Tuesday, December 12, 2017

دوباره پیچیده به گوشه ایوان که عطر گیسویت



دوباره پیچیده به گوشه ایوان که عطر گیسویت
دوباره می بینم به دشت رویاها شکوفه رویت
به کنج خاموشی شبانگهان در من طلیعه نوری
 ترنمی رنگین ، شراب آتشگین خیال جادویت
تو حس زیبایی ، طلوع شیدایی ، زلال دریایی
 به جنگل و صحرا به قله کوهها  منم پرستویت
قدم زدن با تو کنار ساحلها غروب پاییزی
نگاه لغزانم به نم نم باران به چشم و ابرویت
به جستجویت من به موج و توفانها همیشه در پرواز
تو راز خوشبختی غزل غزل مستی نهفته در کویت
در عمق احساسم به روح و در جانم تبلور شعری 
به هر کجا هستم ترانه می خوانم به باغ شب بویت
تو را که بوسیدم به ناگهان در من جهان دگرگون شد
پر از قناری ها پر از شقایقها که جنگل مویت
هنوز می پیچد به کوچه سارانم طنین آوازت
شمیم لبخندت درخشش مویت به دست النگویت
مرا به ظلمت ها تو بال و پر دادی به نقره مهتاب
شکوه بی همتا طراوت گلها دمد به هر سویت
 تو با منی با من نفس نفس هر دم ، به هر تپش قلبم
به خواب و بیداری به هر رگم جاری  نسیم خوشبویت 

مهدی یعقوبی

No comments:

Post a Comment