اگر به تیتر نگاه کنید کمی تعجب می کنید اما متن را که از یکی از سایت های حکومتی نقل می کنم بخوانید تا دوزاری شما جا بیفتد و توی باغ بیایید .
مقدس اردیبلی در « حدیقه » از جناب امیر مومنان علیه السلام روایت کرده آن حضرت در منبر فضیلت نکاح و متعه را بیان می فرمود . تا به جایی رسید که فرمود :
من از روزی که به تکلیف رسیده ام تا حال یک شب بی زن نخوابیده ام و در باقی عمر هم یک شب بی زن نخواهم خوابید .
عمر حاضر بود با خود خیال کرد که با این حرف می توانم علی را کذاب کنم و دروغ او را بر خلق ظاهر گردانم . صبر کرد چون حضرت از منبر پایین آمد ، عرض کرد یا علی متوقعم که امشب قدم به خانه من رنجه فرمایی و مهمان من باشی ، چون حضرت را عادت نبود که اجابت دعوت مسلمان ننماید قبول فرمود .
عمر بام بسیار بلندی داشت حضرت را بالای آن بام برد و بعد از صرف طعام چون حضرت به استراحت مشغول شد ، عمر از بام به زیر آمد و نردبان را بر داشته به روی زمین خوابانید که حضرت نتواند به زیر آید . پس داخل حجره خود شد و بخفت .
اتقاقا عمر خواهری داشت مدتی بود که عاشق حسن و جمال حضرت بود و او را میسر نمی شد آنوقت فرصت را غنیمت شمرده و بر خواست آهسته به نزد نردبان آمد و نردبان را بر بام گذاشت و بالا رفت و بالای سر حضرت نشست .
حضرت چشم باز کرد و فرمود کیستی ، عرض کرد منم خواهر عمر ، یاعلی تو را به حق رسول مرا متعه کن و بقیه ماجرا . . . 18+
نقل از سایت متعه و ازدواج موقت سنت مظلوم نبی
حدیث و آیه در مورد صیغه
No comments:
Post a Comment