یعقوب فرا رسید و بعضی از خوارج که مانده بودند ایشان را بکشت و مال های ایشان برگرفت . پس شعرا او را شعر گفتندی به تازی :
قد اکرم الله اهل المصر و البلد بملک یعقوب ذی الافضال والعدد.
چون این شعر برخواندند او عالم نبود ، درنیافت، محمد بن و صیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و بدان روزگار نامه پارسی نبود ، پس یعقوب گفت : «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟
محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر پارسی اندر عجم او گفت .
تاریخ سیستان. به تصحیح محمدتقی بهار (ملکالشعرا). تهران: معین،