Tuesday, April 04, 2017

شیعی گری احمد کسروی




شيعيان آن امامان را گرداننده جهان مي شمارند. « چهارده معصوم» همه کاره دستگاه خدايند و در گردانيدن جهان ياوران او مي باشند
از خود آن امامان سخناني در اين زمينه، در کتابها آورده شده که اگرچه نتوان دانست کدامها گفته ايشان است و کدامها را ديگران افزوده اند، ولي رويهم رفته پيداست که سرچشمه از خودشان بوده. هرچه هست باور انبوه شيعيان به همين است و در سختي ها به آنان رو مي
آورند و گشايش کار مي خواهند. امامان بمانند، که خويشاوندان آنانرا – از» حضرت عباس» و «جناب علي اکبر» و «زينب» و «ام کلثوم» و «سکينه» و ديگران – دست اندرکارهاي جهان و ياوران خدا مي پندارند. بلکه در انديشه شيعيان هر گنبدي گره از کار تواند
گشاد، و هر سقاخانه اي «مراد» تواند داد . اینن همه گنبدها که از بزرگ و کوچک برپاست جز براي اين کار نيست. روند و در بر آنها ايستند و گشايش کار خواهند، آهن پاره ها را
با دست گيرند و تکان دهند و نيازمنديهاي خود را از آنها طلبند .
اين سخنان در همه جا بر سر زبانهاست: «توسل به ائمه کن»، «دست به دامن امام حسين بزن»، « اگر نجات مي خواهي در اين در است .»
اکنون در تهران بيش از چند هزار گداست، و اينان کوچه ها را ميگردند و در جلو درها مي ايستند و پياپي به زبان مي آورند: «حضرت عباس دردت دوا کند»، «امام حسين ذليلت نکند»، «امام بيمار به بستر بيماري نيندازدت»، «امام غريب قرضهايت را ادا کند»... و مردم به پاس همين گفته ها نان و پول به ايشان مي دهند .
پارسال در تهران مرد پاشکسته لنگي شال سبز بر سر بسته گدايي مي کرد و همه دعاهايش از امامزاده داود مي بود: «امامزاده داود مرادت دهد، امامزاده داود قرضت ادا کند»... . در چند فرسنگي تهران در يک ديه ناپاکيزه اي گنبدي بنام امامزاده داود هست که همه
ساله تابستان تهرانيان رو به آنجا آورند و گوسفندها کُشند و «مرادها » خواهند. به تازگي که در تهران نمايندگان براي مجلس برگزيده مي شده اند، يک مرد فريبکاري نوشته اي چاپ کرده و پراکنده بود که چون به نمايندگي برگزيده شود از ماهانه هاي خود راه امامزاده داود
را شوسه خواهد گردانيد .
اکنون مي بايد پرسيد: «آيا مردمي با اين باورها گمراه نيستند؟... چه گمراهي بالاتر از اين که مردگان هيچکاره را همکار خدا شناسند؟...
مي بايد پرسيد: «چه دليلي هست که امامانتان ياوران خدايند؟... شما خدا را چه دانسته ايد که نيازمند ياورش مي شماريد؟. ...!
اکنون اگر از ملايان بپرسيم نخست خواهند گفت: «آري آنان امام می بودند خدا ايشانرا از « نور» آفريده بود». سپس که ايراد گيريم و دليل خواهيم و درمانند، اين بار چنين خواهند گفت: «اينها عقيده عوام است». اين شيوه ايشان است که نخست درباره گمراهيهاي خود به
گفتگو درآيند و به چخش پردازند و چون درماندند به يکبار بازگشته گناه را به گردن «عوام» اندازند .
ولي ما ميدانيم که اين باورها از کتابها سرچشمه گرفته، بلکه چنانکه گفتم» حديثها» در اين باره هست.
بهرحال راهنماي «عوام» ملايانند و اين باورهاي بي دينانه را آنان ياد داده اند و اکنون هم مي دهند. همين امروز اگر کسي بيمار باشد و نزد ملايي نام پزشک برد در زمان خواهد گفت: «طبيب چيست؟!... شفاي خود را از ائمه طاهرين بخواه .»

شیعی گری احمد کسروی