Tuesday, October 13, 2015

عاشقانه های مهدی یعقوبی



عاشقانه 46

می تپد در رگ من 
چشمه ساران زلال 
به خیالم شب و روز
می وزد عطر تن جنگل زیبای شمال
نغمه چوپانان 
خانه های چوبی
دره های سرسبز
مهربانی ، خوبی

در طلوع شبگیر
می نشینم ایوان
از کف دستانم می چینند
دانه را گنجشکان

مثل توفان شراب
مستی عشق تو در سینه من می جوشد
میزند پر روحم
از تنم شعله کشان سوی تو مانند عقاب

تا گلی می بویم
مثل یک معجزه ای
رنگ و رخسار تو را دور و برم می بینم
نغمه ات می پیچد در گوشم
و پر از یاس سفید
می شود آغوشم