روی عکس کلیک کنید
سرجان ملکم :
ایرانیان بیتردید از لحاظ رفتار ظاهری پاریسیهای مشرق زمیناند. در حالی که رفتار ترکها نسبت به خارجیها و مسیحیان غیرمؤدبانه و توهینآمیز است، رفتار ایرانیان مایه فخر بیشتر ملل متمدن است: ایرانیان مردمانی مهربان، مودب، متمدن و نسبت به بیگانگان دارای روحیهای همراه و مساعدند.
تحت تاثیر تعصبات مذهبی، که تمام ملل دیگر مسلمان بدان دچارند، قرار نمیگیرند. با علاقه زیاد درباره آداب و رسوم اروپاییان پرس و جو میکنند و در برابر با آمادگی بسیار هر نوع اطلاعی درباره کشورشان داشته باشند در اختیار قرار میدهند.
ایرانیان در گفتگوهای خود میکوشند بسیار ظریف باشند بدین سبب مرتب به اشعار و گفتههای شعرای محبوب خود مانند حافظ، سعدی و جامی تمسک میجویند، و این عادتی است که به صورت همگانی در آمده و در بالاترین و پایینترین سطح جامعه به چشم میخورد ... ایرانیان از لطیفهگویی و شوخی بسیار لذت میبرند و بسیار دوست دارند با یکدیگر شوخ طبعی کنند ... چیزی که در گفتگو با آنها بسیار شایان ستایش است توجهی است که پیوسته به فرد سخنگو از خود نشان میدهند و هرگز به میان حرف او نمیدوند.
ایرانیان از قابلیتهای بسیار برخوردارند، همواره آماده، سریع و مبتکرند، اما بیشتر این استعداد خود را در راههای ناروا به کار میبرند و دروغگوترین مردم جهاناند. بزرگترین نادرستیهایی را که به عقل نمیگنجد، با جدیترین حالات ممکن به کار میبرند و هنگامی که دروغشان آشکار میشود، به جای شرمنده شدن، آن را با خندهای نادیده میگیرند و گاهی اقرار میکنند که به نظرتان دروغ گفتن مانعی ندارد، مشروط به اینکه برایشان منفعتی در برداشته باشد. پیوسته میکوشند معاملات خود را با دروغ و ریا به انجام برسانند، اگر از این راه موفق نشدند، آنگاه با راستی و صداقت معامله را انجام میدهند. اما برای آنها این دو شیوه یکسان است و تفاوتی ندارد.
ایرانیان در گفتگوهای خود، از تعارفاتی چندان پر مبالغه و در کماهمیتترین موارد از خوش آمد گوییهایی چندان اغراقآمیز استفاده میکنند که مسافر بیگانه در مرحله نخست چنین میپندارد که یکیک آنها آمادهاند جانشان را فدای وی کنند، خون خود را در راهش بریزند و یا تمام دارایی خود را در خدمت وی خرج کنند.
این نوع گفتار و رفتار که در واقع، هیچ حقیقتی ندارد، نه تنها در سطوح بالا، بلکه در پایینترین سطح، بین پیشهوران هم به چشم میخورد و پستترین آنها نیز بی هیچ احساس ناراحتی، هنگام ورود مسافر به شهر شیراز، تمام متعلقات آن را به صورت پیشکش به وی تقدیم میکند. در ابتدا این رفتار برای اروپاییان جالب است، اما پس از مدت کوتاهی با واقعیت آن آشنا میشوند.
تحت تاثیر تعصبات مذهبی، که تمام ملل دیگر مسلمان بدان دچارند، قرار نمیگیرند. با علاقه زیاد درباره آداب و رسوم اروپاییان پرس و جو میکنند و در برابر با آمادگی بسیار هر نوع اطلاعی درباره کشورشان داشته باشند در اختیار قرار میدهند.
ایرانیان در گفتگوهای خود میکوشند بسیار ظریف باشند بدین سبب مرتب به اشعار و گفتههای شعرای محبوب خود مانند حافظ، سعدی و جامی تمسک میجویند، و این عادتی است که به صورت همگانی در آمده و در بالاترین و پایینترین سطح جامعه به چشم میخورد ... ایرانیان از لطیفهگویی و شوخی بسیار لذت میبرند و بسیار دوست دارند با یکدیگر شوخ طبعی کنند ... چیزی که در گفتگو با آنها بسیار شایان ستایش است توجهی است که پیوسته به فرد سخنگو از خود نشان میدهند و هرگز به میان حرف او نمیدوند.
ایرانیان از قابلیتهای بسیار برخوردارند، همواره آماده، سریع و مبتکرند، اما بیشتر این استعداد خود را در راههای ناروا به کار میبرند و دروغگوترین مردم جهاناند. بزرگترین نادرستیهایی را که به عقل نمیگنجد، با جدیترین حالات ممکن به کار میبرند و هنگامی که دروغشان آشکار میشود، به جای شرمنده شدن، آن را با خندهای نادیده میگیرند و گاهی اقرار میکنند که به نظرتان دروغ گفتن مانعی ندارد، مشروط به اینکه برایشان منفعتی در برداشته باشد. پیوسته میکوشند معاملات خود را با دروغ و ریا به انجام برسانند، اگر از این راه موفق نشدند، آنگاه با راستی و صداقت معامله را انجام میدهند. اما برای آنها این دو شیوه یکسان است و تفاوتی ندارد.
ایرانیان در گفتگوهای خود، از تعارفاتی چندان پر مبالغه و در کماهمیتترین موارد از خوش آمد گوییهایی چندان اغراقآمیز استفاده میکنند که مسافر بیگانه در مرحله نخست چنین میپندارد که یکیک آنها آمادهاند جانشان را فدای وی کنند، خون خود را در راهش بریزند و یا تمام دارایی خود را در خدمت وی خرج کنند.
این نوع گفتار و رفتار که در واقع، هیچ حقیقتی ندارد، نه تنها در سطوح بالا، بلکه در پایینترین سطح، بین پیشهوران هم به چشم میخورد و پستترین آنها نیز بی هیچ احساس ناراحتی، هنگام ورود مسافر به شهر شیراز، تمام متعلقات آن را به صورت پیشکش به وی تقدیم میکند. در ابتدا این رفتار برای اروپاییان جالب است، اما پس از مدت کوتاهی با واقعیت آن آشنا میشوند.
سرلشکر سر جان مَلکُم (به انگلیسی: Sir John Malcolm) (دارای نشان شوالیهٔ حمام و نشان شیر و خورشید) (۲ مه ۱۷۶۹ – ۳۰ مه ۱۸۳۳) افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی، دیپلمات، تاریخدان و سیاستمدار بود. او در اوایل قرن نوزدهم بارها از سوی کمپانی برای عقد توافقنامههای سیاسی و بازرگانی به دربار قاجار فرستاده شد.
No comments:
Post a Comment