اگر آخوندی گوشه مسجد و یا یکی از پله های منبر را انتخاب کند و عمر و نیروی انسانی خود و پیروانش را صرف موعظه درباره امور و موارد دینی کند، کسی را نسبت به گفتار و کردار او جای سخن باقی نمی ماند. ولی هنگامی که آخوندی وعظ درباره مسایل دینی را با کشورداری و سیاستمداری مخلوط میکند، عقل هر انسانی از توجیه منطقی نتیجه چنین روشی عاجز می ماند. طبیعی است اگر آخوندی تنها به انجام وظایف دینی بپردازد، هرگاه یکی از پیروانش مساله ۴۳۵ رساله خمینی مبنی بر اینکه «زن سیده در سن شصت سالگی و زن غیرسیده در سن پنجاه سالگی یائسه میشوند» شک کند و بگوید فیزیولوژی بدن انسان، زن سیده و غیرسیده و مسیحی و یهودی و زرتشتی نمی شناسد و جریان طبیعی خود را سیر خواهد کرد، یگانه مجازاتی که شخص مرتد بعلت تردید در اصالت چنین نظری خواهد دید، تکفیر و اتهام بدبینی خواهد بود. اما اگر آخوندی افزون بر وظیفه و اختیار مذهبی درباره موعظه مسایل مذکور، دارای قدرت سیاسی، کشورداری، جزایی و اجرایی نیز باشد، آنوقت قدرت ضمانت اجرای مجازات های دنیوی که برای ارتکاب جرایم جنایی آنهم با رعایت تشریفات دادرسی طولانی قائل شده اند، جانشین مجازات های ماوراءالطبیعه جهان اخروی که در این دنیا ضمانت اجرایی ندارند خواهد شد و یک جامعه نیمه انسانی شبیه آنچه در ایران امروز میگذرد بوجود خواهد آورد. بدین ترتیب در یک جامعه فاشیست مذهبی مانند جامعه نیمه انسانی امروز ایران، از عدالت و انصاف قضایی اثر و نشانه ای باقی نخواهد ماند. در جامعه ای که روحانیون مقام مذهبی، سیاسی و اجرایی را بطور توام احراز کنند، به همانگونه که در ایران امروز می بینیم، مخالفت با آخوند، محاربه با خدا، فساد در ارض و لشکرکشی در برابر دین تلقی میشود.
کتاب نقش روحانیت در تاریخ معاصر ایران
دکتر مسعود انصاری
No comments:
Post a Comment