غلمان چیست که اینهمه خداوند بزرگ به مسلمانان در بهشت وعده داده است و بارها روی آن تاکید کرده است :
غلمان یعنی پسری نوجوان که به عنوان ابزاری تنها برای سکس از آن استفاده میکنند . هزاران هزار از این نوجوانان پسر را سپاهیان اسلام در صدر اسلام اسیر کرده و در خانه ها به عنوان برده سکسی از آنها استفاده میکردند .
غلام یعنی چه؟(لغت نامه دهخدا) :
همخوابی مردی با پسر بچه را گویند
غلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه ). پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی . (از منتهی الارب ). کودک که خطش دمیده باشد و بعضی گویند از زمان ولادت تا حد بلوغ . و فارسیان غلام به معنی مطلق بنده و پسر استعمال کنند خواه کودک باشد و خواه جوان و خواه پیر، لیکن بر مذکر اطلاق کنند نه بر مؤنث . (آنندراج ). ریدک . (مقدمة الادب زمخشری ). کودک نرینه . پسر خردسال . پسر. امرد. مقابل دختر. غلام بزرگتر از صبی و خردتر از شاب است و آن سنی است از چهارده سالگی تا بیست و یک سالگی . (مسعودی )
پسری یا امردی که با وی عشق ورزند. پسر زیباروی . معنی اصلی غلام ، پسر و امرد است ولی چون پادشاهان و امرا و شعرا و توانگران علاوه بر استفاده از غلامان خود در مورد خدمتگزاری و جنگاوری و تجمل با بعضی ازبندگان خوبرو عشق میورزیدند از این رو غلام در ادبیات مفهوم معشوق را به خود گرفته است .
رجوع شود به «غلام و بنده از نظر تاریخی »
هرگز یک عرب را نمی بینید که اورا غلام بنامند! اعراب معنی غلام را میدانند .
عرب هیچ وقت به نوکر یا چاکر نمیگفته است غلام چون معنی غلام اصلا نوکر نیست بلکه نوکر در عربی میشود موالی، خادم، مستخدم، سادِن و سادِنِه و نه ابدا غلام .
برخی از مسلمین ادعا دارند که این پسران نوجوان بینهایت زیبا برای زنان است، در پاسخ باید گفت که در زبان عربی ضمیر هم مذکر و مؤنث دار، در اینجا از لهم (برای آنان) استفاده شده که ضمیر مذکر است و منظور برای مردان بهشتی است.
صفت پسران نوجوان(غلمان) .
آیتالله سید عبدالحسین دستغیب در کتابی به وصف زیبایی آنها و نیز آنکه تمتع جنسی با ایشان(غلمان) از تمتع جنسی با حوریان لذت بخش تر است پرداخته و غلمان را بهترین نعمت بهشتی برشمردهاست. یعنی به زبان ساده فارسی سکس با پسر بالغ 15 ساله ملیژک به مراتب بهتر و لذت بخش تر از دختران و حوریان بهشت است.!!!
کتاب معاد نوشته آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، ناس (۱۴ شهریور، ۱۳۸۴) شابک
غلمان . [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غُلام . (منتهی الارب ). جمع غلام است و غلام بر امرد اطلاق میشود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گاهی به معنی مفرد آید. (از آنندراج ) :
مگر لشکرگه غلمان خلدند
سرادقشان زده دیبای اخضر.
اول کسی که در آفاق گریست ابلیس بود، حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء ص 19). گفت : یا رسول اﷲ رضوان با اهل بهشت آمده اند و حله ها آورده اند، و ولدان و غلمان صف درصف زده . (قصص الانبیاء ص 245).
غلام ار ساده رو باشد و گر نوخط بود خوشتر
خوش اندر خوش بود باز آنکه با زوبین و چاچله .
عسجدی
غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملام است .
منوچهری .
در کف جاهل همیگوید نبید
در بر فاسق همیگوید غلام .
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 298).
می چه داری در صراحی ای غلام
جام پرکن تا به کف گیریم جام .
امیر معزی (از آنندراج ).
ملک درحال کنیزکی خوبروی پیشش فرستاد همچنین در عقبش غلامی بدیعالجمال لطیف الاعتدال . (گلستان سعدی ).
شمع نخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به شب روز نماید تمام .
کس ازین نمک ندارد که تو ای غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری .
سعدی (بدایع).
بگذر از نفس بهیمی تا نباشد تنت را
طمع نقل و مرغ و خمر و حور و غلمان داشتن .
سنایی .
ایوانش جنت را بدل جام از کفش کوثر عمل
اصوات غلمان زین غزل ابیات غرا داشته .
خاقانی .
خدم مجلس بهشت آسایش تحیر عقول غلمان دارالسرور. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو چهارم از مجلد سوم ص 322).
آنجا که ساعد تو برآید زآستین
غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست .
صائب (از آنندراج ) .
مگر لشکرگه غلمان خلدند
سرادقشان زده دیبای اخضر.
اول کسی که در آفاق گریست ابلیس بود، حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء ص 19). گفت : یا رسول اﷲ رضوان با اهل بهشت آمده اند و حله ها آورده اند، و ولدان و غلمان صف درصف زده . (قصص الانبیاء ص 245).
غلام ار ساده رو باشد و گر نوخط بود خوشتر
خوش اندر خوش بود باز آنکه با زوبین و چاچله .
عسجدی
غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملام است .
منوچهری .
در کف جاهل همیگوید نبید
در بر فاسق همیگوید غلام .
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 298).
می چه داری در صراحی ای غلام
جام پرکن تا به کف گیریم جام .
امیر معزی (از آنندراج ).
ملک درحال کنیزکی خوبروی پیشش فرستاد همچنین در عقبش غلامی بدیعالجمال لطیف الاعتدال . (گلستان سعدی ).
شمع نخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به شب روز نماید تمام .
کس ازین نمک ندارد که تو ای غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری .
سعدی (بدایع).
بگذر از نفس بهیمی تا نباشد تنت را
طمع نقل و مرغ و خمر و حور و غلمان داشتن .
سنایی .
ایوانش جنت را بدل جام از کفش کوثر عمل
اصوات غلمان زین غزل ابیات غرا داشته .
خاقانی .
خدم مجلس بهشت آسایش تحیر عقول غلمان دارالسرور. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو چهارم از مجلد سوم ص 322).
آنجا که ساعد تو برآید زآستین
غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست .
صائب (از آنندراج ) .
خلاصه مردان مومن و مسلمان در بهشت خداوندی هم سکس با حوریان دارند ( دختران همیشه با کره ) و هم سکس با پسران ( غلمان پسران همیشه باکره !؟ )
فقط در روی کره خاکی این عمل لواط محسوب میشود و اعدام و سنگسار در پی دارد ولی در بهشت خداوندی حلال است و صواب .
فقط در روی کره خاکی این عمل لواط محسوب میشود و اعدام و سنگسار در پی دارد ولی در بهشت خداوندی حلال است و صواب .