فتوای قتل ایرج میرزا توسط آیت الله های مرتجع
پس از انتشار عارف نامه ، ٢ نَفَر از آيت الله هاى آن زمان بقدری عصبانی شدند که به او فحش های ناموسی و حكم ارتداد و فتوای قتل ايرج را صادر ميكنند, كه یکی از آنها سيد محمد تقى دستغيب شيرازى ,پدر عبدالحسين دستغيب شيرازی امام چمعه شیراز بود
وی در شعرى كه براى ايرج مى سرايد ميگويد، آن زنى را كه با او "جماعى چون نبات و قند" كردى و روى از تو پوشانده بود خواهر خود تو بوده، كه ايرج با اين
شعر گزنده دهان هرزه درای و گزافه گوی آنها را گل می گیرد .
شنیدم یاوه گویی هرزه پویی
گدایی، سفله ای، بی آبرویی
چو اشعار حجابم را شنیده
حجاب شرم و عفت را دریده
زبان بگشا ده بر دشنام بنده
به زشتی یاد کرده نام بنده
ولی من هیچ بد از وی نگویم
به جز راه ادب راهی نپویم
مرا از فحش دادن عار باشد
که فحش آیین سردم دار باشد
گذارم امر را در پای تحقیق
سپس خواهم ز اهل فکر تصدیق
« سخن را روی با صاحبدلان است »
نه با هر بیدل بیخانمان است
به قول تو زنی کاندر برم بود
منش نشناختم کو خواهرم بود
گرفتم قول تو عین صواب است
نه این هم با ز تقصیر حجاب است؟
نباید منع کرد این عادت بد
که کس نا دیده بر خواهر بچسبد؟
نه خود این نیز هم عیب حجابست
که خواهر از برادر کامیابست؟
تمام این مفاسد از حجابست
حجابست آنکه ایران زو خرابست
تو را هم شد حجاب اسباب این ظن
که خواندی مادرت را خواهر من !
اگر آن زن به سر معجر نمیزد
یقین این شبهه از تو سر نمیزد
نفهمیده نمی گفتی و اکنون
نمی افتاد راز از پرده بیرون
نیاندیشیدی ای بیچاره خر
که خواهر ساز ناید با برادر
حجاب دست و صورت هم یقین است
که ضد نص قرآن مبین است