به راستی که باید به شیرزنانی مانند مادر ستار بهشتی افتخار کرد . مادری دلیر که در برابر گرگهای تا دندان مسلح در مراسم چهلم فرزندش در رباط کریم فریاد میزند « من بهت افتخار میکنم ، بازجوهاش میزدند اما او میخندید ، شما پسر و سرپرست مرا شهید کردید خدا نابودتان کند ، تا آخرین قطره خونم تا تقاص خون ستار را نگیرم از پای نمی نشینم ، قاتلان بچه ام باید اعدام بشوند » .
و خواهرش که در برابر تفنگچیان خامنه ای عکس های برادرش را محکم و سرفراز در دست گرفته و درود به جانباختگان این آب و خاک میفرستاد و میخواند :
« شمس تبریزی بود پیدا بسی / / عشق مولانا ندارد هر کسی / /
شمس تبریزی نهان از خلق نیست / / آنکه ستار بهشتی شد یکیست . ...
و از سوی دیگر پستی و دئانت رژیمی که در بوقها میدمد که دستگاه کهریزکی قضایی جمهوری اسلامی شکنجه گران ستار را به پای میز محاکمه خواهد کشید و از سوی دیگر ماموران امنیتی اش موهای مادرش را روی زمین میکشند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و حتی عکسها و اعلامیه های مراسم چهلم را از پشت شیشه های مغازه ها پاره پاره و شرکت کنندگان در مراسم چهلم را دسته دسته با مشت و لگد دستگیر و روانه بازداشتگاهها میکنند .
آیا آمران و عاملان این قتلها صدای شکستن استخوان قصاب اسد را در سوریه نمی شنوند . همان قصابی که بی حمایت های ایران در کشت و کشتار مردم آزادیخواهش اکنون سرنگون شده بود .
همیشه همین طور بوده است ، ستمگران تا که میتوانند و تا آنجا که در توان و قدرت دارند نیست و نابود و اعدام میکنند و تمامی حرمت ها را میشکنند و وقتی که کار از کار میگذرد صدای مردم را میشنوند . زمانی که دیگر دیر شده است و تنها با سرنگونی این معادله حل میشود و به دست عدالت سپردن ظالمان .
ایران بر خلاف کسانی که ادعا میکنند که اوضاع رژیم آنقدر درب و داغان نیست و باید در راه دموکراسی با جلادان حاکم مذاکره و آزادی را گدایی کرد ، آتشی زیر خاکستر است . جنایاتی که در طول این 34 سال این رژیم منحوس مرتکب شده کارد به استخوان مردم رسانده است و هر آن امکان دارد که دوباره همین مردم در کوچه و خیابان بریزند و کاسه و کوزه این جنایتکاران را در هم بریزند . مردمی که اینبار با توجه به تجربیاتی که در سالهای گذشته کسب کرده اند ، دیگر ترفند کسانی که در نیمه راه رهایشان کردند نخواهند خورد و خیابان را رها نخواهند کرد .
این موضوع را جنایتکاران حاکم بر ایران بهتر از هر کسی میدانند و برای همین از این سکوت و آرامش قبل از توفان و جوشیدن خون هزاران هزار ستار بیش از هر کسی میترسند . توفانی که پرچمدار آن شیرزنانی چون مادر و خواهر ستار بهشتی اند .