کتاب ناسخ التواریخ در باره دجال :
ما مسلّم میداریم [فرض کنیم] که خرِ دجّال سیفرسخ طول و دهفرسخ عرضش میباشد، چنانکه در کتابها نوشتهاند، و ما شنیدهایم البته طول و عرضِ دجّال هم باید ده بیست فرسخ باشد و هر گامِ آن خر را یکفرسنگ میگویند. آیا این خلایق با او چگونه میتوانند همراهی نمود [منظور طرفدارانِ دجّال که با امامزمان میجنگند] و جامهی دجّال و پالانِ خرش را در کدام دستگاه بافته و دوخته میشود؟ و آذوقهی یکشهر در یکروز کفایتِ دجّال نمیکند و صدهزار هزار انبارِ کاه و جو در یکروز کفایتِ خرش را نخواهد نمود و با یک رودِ عظیم مانند دجلهی بغداد، و اگر عرعر کند یا بگوزد، اهلِ عالم هلاک شوند. و اگر سرگین بیندازد، راهها مسدود میشود. و اگر شاش کند، صدهزار مرید را سیل خواهد برد، و اگر از اصفاهان خواهد به کاشان برود، از تنگمیانِ دو کوهِ قهرود چگونه گذر خواهد کرد؟
عرض نمودند: میانِ دو گوشِ آن خر یکفرسخ و میانِ دو دست و پاهایش دو فرسخ میباشد. یکدست و پا به پشتِ کوهِ جانبِ راست و یکدست و پا به پشتِ کوهِ جانبِ چپ میگذارد و میرود.
[کریمخان زند] فرمود: خایههای بزرگش در میانِ دو کوه گیر خواهد نمود و بسیار خندید، و فرمود ما از این افسانهها و مزخرفات بسیار شنیدهایم، خدا ما را عقلی ارزانی نموده که بهآن عقل باید او را بشناسیم و حق و باطل را از هم فرق کنیم، و نیک و بد را از هم تمیز دهیم. ما اینقدر فهمیدهایم که امرِ محال ممتنع است. شتر از سوراخِ سوزن بیرون رفتنش* امریست محال و ممتنع،