خمینی وقتی که پایش را به ایران گذاشت در سخنرانی هایش وعده آزادی و عدالت اجتماعی میداد و میخواست بقول خودش جامعه عدل علی را پیاده کند . او حتی گفته بود که مارکسیست ها و بیخداها در ایران آزادی دارند که به فعالیت بپردازند و از نعمت اسلام بهره ببرند و شعارهای معروف نفت و گاز مجانی و دادن خانه به هر ایرانی . هر چند که مردم بعد از چندی فهمیدند که او یک شارلاتانی بیشتر نیست که از این کلماتی که با گروه خونی اش جور در نمی آید در جهت سیادت و یکه تازی در عرصه سیاست استفاده میکند .
مصطفی عبدالجلیل رئیس مجلس ملی انتقالی لیبی اما هنوز نیامده ماستها را به زمین ریخته است . حرفهایش بوی خون میدهد . او رک و پوست کنده احکام 1400 ساله قبل دوران بادیه نشینی اعراب را از گور به در آورد و اعلام کرد که قوانین اسلام محور قانون اساسی قانون گذاری در لیبی خواهد بود و هر قانونی که با اصول قوانین اسلامی در تضاد باشد مردود است ، او همچنین با وقاحت و پر رویی لغو ممنوعیت چند همسری را اعلام کرد . این ترهات عنصر مشکوک و قاضی و وزیر دادگستری قذافی که دو ماهه انقلابی شده است در حالی صورت میگیرد ، که هنوز خون بر زمین ریخته دیکتاتور سابق خشک نشده است .
بنظر میرسد که افکار و رویاهایی که قذافی در سر می پرورانده است بسیار مترقی تر از این مسلمانهای تازه بقدرت رسیده میباشد . هر چه باشد دیکتاتور سابق مردم بادیه نشین و افکار قبیله ای اسلامی را به مراحل بالا بلندتری سوق داده بود . او در جهان عرب کاریزمای بالنسبه مثبتی داشت و هر جا که قدم میگذاشت قائد کبیر سرزمین قسط لقبش میدادند . سعی کرد که اسلام را با سوسیالیزم که هیچ ربطی با هم نداشتند به شکلی کاریکاتوری آشتی دهد . خوب یا بد ، قدمهای مثبتی در راه آبادانی کشورش بر داشت بحدی که کشورهای همجوارش به او حسرت میخوردند .
اما در این میان ما همیشه دوست داریم که داد و قال راه بیندازیم . سرنگونی قذافی تا آنجایی که در راستای سرنگونی روضه خوان سابق و ولی امر شیعیان جهان باشد مثبت است ، اما وقتی با چشم بسته هورا بکشیم و از تجارب تلخ و شیرین آن در مسیر بر افروختن آتش مبارزه استفاده نکنیم دوباره و چندباره از چاه به چاله می افتیم .
اسلام سیاسی به لحاظ تاریخی در ابعاد مختلفش وقتی پایش را در عرصه سیاست بگذارد ، تحت هر شعاری جز استبداد نمی آفریند . هر چند روشنفکران مذهبی هر روز رنگش میکنند و با القاب دهان پر کن و سکولاریسم مذهبی خورد جماعت میدهند . سکولاریسمی که از دهان سبزهای حکومتی در جهت طولانی تر کردن نظام استبدادی از بلندگوها شنیده میشود تا به چشم مردم دوباره خاک بپاشند .
ایران لیبی نیست . ما پروسه خمینی را طی کردیم . جنبش ایران بی شک مترقی ترین جنبش منطقه است . سکولاریسم در ایران که خط قرمزی در روند تحولات اخیر بین دین و سیاست کشیده است ، بی پایه نیست . بلکه از ساختارهای منطقی و عینی بر خوردار است . با این همه اعدامهای باورنکردنی و شکنجه های قرون وسطایی و فقر و درهم شکستگی اقتصادی و سرکوب حداقل خواستهای اجتماعی در این 32 سال ، مردم از اسلام جانشان به لب رسیده است . اسلام از هر نوع آن چه دموکراتیک و بردبار و چه اصول گرا . این مذهب در هر دو طیف آن دو روی یک سکه است ، وقتی پایش را از حریم شخصی درازتر میکند در یک پروسه بی برو برگشت به فاشیسم منتهی میشود . با هر زیرساخت و ساختار اجتماعی و اقتصادی .
بر اساس همین فاکتها ایران در کانون استراتژیک جنبش آزادیخواهی در منطقه قرار دارد و با پیروزی آن بنیاد هزار و چهار صد ساله مذهبی که ریشه در خون ایرانیان دارد به زباله دانی تاریخ سپرده خواهد شد . کشورهای عربی قدم در راهی گذاشته اند که ایران 32 سال است آن را طی کرده است یعنی استبداد سیاه مذهبی . بر همین اساس در یک فرگشت انقلابی پیروزی ایران تاثیری عمیق در مسیر رشد و ترقیخواهی این جنبشهایی که در آغاز سر بریده میشوند دارد .
مردم لیبی در حال افتادن از چاله به چاه میباشند . ارتش دوروزه آزادیبخش لیبی را ناتو و آمریکا پرورش و یال و کوپال دادند . تجربه نشان داده است که آمریکا و کشورهای استعماری به هر کشوری تحت نام آزادی و دموکراسی تجاوز کردند . آن کشورها را به غرقاب فقر و فلاکت و استبداد انداخته اند . آنها برای منافع مردم حملات هوایی و زمینی نمی کنند بلکه برای دوشیدن جان و غارت منابع طبیعی بخصوص نفت ، این همه بمب و موشک بر سر زیرساختهای اقتصادی و صنعتی فرو میریزند تا بعد از انقلاب فلج و زمین گیر شوند و محتاج . این کشورهای متمدن !؟ برای فائق آمدن بر تورم اقتصادی و صدور بحران به نفت و انرژی ارزان نیاز دارند . پیشدرآمد این چپاول کنترل و مهار جنبش های آزادیبخش در مسیر خودشان میباشد وگرنه تضادها به ضدش بدل میشود و کاسه و کوزه ها بر سرشان خواهد شکست .
در لیبی ما بهاری ندیدیم . در آخرین روز زمستانی دیکتاتور قذافی ، دوباره زمستانی سردتر با حرامزاده گانی که شمشیر شریعت در دست دارند سر بر کرده است . هشیار باشیم از سطح به عمق برویم و بی جهت برای هر تغیری کف نزنیم و هورا نکشیم . باید گذشته را چراغ راه آینده قرار دهیم و با درس آموزی از خطاها برای سرنگونی خیز بر داریم . ما روزهای سختی را در پیش داریم . روزهایی بسی بالا بلندتر و درخشنده تر از تمامی انقلاب های معاصر .
No comments:
Post a Comment