Tuesday, August 02, 2016

زن های پیامبر اسلام



زن های پیامبر اسلام
ابن اسحاق می‌نویسد: پیامبر با سیزده زن خطبه عقد خواند، از این تعداد با دو تن به برگزاری خطبه عقد بسنده کرد و بدون عروسی و زندگی مشترک از هم جدا شدند اما یازده تن را به خانه برد و با آنان زندگی کرد. دو نفر در هنگام حیات او به نام‌های خدیجه دختر خویلد و زینب دختر خزیمه، معروف به‌ام المساکین دیده از جهان فرو بستند. در هنگام رحلت، نه زن به نام‌های سوده، عایشه، حفصه، ام السلمه، ام حبیبه، زینب دختر جحش، جویریه، صفیه و میمونه در خانه او بودند. (در یک زمان بیش از نه زن در خانه پیامبر وجود نداشت
سیره رسول الله، ج2 ص1102-1099

نخستین زن وی خدیجه بود و ابوجعفر گوید: تا خدیجه زنده بود زن دیگر نگرفت. درباره نخستین زنی که پس از خدیجه گرفت اختلاف هست، بعضی گفته اند عایشه دختر ابوبکر و بعضی گفته اند سوده دختر زمعة بن قبسی و بیوه سکران بن عمرو ابن عبدشمس بود. مطلعان گفته اند که پیغمبر قبل از عایشه ، سوده را گرفته بود. بعد از سوده، پیفمبر عایشۀ ٦ ساله را سه سال پیش از هجرت مدینه عقد کرد و پس از هجرت در ماه شوال با وی زفاف کرد. آنوقت عایشه ٩ ساله بود و چون پیغمبر درگذشت عایشه ١٨ ساله بود. پیغمبر هیچ زن دوشیزه ای بجز عایشه نگرفت.
پس از آن پیغمبر، حفصه دختر عمربن خطاب و زن حنیس بن حذافه سهمی را بزنی گرفت. پس از وی پیغمبر ام سلمه را بزنی گرفت. نام وی هند و دختر ابوامیه بن مغیره مخزومی و بیوه ابوسلمه بن عبدالاسد مخزومی بود.
پس از ام سلمه پیغمبر جوبریه دختر حارث بن ابی ضرار را به زنی گرفت که پیش از آن زن مالک بن صفوان بود. پس از آن ام حبیبه دختر ابوسفیان بن حرب و زن عبیدالله بن جحش را بزنی گرفت. پس از آن پیغمبر زینب دختر جحش را بزنی گرفت که از زیدبن حارثه بدلیل نیآوردن فرزند جدا شده بود.
پس از او پیغمبر صفیه دختر حیی بن اخطب را بزنی گرفت که پیش از آن زن سلام بن مشکم بوده و چون سلام بمرد زن کنانه بن ربیع بن ابی الحقیق شد که محمدبن مسلمه بفرمان پیامبر گردن او را زد و چون پیامبر به روز خیبر به صفیه رسید ردای خویش را بروی افکند و که خاص او شد و اسلام بر او عرضه کرد که به مسلمانی گروید.
پس از آن پیغمبر میمونه دختر حارث بن حزن را بزنی گرفت که پیش از آن زن عمیربن عمرو بود. همه این زنان که گفتیم و پیمبر گرفت هنگام درگذشت وی بجز خدیجه زنده بودند. پس از آن پیغمبر نشات دختر رفاعه از طایفه بنی کلاب بن ربیعه را بزنی گرفت. پس از او شنباء دختر عمروغفاری را بزنی گرفت. وقتی شنباء بنزد پیامبر آمد عادت زنانه بود، و پیش از آنکه پاک شود ابراهیم پسر پیامبر بمرد و شنباء گفت: اگر محمد پیغمبر بود محبوبترین کس او نمی مرد. و پیغمبر او را رها کرد.
پس از آن پیامبر غزیه دختر جابر را بزنی گرفت که از زیبایی و خوش اندامی وی سخن شنیده بود و لقب ام شریک بواسطه پسری بنام شریک از شوهر سابقش داشت. به گفته ابن کلبی چون پیغمبر با وی خلوت کرد وی را کهنسال یافت و طلاقش داد. پس از آن پیغمبر اسماء دختر نعمان بن اسودبن شراحیل کندی را بزنی گرفت. پس از آن ریحانه دختر زید فرفلی را گرفت و پس از وی با ماریه قبطی وصلت کرد که ابراهیم را بدنیا آورد.
ابن شهاب زهری گوید: پیمبر، عالیه زنی از طایفه بنی ابوبکربن کلاب بود به زنی گرفت و چیز داد و از او جدا شد. و نیز قتیله دختر قیس بن مدیکرب و خواهر اشعث بن قیس را بزنی گرفت و پیش از آنکه با وی خلوت کند از دنیا برفت و قتیله با برادر خویش از اسلام بگشت. و نیز گفته اند پیغمبر فاطمه دختر شریح را بزنی گرفت.
گویند پیغمبر خوله دختر هذیل بن مبیره را نیز به زنی گرفت. ابن عباس گوید: لیلی دختر خطیم بن عدی هنگامی که پیامبر پشت به آفتاب بود بیآمد و دست به شانه او زد. پیغمبر گفت: کیستی؟ گفت: من دختر خطیم هستم، آمده ام تا خودم را بتو عرضه کنم که مرا بزنی بگیری. گفت: چنین کردم. لیلی به قوم خویش بازگشت و گفت پیامبر مرا به زنی گرفت. گفتند تو حسودی و پیامبر زنان متعدد دارد برو و خود را رها کن. لیلی پیش پیامبر رفت و گفت مرا رها کن. گفت: رها کردم. گویند پیامبر عمره دختر یزید که از طایفه بنی رواس بن کلاب بود را نیز بزنی گرفت.
تاریخ طبری – جلد چهارم – صص ١٢٨٨ تا ١٢٩٩
این زنان بر اساس آیه قرآن به امهات المؤمنین مشهورند.
خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی
عایشه دختر ابوبکر
صفیه دختر حیی بن اخطب
زینب دختر خزیمه
زینب دختر جحش
ام سلمه دختر امیه بن المغیره
سوده دختر زمعه بن قیس
ام حبیبه دختر ابوسفیان بن الحرب
حفصه دختر عمر بن الخطاب
جویریه دختر حارث بن ابوضرار
میمونه دختر حارث الهلالیه
زینب دختر عمیس
خوله دختر حکیم سلمی(خود را به پیامبر بخشید)
ماریه دختر شمعون قبطی
ریحانه خندفیه
عمره دختر یزید
سناء بنت سفیان