Tuesday, July 12, 2011

تصویر زن - ایرج میرزا


بر سر در کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمائم این خبر را 
از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا خلق
روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سر در آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق
می رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد آن یکی خاک
یک پیچ زگل بر او بریدند
ناموس به باد رفته ای را
با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی ازین خطر جست
رفتند به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین علف می دریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته میشد
مردم هم می جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا
یکباره به صور می دمیدند
طیر از وکرات و وحش از حجر
انجم ز سپهر می رمیدند
این است که پیش خلق و خالق
طلاب علوم روسفیدند
با این علما هنوز مردم 
از رونق ملک نا امیدند

دشمنی آخوندهای هرزه و شکمباره با ایرج میرزا

No comments:

Post a Comment