Saturday, November 01, 2014

درخواست بردۀ‌ جنسی داعش از پیشمرگه ها



امروز کسانی که خبرهای دهشتناک در باره جنایات داعش را میشنوند شوکه می شوند و بی اختیار اشک برای قربانیان می ریزند و آنها را لعنت و نفرین می کنند .
در مقابل اگر به همین میلیونها مسلمان ایرانی بگویند که مجاهدان صدر اسلام همین جنایت های مخوف و بدتر از آن را با ایرانیان کرده اند چهره در هم می کشند و با خشم و عصبانیت  می گویند که به « دین اسلام » توهین نکنید .
نخست خبر را بخوانید :

این دختر ایزدی که نخواست نامش فاش شود، تاکید کرد که تا کنون بارها به وی تعرض شده و این روند، او را به شدت بیمار کرده است.
به گزارش پارسینه به نقل از العالم، این دختر به همراه شماری دیگر از زنان و دختران ایزدی، در غرب عراق به اسارت گرفته شد و عناصر تروریست داعش آن ها را برای بردگی جنسی با خود بردند.

دختر ایزدی که موفق شده بود با نیروهای پیشمرگه تماس تلفنی برقرار کند، با گریه و زاری از آن ها خواست که اگر قادر به شناسایی محل حبس آنها هستند، آن مکان را بمباران کنند.

وی گفت: پس از مصیبت هایی که کشیدم، کارم به جایی رسیده است که زندگی برایم غیرممکن شده و حتی اگر مرا آزاد کنند، خودم را خواهم کشت.

این دختر ایزدی افزود: تعدادی از دختران ایزدی، امروز صبح، پس از تجاوزهای فجیعی که تحمل کردند، دست به خودکشی زدند.

این ماجرا را یکی از فعالان کُرد که با نیروهای پیشمرگه در ارتباط است، گزارش کرده است.

سازمان ملل، هفته گذشته تاکید کرد که هزاران تن از ایزدی ها، در صحنه ای مشابه کشتار سربرنیتسا در بوسنی و هرزگوین، کشته شده اند. به گفته پژوهشگران، 5 هزار تن از ایزدی ها توسط عناصر داعش، به ضرب گلوله اعدام شدند و 5 تا 7 هزار زن و دختر هم به اسارت داعشی ها درآمده اند .

در ایران صدر اسلام :
 
درحمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود .

(کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ – کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸)

 پس از فتح» استخر» (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکمعرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم» استخر» را محاصره کنند.مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح «استخر» (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم » استخر» که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند «چهل هزار کشته » بودند بیرون از مجهولان .

(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135– کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)


در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی وستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای ومقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند .

 
درشوشتر؛مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند ؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده بودند گردن زدند .

                 (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ –کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )

درحمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردیکردند… و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند وغنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود . 

                           کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵

******

درحمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام می کشتند و غارت می کردند .

                               (کتاب الفتوح؛ صفحه 282)


در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛

                صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ 123) 

در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان  تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد
که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز .

           ( کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰  - کتاب تاریخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷


درحمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردیکردند… و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند وغنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .
 ( کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵

لشگرایران که گویند 400 هزار نفر بودند در انجا بودند و به شکیبایی و پایداری سوگند یادکرده بودند و اعراب مسلمان از لشگرایران آنقدر کشتند که خدا داند و از اموال و غنیمت ها چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در هیچ کتابی اندازه آن ذکر نشده است

                                آفرینش و تاریخ .جلد . 5. صفحه 192


در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) ورسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند … وچالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می بردند .

            (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ – کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹ )


بلاذری, ربيع ابن خيثم زاهد معروف مينگارد که امام علی بن ابی طالب او را با 4000 تن از مسلمانان به قزوين به جنگ ديلمان فرستاد

کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند. شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند .

                                دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب