین شکل در استان سیستان و بلوچستان میتوانید ببیند .
در این استان عجایب و غرایب بسیاری به چشم میخورد . وقتی به شهرها و روستاهایش میروی ، گمان می کنی که در دوران اعراب بادیه نشین زندگی میکنند . در سده های قبل از ظهور اسلام این دین رحمت و رهایی . آنهم در آغاز دهه دوم قرن بیست و یکم . پس میبینید که جمهوری اسلامی هم بلد است که شق القمر کند .
در این استان کودکان از بدو تولد رنگ گوشت را ندیده اند . طعم میوه را حتی برای یکبار در عمر خود نچشیده اند . شیر و لبنیات را در افسانه های مادر بزرگ شنیده اند . چلو کباب آنها نان بیات تازه اگر که گیر بیاید با تلیت کردن با آب است ( اگر آبی پیدا شود ) .
خشکسالی های مداوم کشاورزان را خانه نشین کرده است . اندوخته های مالی آنها ته کشیده است و تنها شغل بجای مانده که از برکت جمهوری اسلامی بوجود آمده قاچاق و فروش مواد مخدر است . یعنی تانکرهای سوخت به سادگی راحت الحلقوم از ایست های بازرسی میگذرند و در برگشت مواد مخدر وارد میکنند . این یعنی اقتصاد ولایی که در راس برنامه های اقتصادی بلند مدت و میان مدت و کوتاه مدت نظام از صدر اسلام بوده است .
خشکسالی های مداوم کشاورزان را خانه نشین کرده است . اندوخته های مالی آنها ته کشیده است و تنها شغل بجای مانده که از برکت جمهوری اسلامی بوجود آمده قاچاق و فروش مواد مخدر است . یعنی تانکرهای سوخت به سادگی راحت الحلقوم از ایست های بازرسی میگذرند و در برگشت مواد مخدر وارد میکنند . این یعنی اقتصاد ولایی که در راس برنامه های اقتصادی بلند مدت و میان مدت و کوتاه مدت نظام از صدر اسلام بوده است .
اینجا یعنی در این خاک سوخته ، دوزخیان زندگی می کنند . اگر جهنم را ندیده اید . اگر میخواهید دوزخ را در این دنیای زودگذر برای صواب اخروی تجربه کنید . کافی است که چند ماهی در این استان اطراق کنید .
دختران به ثمن بخس فروخته میشوند . قانون چند همسری یک قاعده است . قتلهای خاموش بیداد میکند . کسی نان ندارد به دندان ببرد ، بنا بر این درس و مشق را باید از خاطر زدود . کودکان همین که چشم باز کردند با انواع امراض که ریشه در فقر و گرسنگی دارد مواجه اند و اگر تا ده سالگی نمردند به دستفروشی روی میکنند یا کفش واکس میزنند . آن هم در استانی که مردم باز هم از نعمت فقر کفش به پا نمی کنند تا چه برسد که واکس بزنند .
بسیاری از آنها تنها برای دزدیدن یک کپسول گاز به زندان می افتند و در زندان مورد تجاوز قرار میگیرند یعنی ارشاد میشوند و وقتی که بعد از سالها آزاد میشوند به قاچاقچیان حرفه ای مواد مخدر تبدیل میشوند .
بسیاری از آنها تنها برای دزدیدن یک کپسول گاز به زندان می افتند و در زندان مورد تجاوز قرار میگیرند یعنی ارشاد میشوند و وقتی که بعد از سالها آزاد میشوند به قاچاقچیان حرفه ای مواد مخدر تبدیل میشوند .
بعضی ها هم چند توپ پارچه با زور و زحمت و کار و مشقت طاقت فرسا بدست می آورند و برای فروش با هزاران امید به شهرهای مجاور حرکت میکنند که بیشتر در راه به گیر دزدان سر گردنه ها می افتند و مال و منال اندک را هم از دست میدهند و اگر شانس داشته باشند یکبار بدست همان راهزنان که از تولیدات ولی امر مسلمین جهان می باشند بقتل میرسند و از جهنمی که امروز مرادف مفهومش بلوچ و بلوچستان می باشد خلاص میشوند تا در آن دنیا باز هم تقاص پس دهند .
بسیاری از آنها بر این باورند که جهنم خداوندگار یکتا از جهنم جمهوری اسلامی با صفا تر است آخر او عادل است . در آنجا نکیر و منکر هست . فرشتگان سئوال و جواب میکنند و حتی خود جهنم درجه بندی دارد و به روح انسان احترام میگذارند اما در این خاک اشغال شده که آتش و عطش در آن زبانه میکشد هرگز .
بسیاری از آنها بر این باورند که جهنم خداوندگار یکتا از جهنم جمهوری اسلامی با صفا تر است آخر او عادل است . در آنجا نکیر و منکر هست . فرشتگان سئوال و جواب میکنند و حتی خود جهنم درجه بندی دارد و به روح انسان احترام میگذارند اما در این خاک اشغال شده که آتش و عطش در آن زبانه میکشد هرگز .
بعد از انقلاب که اسلامی اش کردند و رهنمود های آن امام همام و جانگوز ، در راستای به مقام انسانیت رساندن یک لاقباها و خر نامیدن اقتصاد ، در جهت شیعیزه کردن این استان ، گله گله بسیجی مخلص ولایت را به این استان با امکانات فراوان روانه کردند و خانه و زندگی و مقام های دولتی به آنها دادند ، و همچنین خانواده های کشته شده گان در جنگی که در ابتدا نعمت بود و در انتها لعنت و جام زهر .
به خواست ولی امر شیعیان ، در هر گوشه و کناری مسجد بپا کردند و اشهدان علی ان ولی الله گفتند . بر گرده های منکران این شعار شلاق فرود آوردند و از سهم نفت و گاز و بنزین ، یک چارپایه و هزاران طناب به آنها دادند و در ملا ء عمومی بدارشان آویختند تا بدینوسیله از سنی ها انتقام بگیرند و جنایات شاه اسماعیل را که در سده های گذشته آغاز شده بود را به پایان برسانند
درتواریخ آمده است که که شاه اسماعیل کینه سنی ها را بدل داشت و تنها در تبریز 30 هزار نفر حتی زنانی که جنین هایی در شکم داشتند را کشت و گور سران مخالف را نبش قبر و استخوانهای سگ را بجایشان دفن کرد .
او بقایای اجساد را آتش میزد . از کشته های سنی ها پشته می ساخت و در اصفهان جشن آدمسوزی بر پا کرد .
در کتاب « ابن المطهر الحلی » آمده است که بعد از کشتارها از طرف این شاه علمای بزرگ شیعه مثل خانواده کرکی ، حلی و عاملی را از شامات و لبنان به ایران دعوت شدند تا مذهب شیعه را در حمامهایی از خون ایرانیان پایه گذاری کنند . این علما دستور داده بودند که تفریحات را ممنوع کنند و بعد از نماز شام مغازه ها را ببندند .
مخالفان با ولی امر مسلمین را دستور میدادند که از زیر پوست کمرشان سیخ فرو کنند و از پشت گردن بیرون آورند و روی آتش شان بگذارند تا مانند گوسفند خوب کباب شوند و جلز و فلز کنند تا با اشتهای هر چه تمام تر قزلباشان (آدمخوران ) آنها را نوش جان کنند .
کودکان خردسال را زنده زنده در مقابل مادرانشان میسوزاندند . مخالفان را لخت مادر زاد میکردند و در ملاء عام به آنها تجاوز میکردند و سپس شیره بر بدنشان می مالیدند و در قفسهایی فولادین به زنجیر میکردند و مورچه ها را به جانشان می انداختند .
در مقابل این سنی کشی سلطان سلیم پادشاه سنی ترکیه شیعه کشی راه انداخت . او فجیعانه تر 40 هزار از شیعیان کودک و پیر و جوان را کشت و به پیشانی بقیه داغ زد تا شناخته شوند .
می بینید که این کشت و کشتارها ریشه های تاریخی و زمینه های عینی دارند .
آنوقت دولت جمهوری اسلامی که ریشه همه این جنایات عریان میباشد به آنها میگوید که فقر مادی می آید و می رود اما ، در عالم اسلام ، فقر معنوی مهم است شما فقر معنوی دارید . راه حل شما در این است که باید شیعه شوید .
او با حیله های آخوندی ، جنگی را که بین یک ملت تمامی یک ملت با استبداد مربوط میشود را به جنگ قبیله ای دوران صدر اسلام و خون و خونریزی تقلیل میدهد . شیعه سنی را اعدام میکند و سنی انتقام کور میگیرد و بجای مبارزه با ریشه های نابرابری و فقر و فساد مردم را گروگان میگیرد .
اما راه حل چیست .
نباید نبرد تاریخی با این نظام را به جنگ های ماقبل و مابعد اسلام تقلیل داد . مبارزه بین ملت ایران و رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، جنگ دو قبیله و خونی و مذهبی نیست . مردم کوچه و بازار را در هر مذهبی که باشند تکه پاره نکنید . کودکان و زنان باردار را در اماکن عمومی جزغاله نکنید .
راه حل های استعماری که توسط استعمار دیکته میشود و توسط القاعده در کشورهای اسلامی پیاده میشود را پیش نبرید . این یک تله استعماری است در آن نباید افتاد . همان تله ای که در وهله نخست مردم تحت ستم سیستان و بلوچستان قربانی اش میباشند . راهی که در نهایت حتی بعد از سرنگونی نظام اسلامی به تجزیه منجر میشود و ایران را به دوران عصر حجر پرتاب میکند . همان تجربه ای که در عراق و افغانستان به چشم مشاهده میکنیم .
پتاسیل انفجاری مردم را کانالیزه کنید و در روندی صحیح آن را به حرکت در آورید . این نبرد نبرد شیعه و سنی نیست . نبرد 70 میلیون از مردم در زنجیر ایران است که یکصدا شعار آزادی و برابری را سر میدهند .
باید درد را درمان کرد . آنهم به شکلی انسانی ، هر چند که دشمنانمان از گرگها خونریزترند . راه حل های کور تنها به عمر این رژیم سراسر نکبت و فساد می افزاید . هرگز و هرگز از مردم در هر دین و مسلکی باشند انتقام نگیرید .
تصویرها سخن میگویند :
درتواریخ آمده است که که شاه اسماعیل کینه سنی ها را بدل داشت و تنها در تبریز 30 هزار نفر حتی زنانی که جنین هایی در شکم داشتند را کشت و گور سران مخالف را نبش قبر و استخوانهای سگ را بجایشان دفن کرد .
او بقایای اجساد را آتش میزد . از کشته های سنی ها پشته می ساخت و در اصفهان جشن آدمسوزی بر پا کرد .
در کتاب « ابن المطهر الحلی » آمده است که بعد از کشتارها از طرف این شاه علمای بزرگ شیعه مثل خانواده کرکی ، حلی و عاملی را از شامات و لبنان به ایران دعوت شدند تا مذهب شیعه را در حمامهایی از خون ایرانیان پایه گذاری کنند . این علما دستور داده بودند که تفریحات را ممنوع کنند و بعد از نماز شام مغازه ها را ببندند .
مخالفان با ولی امر مسلمین را دستور میدادند که از زیر پوست کمرشان سیخ فرو کنند و از پشت گردن بیرون آورند و روی آتش شان بگذارند تا مانند گوسفند خوب کباب شوند و جلز و فلز کنند تا با اشتهای هر چه تمام تر قزلباشان (آدمخوران ) آنها را نوش جان کنند .
کودکان خردسال را زنده زنده در مقابل مادرانشان میسوزاندند . مخالفان را لخت مادر زاد میکردند و در ملاء عام به آنها تجاوز میکردند و سپس شیره بر بدنشان می مالیدند و در قفسهایی فولادین به زنجیر میکردند و مورچه ها را به جانشان می انداختند .
در مقابل این سنی کشی سلطان سلیم پادشاه سنی ترکیه شیعه کشی راه انداخت . او فجیعانه تر 40 هزار از شیعیان کودک و پیر و جوان را کشت و به پیشانی بقیه داغ زد تا شناخته شوند .
می بینید که این کشت و کشتارها ریشه های تاریخی و زمینه های عینی دارند .
آنوقت دولت جمهوری اسلامی که ریشه همه این جنایات عریان میباشد به آنها میگوید که فقر مادی می آید و می رود اما ، در عالم اسلام ، فقر معنوی مهم است شما فقر معنوی دارید . راه حل شما در این است که باید شیعه شوید .
او با حیله های آخوندی ، جنگی را که بین یک ملت تمامی یک ملت با استبداد مربوط میشود را به جنگ قبیله ای دوران صدر اسلام و خون و خونریزی تقلیل میدهد . شیعه سنی را اعدام میکند و سنی انتقام کور میگیرد و بجای مبارزه با ریشه های نابرابری و فقر و فساد مردم را گروگان میگیرد .
اما راه حل چیست .
نباید نبرد تاریخی با این نظام را به جنگ های ماقبل و مابعد اسلام تقلیل داد . مبارزه بین ملت ایران و رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، جنگ دو قبیله و خونی و مذهبی نیست . مردم کوچه و بازار را در هر مذهبی که باشند تکه پاره نکنید . کودکان و زنان باردار را در اماکن عمومی جزغاله نکنید .
راه حل های استعماری که توسط استعمار دیکته میشود و توسط القاعده در کشورهای اسلامی پیاده میشود را پیش نبرید . این یک تله استعماری است در آن نباید افتاد . همان تله ای که در وهله نخست مردم تحت ستم سیستان و بلوچستان قربانی اش میباشند . راهی که در نهایت حتی بعد از سرنگونی نظام اسلامی به تجزیه منجر میشود و ایران را به دوران عصر حجر پرتاب میکند . همان تجربه ای که در عراق و افغانستان به چشم مشاهده میکنیم .
پتاسیل انفجاری مردم را کانالیزه کنید و در روندی صحیح آن را به حرکت در آورید . این نبرد نبرد شیعه و سنی نیست . نبرد 70 میلیون از مردم در زنجیر ایران است که یکصدا شعار آزادی و برابری را سر میدهند .
باید درد را درمان کرد . آنهم به شکلی انسانی ، هر چند که دشمنانمان از گرگها خونریزترند . راه حل های کور تنها به عمر این رژیم سراسر نکبت و فساد می افزاید . هرگز و هرگز از مردم در هر دین و مسلکی باشند انتقام نگیرید .
تصویرها سخن میگویند :
No comments:
Post a Comment