ما مردم این خاک عجب مرده پرستیم
تا زنده که هستیم همه ضد هم هستیم
با تیر زده سایه هم را به سر هیچ
از خون تن هم وطنان یکسره مستیم
اما نکند آه فلان کس که بمیرد
آنکس که دغل در نظر ما به جهان بود
بر سر زده و گریه کنان زار بگوییم
او مظهر پاکی به همه کوی و کران بود
پُر گشته دل ما همه از کینه و نفرت
سودا زده پایین تنه ها را بپرستیم
تاریک و بد اندیش و پر از رنگ و ریاییم
بر جای خود آیینه به نیرنگ شکستیم
در ظاهر خود زیر و زبر پاکترینیم
در باطن خود تیغ به کف دشمن جرار
از تهمت و غیبت به جهان باک نداریم
در کوچه و پس کوچه و در گوشه بازار
دیندار و مسلمان و جهان اهل نمازیم
بر سنت و آیین خود همواره بنازیم
گر تخم امامی کره ماه ببینیم
با رخت عزا سینه زنان مقبره سازیم
از ناخن پا تا نوک سر حقه سراسر
با آنکه به ما در همه احوال شفیق است
در حلقه تزویر و حسادت به خیانت
خنجر زده از پشت به آنکس که رفیق است
خفاش صفت خون تن هم به شب و روز
در میهن در بند به هر گوشه بنوشیم
عالم همه در دیده ما زیر و زبر پول
بی دغدغه هم را به دوشاهی بفروشیم
هر روز به یک رنگ و به یک حیله و نیرنگ
استاد تملق به عیان و به نهانیم
ما چاه کن و گور کن و مرده خورانیم
ما زنده کشان زنده کشان زنده کشانیم
************
ما مردم این خاک چرا مرده پرستیم
تا زنده که هستیم همه ضد هم هستیم
با تیر زده سایه هم را به سر هیچ
از خون تن هموطنان یکسره مستیم
مهدی یعقوبی