در باره تعارف شاه عبدالعظیمی که امروزه مورد استشهاد و تمثیل قرار میگیرد ، چند روایت نقل شده است ، که در اینجا دو مورد را « خرافه » نقل میکند .
1 - در گذشته به علت نزدیکی شهر ری به تهران ، مردم بخصوص در روزهای جمعه بار و بندیل خودشان را میبستند و برای زیارت به شاه عبدالعظیم میرفتند تا از طرفی خستگی بدر کنند و از طرف دیگر اجری هم از زیارت برده باشند .
اهالی شهر ری که از قضیه با خبر بودند و میدانستند که تهرانی ها بی شک و شبهه به تهران بر میگردند . در سر راه زائران را که میدیدند بی در و پیکر دعوت به ماندن میکردند و به حضرت شاه عبدالعظیم آنها را قسم میدادند تا شب را در خانه شان بمانند ، و صد البته زائران تهرانی که باید فردایش بر سر کار و زندگی میرفتند قبول نمی کردند . از اینقرار این چاق سلامتی ها و دعوتهای بی عمل که تنها ورد زبان اهالی شهر ری بوده است به صورت ضرب المثل شاه عبدالعظیمی در آمده است .
دروازه شاه عبداعظیم
2 - در دوره نه چندان دور مردم تهران به دلیل نزدیکی به شهر ری معمولا به بهانه زیارت سوار درشکه میشدند و با خانواده به شاه عبدالعظیم میرفتند و همان روز بر میگشتند . این خانواده ها از آنجا که هم سفر بود و هم زیارت ، غذاهای خوشمزه را با خود بهمراه میبردند . در موقع ناهار سفره پهن میکردند و بی آنکه منظوری داشته باشند به دیگر خانواده هایی که در حول و حوش ، مانند آنها بساط غذاخوری پهن کرده بودند ، الکی و خشک و خالی تعارف میکردند ، آنها مطمئن بودند که طرف مقابل روی سفره شان نخواهد آمد و به غذاهایشان دست نخواهد زد . به همین دلیل این تعارفات خشک و خالی به صورت ضرب المثل در آمد . تعارفی که رسم و رسوم زائران بود و پشتوانه عملی نداشت .
No comments:
Post a Comment