ناصر حجازی : مگر من بی غیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم می بینم با بی تفاوتی از آن بگذرم

دوباره با پر کشیدن ناصر حجازی تب و تاب برای تبدیل کردن روز تشییع جنازه ناصر حجازی به اعتراض علیه دیکتاتوری ایران را فرا گرفته است . از روزنامه ها گرفته تا رادیو و تلویزیونها تا صفحه های اینترنت ، همه و همه پر شده است از فراخون برای شرکت در تشییع جنازه مردی که راه و رسم مردمی را بر گزید . در شرایط اختناق سکوت نکرد و از منافع ملت در برابر ولایت مطلقه و دار و دسته اش دفاع کرد  . در مقابل رژیم جنایتکار که تا بحال به طرز بیشرمانه ای در سیمای ننگ و تزویر یا روزنامه های مزد بگیر به جبهه گیری در برابر این اسطوره فوتبال ایران پرداخته بود . بعد از اینهمه واکنشهای مردمی ترس و لرز سر و پایش را فرا گرفته است و به موضعگیری های ضد و نقیض پرداخته است . او با طینت و ذات ضد بشری خود میداند که مردمی بودن و در  قلب مردم خانه داشتن یعنی چه . برای همین با تمام قوا سعی میکند که دوباره با ترفند دیگری دست به شهید دزدی بزند  و یا حداکثر سعی میکند که این تشییع جنازه روندی سیاسی را طی نکند .

این نظام پلید در این کار کثیف یدی طولانی دارد . از محمد مختاری گرفته تا ژاله صانع و ... نباید گذاشت که زیر تابوت حجازی را گرگهای ولایت بر شانه های خود بگذارند و شعارهایی در حمایت از قاتل جانباختگان راه آزادی یعنی خامنه ای را بدهند . ناصر حجازی نه سبز بود و نه سرخ و سفید و آبی . او رنگ ملت ایران را داشت .  رنگ مردمی که به حرمت شان تجاوز شده و اکثریتشان در زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند و حتی یک لقمه نان شب ندارند تا بخورند . 

: « به من می گویند عصبانی نشوم . مگر بی غیرتم وقتی درد مشکلات مردم را به چشم می بینم با بی تفاوتی از آن بگذرم آمده اند و یارانه ها را قالب کرده اند . زندگی مردم بهتر نشده که بدتر هم شده است . دولت می گوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک می کنیم . مگر مردم گدا هستند . مردم ایران روی گنج خوابیده اند . دولت حق ندارد به مردم کمک کند ، دولت باید کار کند . خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را با دو دستی تقدیم آنها نماید »