یادش بخیر در دهه 60 در زندان گوهردشت ، بعضی از روزهای هفته حوالی ساعت 10 صبح صدایمان میزدند و ما را دسته دسته با چشم بند به سالن سخنرانی میبردند ودر مخوف ترین زندان جمهوری جهنمی اسلامی ، نوار سخنرانی خمینی یا امثال مطهری و سروش را که اکنون آتش استبداد مذهبی قبای او را هم گرفته است برایمان می گذاشتند . بعد از اتمام نوار سخنرانی یک شارلاتی که عمامه بر سر داشت به روی منبر میرفت و از ما میخواست که نظراتمان را در باره سخنرانی بگوییم . یاران همزنجیرم ساکت بودند و میدانستند که این وحوش در پی طعمه ای میباشند تا لت و پارش کنند .
با اینچنین یکبار یکی از بچه ها بلند شد و به صورت معمولی انتقادی به سخنان مطهری کرد و توضیحاتی کوتاه در باره اش داد که ما همه خندیدیم . بعد از پایان مراسم زندانبان ، همانگونه که انتظار داشتیم آن فرد را صدا زدند و به اتاق شکنجه بردند و ما دیگر او را ندیدیم . راستی دوران طلایی چه دورانی بود هنوز که هنوز است آثار شکنجه هایش در رگ و روحمان باقی مانده است ، و چه خرفت هستند آنهایی که هنوز از این گرگهای حاکم یعنی خامنه ای و اوباشان دور و برش انتظار فضای باز سیاسی را دارند . انتظاراتی که حتی مرغ پخته را هم بخنده می اندازد .
No comments:
Post a Comment