هنگام انداختن نامه یکی از نایبان حضرت را صدا زده و بگویید .
یا عثمان بن سعید محمد بن عثمان حسین بن علی بن محمد سمری
محل انداختن عریضه ، فقط به یاد داشته باشید که عریضه را به زبان عربی بنویسید چون طبق احادیث و روایات امام زمان فارسی نمیداند .
چاه مسجد به هنگام رویت حضرت مهدی(عج) فوران نموده و ایشان از آن وضو ساخته اند.مردم از این چاه حاجت می گیرند و رسم عریضه نویسی تاکنون برقرار است
یا عثمان بن سعید محمد بن عثمان حسین بن علی بن محمد سمری
محل انداختن عریضه ، فقط به یاد داشته باشید که عریضه را به زبان عربی بنویسید چون طبق احادیث و روایات امام زمان فارسی نمیداند .
چاه مسجد به هنگام رویت حضرت مهدی(عج) فوران نموده و ایشان از آن وضو ساخته اند.مردم از این چاه حاجت می گیرند و رسم عریضه نویسی تاکنون برقرار است
از آنجا که باید به اعتقادات مذهبی مردم احترام گذاشت ، و « خرافه » به این اصل مهم با گوشت و پوست و استخوان معتقد و پایبند است ، بر این اساس تصمیم گرفته که از این پس برای گسترش این اعتقادات که سکولارهای از خدا بی خبر آن را بلاهت و حماقت می نامند مطالبی مستند نقل کند تا با استعانت از این کرامات و معجزات رهروان راه طریقت مشتی از این خوان بی کران بر دارند و توشه آخرت نمایند .
**********
این مسجد در محدوده مرکزی شهر بابل خیابان شیخ کبیر(افرا داربن= زیر درخت افرا) واقع شده است. مساجد متعددی اطراف آن واقع شده اند . در بعضي از نوشتجات و نسخ خطّي چنين عباراتي بوده است :
« خورشيد پنهان خاتم المعصومين به بناء اين ساختمان امر نموده و او را مسجـد محـدثـيـن نـاميد » . قدمت تاريخي بناي اين مسجد 290سال است كه در زمان نادرشاه افشار به دستور امام زمان (عج) به دست عالم فرزانه، محمّد نصير بارفروشي (ملا نصيرا) بنا شده است . به نقل معمّرين از مؤمنين اين محل، بناي قديمي آن با ستونهاي چوبي بدون ديوار بود و سقف آن را با حصير محلي مي پوشاندند و اطراف آن را با همان حصير حصار مي كردند .
در تاریخچه مسجد آمده که حدود 300 سال پیش حضرت مهدی (عج) به خواب ملا نصیر آمده و دستور ساخت مسجد و نام آن را صادر فرموده اند. مرحوم" نصیرا"هنگام بنای مسجد در محدوده زمین متوجه هلالی از خشت گردید که حکایت از محراب و قبله می کرده و همانجا محراب را ساختندکه از آن پس مبنای قبله مردم بابل شد. هنگامی که برای اولین بار قبله نما برای تعیین قبله در دسترس مردم شهر بابل قرار گرفت. آن را به مسجد محدثین آوردند و در درون محراب گذاشتند چنانچه با جهت محراب همخوانی نداشت قبله نما را معتبر نمی دانستند. چاه مسجد به هنگام رویت حضرت مهدی(عج) فوران نموده و ایشان از آن وضو ساخته اند.مردم از این چاه حاجت می گیرند و رسم عریضه نویسی تاکنون برقرار است. این مسجد به مسجد مقبره و مسجد شیخ کبیر نیز معروف است. زیرا قبور دو عالم برجسته"ملا نصیرا" و "شیخ کبیر" در مجاورت مسجد قرار دارد. هم چنین به مسجد" جمکران ثانی" یا جمکران مازندران نیز مشهور است .
همچنین در سایت انجمن یاران منتظر آمده است :
مردم شهر بابل به محراب مقدس محدثين اعتقاد بسيار دارند. در نقل تشرف مرحوم ملا نصيرا آمده است كه خِشت زيرينِ محراب را امام زمان«عج» تعيين كرده است.
نقل ديگر آن است كه هنگام ساخت مسجد، قرار گرفتن محل محراب، مورد ترديد واقع شد كه محراب را كدام قسمت مسجد بنا كنند؟ هر محلي را كه انتخاب مي كردند، خشت هاي آن فرو مي ريخت تا آن كه روزي با تعجّب در ابتداي صبح مشاهده كردند خشت هايي به صورت هلال، محل و جهت قبله را نشان مي دهد و تصميم گرفتند روي همان خشت ها، محراب را بسازند. خشت ها روي هم چيده شدند و ديدند كه محراب درست شده است و فهميدند كه آن خورشيد پنهان به اين نقطه از زمين براي محراب توجّه و نظر دارد.
هنگامي كه قبله نما براي تأيين قبله در دسترس مردم شهر بابل قرار گرفت، براي دُرستيِ قبله نما، آن را به مسجد مي آوردند و درون محراب مي گذاشتند و مي ديدند كه اگر همخواني با جهت محراب داشت، حكم به درست بودن قبله نما مي كردند و در غير اين صورت، قبله نما را معتبر نمي دانستند.
بعضي از مؤمنين چنين اظهار داشتند: هنگامي كه درون محراب قدم مي گذاري حس حضور در جايگاه و محضر امام زمان«عج» را مي يابي.
وجه ديگر تقدُّس اين محراب، مشاهده شدن امام زمان «عج» در اين محراب است كه به نماز ايستاده بود.
همچنین در سایت انجمن یاران منتظر آمده است :
مردم شهر بابل به محراب مقدس محدثين اعتقاد بسيار دارند. در نقل تشرف مرحوم ملا نصيرا آمده است كه خِشت زيرينِ محراب را امام زمان«عج» تعيين كرده است.
نقل ديگر آن است كه هنگام ساخت مسجد، قرار گرفتن محل محراب، مورد ترديد واقع شد كه محراب را كدام قسمت مسجد بنا كنند؟ هر محلي را كه انتخاب مي كردند، خشت هاي آن فرو مي ريخت تا آن كه روزي با تعجّب در ابتداي صبح مشاهده كردند خشت هايي به صورت هلال، محل و جهت قبله را نشان مي دهد و تصميم گرفتند روي همان خشت ها، محراب را بسازند. خشت ها روي هم چيده شدند و ديدند كه محراب درست شده است و فهميدند كه آن خورشيد پنهان به اين نقطه از زمين براي محراب توجّه و نظر دارد.
هنگامي كه قبله نما براي تأيين قبله در دسترس مردم شهر بابل قرار گرفت، براي دُرستيِ قبله نما، آن را به مسجد مي آوردند و درون محراب مي گذاشتند و مي ديدند كه اگر همخواني با جهت محراب داشت، حكم به درست بودن قبله نما مي كردند و در غير اين صورت، قبله نما را معتبر نمي دانستند.
بعضي از مؤمنين چنين اظهار داشتند: هنگامي كه درون محراب قدم مي گذاري حس حضور در جايگاه و محضر امام زمان«عج» را مي يابي.
وجه ديگر تقدُّس اين محراب، مشاهده شدن امام زمان «عج» در اين محراب است كه به نماز ايستاده بود.
کرامات و معجزات
مش باب جان ، خادم مسجد نقل میکند :نيمه شبي همسرم از خواب برخاست براي كاري به حياط مسجد رفت وديد داخل شبستان مسجد، روشن است ! براي يافتن علت روشن بودن چراغها ، وارد شبستان شد و با كمال تعجب در داخل محراب مسجد آقايي را مشاهده كرد كه مشغول نماز است !
با شتاب نزد من آمد و گفت: چرا در اين وقت، درِ مسجد را باز گذاشتي؟ برو ببين چه كسي دارد نماز مي خواند !
من به شبستان رفتم و كسي را نديدم و برگشتم به او گفتم: كسي در مسجد نيست! گفت: خودم همين الآن شخصي را در محراب مسجد مشغول نماز خواندن ديدم !
فهميديم او، همان صاحب اين خانه، امام زمان (عج) بوده است . نظير اين جريان مكرّر برای من و همسرم اتفاق افتاده است .
درمان تومور مغزي کودک
در مراسم شيرخوارگان حسيني سال 1386 هنگامي که مداح اهل بيت(ع) جناب آقاي کربلاي زمان يعقوبي مشغول مرثيه و مديحه سرايي بود، ناگهان کودکي را با کاغذ نوشتهاي که اين کودک تومور مغزي داشته و از اين مکان شفا گرفته است در آغوشش قرار دادند . صداي گريه جمعيت دو هزار نفره به آسمان رفت فيلم و عکس مراسم در آرشيو مسجد موجود است و از مادرش خواسته شد تا جريان را مکتوب کند و او چنين نوشت:
من مادر کودک مريض شفا گرفته هستم او که از سن 6 ماهگي دچار تومور مغزي شد. و نزد همه دکترهاي متخصص بابل بردم همه دکترها جواب کردند ولي دلم طاقت نياورد و فرزندم را به تهران بردم و نزد آقاي دکتر کتابچي و دکترهاي ديگر و گفتند: فرزندم را بايد عمل کنند ما او را در بيمارستان سينا بستري کرديم و در آن بيمارستان به مدت هفت روز به او سرم وصل کردند و تا اتاق عمل فرزندم را بردند و بعد دکترها آمدند بيرون وگفتند: که فرزندم را عمل نميکنند طبق مدارک تازه او نيازي به عمل ندارد من قبل از اين که دخترم را عمل کنند از خدا خواسته بودم که راهي براي من بگذارد تا من همان راه را بروم و خداوند به دعاي من جواب داد و فرزندم را عمل نکردند.
اگر عمل مي شد فرزندم کور مي شد يا ميمُرد. بعد از چند روز که براي شفاي فرزندم متوسل به ائمه اطهار (ع) شدم. شبي خواب مسجد مقدس محدثين را ديدم، خواب ديدم مردم خادمي را دورش کرده بودند و دستهايش را ميبوسند و من به آن خادم نزديک شدم و گفتم چرا دستهايت را مي بوسند؟ گفت: امام زمان(عج) روي دست راست من نوشت يا سيدي و بعد از آن خيليها خواب ديدندکه فرزندم نامش را عوض کرده و ؟؟؟؟ را ببريم او را نزد امام رضا(ع) و من هم اسم فرزندم که «غزل» بود، زينب گرفتم .
درمان تومور مغزي کودک
در مراسم شيرخوارگان حسيني سال 1386 هنگامي که مداح اهل بيت(ع) جناب آقاي کربلاي زمان يعقوبي مشغول مرثيه و مديحه سرايي بود، ناگهان کودکي را با کاغذ نوشتهاي که اين کودک تومور مغزي داشته و از اين مکان شفا گرفته است در آغوشش قرار دادند . صداي گريه جمعيت دو هزار نفره به آسمان رفت فيلم و عکس مراسم در آرشيو مسجد موجود است و از مادرش خواسته شد تا جريان را مکتوب کند و او چنين نوشت:
من مادر کودک مريض شفا گرفته هستم او که از سن 6 ماهگي دچار تومور مغزي شد. و نزد همه دکترهاي متخصص بابل بردم همه دکترها جواب کردند ولي دلم طاقت نياورد و فرزندم را به تهران بردم و نزد آقاي دکتر کتابچي و دکترهاي ديگر و گفتند: فرزندم را بايد عمل کنند ما او را در بيمارستان سينا بستري کرديم و در آن بيمارستان به مدت هفت روز به او سرم وصل کردند و تا اتاق عمل فرزندم را بردند و بعد دکترها آمدند بيرون وگفتند: که فرزندم را عمل نميکنند طبق مدارک تازه او نيازي به عمل ندارد من قبل از اين که دخترم را عمل کنند از خدا خواسته بودم که راهي براي من بگذارد تا من همان راه را بروم و خداوند به دعاي من جواب داد و فرزندم را عمل نکردند.
اگر عمل مي شد فرزندم کور مي شد يا ميمُرد. بعد از چند روز که براي شفاي فرزندم متوسل به ائمه اطهار (ع) شدم. شبي خواب مسجد مقدس محدثين را ديدم، خواب ديدم مردم خادمي را دورش کرده بودند و دستهايش را ميبوسند و من به آن خادم نزديک شدم و گفتم چرا دستهايت را مي بوسند؟ گفت: امام زمان(عج) روي دست راست من نوشت يا سيدي و بعد از آن خيليها خواب ديدندکه فرزندم نامش را عوض کرده و ؟؟؟؟ را ببريم او را نزد امام رضا(ع) و من هم اسم فرزندم که «غزل» بود، زينب گرفتم .