Monday, April 29, 2019

نمونه ای از نامه نگاری های قدیمی یک زن(پریدخت) که دلش برای همسرش(سید محمود) در پاریس تنگ شده



روی عکس کلیک کنید
تصدقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم‌‌‌‌‌‌ وُ‌‌‌‌ زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراقِ‌‌‌‌‌‌‌‌ لاکردار هم مصیبتی شده
زن جماعت را کارِ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خانه وُ‌‌‌‌ طبخ وُ‌‌‌‌ رُفت‌‌‌‌ و روب وُ‌‌‌ وردار و بگذار نکُشد، همین بی‌همدمی و فراق می‌کُشد‌‌‌‌
مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید، در دلمان انار پاره شد. پری‌دُخت‌‌‌‌ تو بمیرد که مَردش‌‌‌‌ اسیر امنیه‌چی‌ها بوده و او بی‌خبر، در اتاق شانهٔ‌‌‌ نقره به زلف می‌کشیده
حی لایموت سرشاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ‌‌‌‌‌ حبس شما نبوده
اوضاع مملکت خوب نیست؛ کوچه به کوچه مشروطه‌چی چنان نارنج‌هایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند وُ‌‌‌ جواب آزادی‌خواهی، داغ و درفش است وُ‌‌‌ تبعید و چوب و فلک
دلمان این روزها به همین شیشهٔ‌‌‌‌‌ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشته‌ایدُ‌‌‌ شب به شب بر گیس می‌مالیم
 

No comments:

Post a Comment