در قرن چهارم هجری تعداد زرتشتیان بسیار زیاد بوده است و علامت غیر مسلمانی و تشخیص به لباس نمیزدند .نصب این علائم برای غیر مسلمانان اجباری بوده است .
یکصد سال پس از فتوحات عرب هنوز بسیاری از مردمان ایران خصوصا در گیلان و طبرستان زرتشتی بوده اند و همچنین از مردمان فارس ، شهر خراسان خیلی زود مسلمان شد اما در میان بزرگانشان هنوز تمایلات به زرتشتیگری بسیار بوده است .
ابوذر غفاری در زمان عثمان که به اشراف تمایل داشت ، سازماندهی حزب علی یا شیعه علی را بر عهده گرفت ، مردم بسیار ناراضی بودند و در این مدت علی محبوب شده بود … برای خلافت اول تنها سه نفر از علی حمایت میکنند یکی ابوذر و دیگری سلمان فارسی ایرانی و دیگری مقدادبن الاسود .
ابوذر در دمشق بر علیه تجمل گرایی و طمع و نابرابری اجتماعی معاویه که والی شام بود تبلیغ میکرد ، و حق امامت خاندان دختری پیامبر را یعنی حسن و حسین اعلام میداشت . معاویه ابوذر را به مدینه فرستاد ولی انجا هم او به دعوت و تبلیغ ادامه داد .
در آغاز شیعیان حزب سیاسی بودند ، و از خلافت علی که خویشی با پیامبر داشت جانبداری میکردند و شیعیان میکوشیدند که اصل مورثی بودن خلافت را بر موازین دین مبتنی کنند و در نتیجه گفته شد که پیامبر در غدیر خم علی را جانشین خود کرده است .
سنیان طرفدار انتخابی بودن خلافت بودند …. پایه گذار تشیع عبدالله بن سبا بوده ، و نیز مانند ابوذر در زمان خلافت عمر تبلیغ و دعوت دین میکرده است … و روایت است که ابن سبا یهودی از یمن بوده است که به اسلام روی میاورد و کتب دینی یهود و مسیحی و مسلمان را به خوبی خوانده است … ابن سبا میگفت که هر یک از پیامبران پیشین ، معاون یا نماینده مختاری از جانب خود تعیین میکردند … که وصی نامیده میشدند ، مثلا موسی ، هارون را انتخاب میکند ، و ارمیای نبی ، باروخ را ، و مسیح پطروس حواری خود را وصی کرده است . و وصی پیامبر که همسنگ او و در خور او باشد جز علی شخص دیگری نیست … ابن سبا به رجعت عیسی استدلال میکند و رجعت محمد را در علی می بیند و در ادامه میگوید روح علی در دیگر ائمه نیز حلول میکند ابن سبا برای علی مقام الوهیت قائل میشود .نارضایتی مردم به شکل غلو در امیدواری به حضرت علی در میاید .
بعضی ها معتقد بودند که تشیع را ایرانیان به وجود اوردند ، در واقع واکنش روح ایرانی در برابر عرب بوده است .
امام حسن با معاویه موافقت نامه ایی امضا کرد ، و مبلغی کلان معادل دو میلیون درهم اخذ نمود و در مدینه سکنی گزید .
معاویه تمام قدرت را در دست گرفت و امویان دولتی غیر دینی را ایجاد کردند که این خود باعث اختلاف با انصار و مهاجران بود .
امویان نه تنها بین اهل ذمه ( غیر مسلمانان ) که بین مسلمانان غیر عرب و عرب هم تفاوت قائل بودند … موالی به ویژه در عراق و ایران به شیعیان پیوستند ، موالی میکوشیدند از وضع تحقییر امیزی که در مقابل اعراب دارند رهایی پیدا کنند … و خواستار حقوق برابر با اعراب بودند … و شیعیان نیز حصول این مقصود را به ایشان نوید می دادند .
عمربن سعد بن ابی وقاص ، ( سردار اموی ) در واقع عمر پسر سردار سعد بن ابی وقاص است همان کسی که سردار جنگ با ایران بود ، این شخص در کربلا با لشکری بالغ بر چهار هزار نفر ، اردوگاه امام حسین را محاصره کرد .
کسی نمیخواست به امام حسین هجوم ببرد چون نمیخواستند متهم بشوند که قاتل نواده های پیغمبر هستند ولی عمر بن سعد به ایشان نیزه پرتاب کرد و سپس همگی به او حمله کردند تا قتل ایشان لوث شود و بر گردن یک نفر نباشد .
یزید وانمود کرد که فرمان کشتن امام حسین را نداده است و از این واقعه ابراز تاسف نمود و خانواده امام حسین را آزاد کرد .
به سرکردگی سلیمان بن صرد ، صد تن از شیعیان گرد هم امدند و شعارشان خون خواهی امام حسین بود ، و سپس با چهار هزار نفر قیام کردند و شکست خوردند و تقریبا نابود شدند .
بعد از امام حسین ، مختار بن ابی عبید ثقفی که از بزرگان عرب قبیله ثقیف بود ، وارد عمل شد ، ایشان به تبلیغ مذهب شیعه پرداختند و خود را نماینده فرزند سوم علی ، محمد ابن الحنیفه معرفی کرد .
محمد ابن حنفیه فرزند علی اما نه از فاطمه ، که از کنیزی از قبیله حنفی بوده است . و بدین سبب او را ابن حنفیه خواندند …. میخواستند او را امام شیعیان کنند چرا که در میان اولاد علی شخص شایسته ایی وجود نداشت ، و بچه های امام حسین صغیر بودند .
اما اکثر شیعیان با اینکه حنیفه را بزرگ میداشتند ، اما او را به امامت قبول نمیکردند چرا که از فرزندان پیامبر حساب نمیشد … بعدها هواخواهان او فرقه ایی به نام کیسانیه تشکیل دادند.
مختار بسیاری از قاتلان امام حسین را و طرفداران بنی امیه را اعدام کرد .
در ادامه بین قیام کنندگان که اشراف عرب و موالی ایرانی بودند دو دستگی پیش امد چرا که ایرانیان طرفدار حقوق برابر تمامی مسلمانان بودند و اشراف عرب قبول نمیکردند … و مختار طرفدار ایرانیان شد … مختار و طرفدارانش در قلعه ایی از شهر کوفه محاصره شدند ، و پس از چهار ماه محاصره بیرون امدند که در نبرد مختار کشته شد .
محمد بن حنیفیه در حالت انتظار به سر برد و هرگز به قیام کنندگان نپیوست و به دلیل اینکه تحرک خاصی بر ضد امویان انجام نداد از طرف امویان تحت تعقیب قرار نگرفت .
شیعیان و عبدالله بن مسعود به قرآن تنظیم شده توسط عثمان اعتراض داشتند و میگفتند عثمان آن را به نفع سیاستهای خود و به نفع امویان تحریف کرده است و جاهایی که از حضرت علی تعریف شده است حذف شده است و جاهایی که از ابوسفیان به اسم دشمن یاد شده است پاک شده است … آنها به زیدبن که در زمان عمر و عثمان مسئول جمع اوری قران بوده است ایراد میگرفتند که به نفع عثمان و امویان قرآن را تغییر داده است … قرآنی که صحابه قدیمی مثل عبدالله بن مسعود گرد اوری کرده بودند ، متفاوت از قرآن عثمانی بوده است … با این حال قران رسمی قران عثمان میشود و بقیه قرانها به مرور نابود میشود.
شیعیان و عبدالله بن مسعود نسبت به سوره های 113 و 114 اعتراض داشتند و آن را انکار میکردند و خوارج نیز سوره 12 را انکار میکردند .
عبد الله بن مسعود سر ابوجهل را در جنگ بدر می برد .
در روایت قرانی ابی بن کعب دو فصل وجود داشته که در روایت رسیم از زید بن وجود ندارد و بعضی از قطعات روایت ابوموسی اشعری وارد قران رسمی نشده است
ظهور اسلام در ایران نوشته پتروشفسکی
No comments:
Post a Comment