بدان که آفریدگار زنان را بیافرید از بهر راحت مردان و از برای بلای مردان و عقل عزیزترین چیزهاست و از زن دریغ داشت و زنان عورتند و چاره ای جز در خانه نگه داشتن هیچ نیست .
و زن را حال از چند وجه بیرون نیست ، یا شوهر دارد و مدتی با وی بود یا شوهر ندارد ، بر هر حال هر گه مردی ببیند شهوت مردی وی به حرکت آید اگر چه زنی بود که از آن دیندارتر نبود چندان بس که مردی خالی شد از وی ضعیف تر و رسواتر کس نباشد . سعید ابن ملم گفت : اگر هزار مرد زن مرا برهنه ببینند چنان زیان ندارد که زن من مردی را ، زیرا مردان را شعف به زنان کمتر از شعف زنان بود به مردان .
و هر زن که مفسد شد هرگز مصلح نگردد .
و چون آفریدگار حوا را بیافرید از پهلوی چپ آدم به نشتر ، جبرئیل آمد و استخوانی کج به وی نمود گفت : آن چیست گفت : کج است از وی چشم راستی مدار .
و پرسیدند حکیمی را که بهترین زنان کیست ؟
گفت : آن که از مادر نزاد .
گفت : چون بزاد بهترین ایشان ؟
گفت : آن که بزاد و جان را بداد
یعنی که در زن هیچ خیری نیست .
گویند که ارسطا طالیس روزی نشسته بود ، جمعی زنان بگذشتند ، گفت : اینها ملک الموتند .
گفتند : چگونه ؟
گفت : ملک الموت یک بار جان بستاند در عمری و زن به روز مال ستاند و به شب جان ستاند .
و از مدح زنان بیش از این ندانم که آفریدگار فرمود : زن را از بهر مرد آفریدم تا وی آرام گیرد و از وی فرزند زاید و اگر هر فتنه که در جهان بود بحث کنند ، نتیجه شومی زنان بود . محنت خروج آدم از بهشت حوا بود ، محنت هاروت و ماروت زهره محنت یحیا ابن زکریا زنی بود ، محنت داوود زن اوریا بود ، محنت یوسف زلیخا بود ، محنت حسن و حسین شهربانو بود . اگر از این جنس حکایت گویم ، دراز گردد و این قدر کفایت بود .
و از حیوانات شوم تر از موش نیست ، و سگ مردارها را را بخورد و موش را بنخورد و موش در خواب زن باشد .
حکما گویند که کژدم چون زنی را بگزد ، چون جماع کند درد وی ساکن شود .
بدان که زنان نیک باشند و لیکن اندک باشند و قوام عالم به ایشان است و مردان را از ایشان زایند و حق تربیت و شیر دادن و حضانت دارند . اگر نه ایشان اطفال را تیمار دارند ، که تیمار تواند کرد ؟ و باشد که در میان زنان زنی بود که چندان عقل و کفایت دارد که صد مرد ندارند .
حکما گویند بوی زن حایض زیت و کامه را تباه کند .
اگر زن حایض به مبقله بگذرد تره ها را تباه کند .
اگر به خیارستان بگذرد تلخ گردد .
اگر زن حایض به سداب بگذرد خشک شود .
اگر زن حایض در آینه نگرد تاریک شود و جماع با زن حایض دل کور کند و فرزند ابله زاید و جانوری ست آن را ذرایح خوانند ، اگر یکی آدم بخورد بمیرد که سمی قاتل است . بوی زن حایض به ذرایح رسد بمیرد .
و شنیدم از اهل انجیل که دریای محیط بنالید از جانوری که آن را تنین خواندند که دریا را زیر و زبر می کرد و حیوانات را می خورد . آفریدگار به وی ندا کرد که : ای دریا شکر کن که در تو زن نیافریدم و تو را به زنی بد مبتلا نکردم .
اگر زن حایض به مبقله بگذرد تره ها را تباه کند .
اگر به خیارستان بگذرد تلخ گردد .
اگر زن حایض به سداب بگذرد خشک شود .
اگر زن حایض در آینه نگرد تاریک شود و جماع با زن حایض دل کور کند و فرزند ابله زاید و جانوری ست آن را ذرایح خوانند ، اگر یکی آدم بخورد بمیرد که سمی قاتل است . بوی زن حایض به ذرایح رسد بمیرد .
و شنیدم از اهل انجیل که دریای محیط بنالید از جانوری که آن را تنین خواندند که دریا را زیر و زبر می کرد و حیوانات را می خورد . آفریدگار به وی ندا کرد که : ای دریا شکر کن که در تو زن نیافریدم و تو را به زنی بد مبتلا نکردم .
و جهودان گرد حایض نگردند و نان به سر چوب ها به ایشان دهند و این سخن ها هیچ گزاف نبود و از سر تجربتی گفته اند .
گویند که در شهر حضر در زمین جزیره حصنی محکم بود هرگز کس آن را نتوانست ستدن . ملک شاپور ذوالاکتاف خواست که بستاند چند سال جنگ کرد وی را گفتند که حیض زن ازرق چشم بستان و با خون کبوتر بیامیز و بر رقی ریز و در گردن فاخته بند و و بر سور شهر حضر افکن .
و چنان کرد حالی اساس حضر بفتد و بناها از یکدیگر جدا شدند و حضر را بستد .
و هندوان از حیض زن کارهای عظیم کنند و دعوی ها کنند . این مقدار اینجا کفایت بود .
عجایب نامه محمد ابن محمود همدانی نشر مرکز چاپ اول 1357
این کتاب در نیمه دوم قرن ششم هجری نوشته شده است
این کتاب در نیمه دوم قرن ششم هجری نوشته شده است
No comments:
Post a Comment