ویروسی خطرناکتر از کرونا - مهدی یعقوبی

ویروس کرونا در مسیر شیوعش ویروسی خطرناکتر را بیدار کرده است. این ویروس خطرناک که از اعماق تعفن هزار و چهارصد ساله سر بر آورده ، همان خرافاتی است که با مذهب عجین و ذاتی آن است.
 این ویروس اگر در قرون گذشته  بیدار میشد و سم مهلک خود را بر روح و روان مردم می پاشید عجیب نبود چرا که انسان آن روز محصول همان شرایط بود و سطح فکر و بلوغ و بالندگی اش متناسب با همان زیرساختها. اما امروز در اوج پیشرفت های تکنولوژی و انقلابات پی در پی در اطلاعات و ارتباطات بسی غریب و در واقع حماقت جلوه می کند.
احمد کسروی در کتاب زندگی من زمانی که وبا در ایران شیوع پیدا کرده بود  نوشته است:

باری، وبا آمد و مردم به شیوه آنزمان از کوچه ها قرآن آویزان کردند تا از آن بلا مصون باشند. باور بر این بود که هر که از زیر قرآن گذر کند در زینهار باشد.
در محوطه کوچه ها فرش گسترده روضه خوانی ها برپا گردانیدند.
کارشان به جایی رسید که در یک روز یکی از نوه های آقا میر فتاح مجتهد تبریزی را سوار الاغ گردانیده به آن کوی آوردند و در کوچه ها گردانیدند تا مردان و زنان دست و دامنش را ببوسند.
آقا میر فتاح مجتهد، خانه اش در تبریز اجاق می بود . مردم به خاطر ترس از وبا نذرهایشان را به اجاق میرفتاح می‌بردند و ارمغانها به سوی آنجا روانه می‌کردند.
می‌گویند در نوبتی دیگر که وبا آمده بود (یعنی در سال ۱۲۴۳ خورشیدی) وبا در تبریز عده زیادتری را کشته بود و مردم همچنان متوسل به نذر و نیاز به اجاق آقا میرفتاح می‌کردند و یکی از پسرهای آقا میرفتاح مجتهد را در کوچه های تبریز می‌گرداندند اما آن پسر خود وبا گرفت و مرد!
مردم گفتند: آقا، وبا را به تن خویش پذیرفت
و بدین ترتیب همین اتفاق مرگ پسر میر فتاح ، ایمان شان به او بیشتر هم شد.
بهرحال وبا کار خودش را می‌کرد و روزانه چند صد تن را روانه قبرستان می‌کرد.

و اکنون پس از گذشت یک قرن  مذهب حاکم  با ترویج خرافات چنان بلایی به سر مردم آورده است که افکار و اعمالشان مضحکه خاص و عام در جهان  گشته است. نیم نگاهی به راه حلهایی که طب اسلامی و دستورات دین مبین که خود را در مغز عده ای چپانده است بکنید تا به عمق فاجعه پی ببرید:

عن الاغ

درمان کرونا:
آیت الله تبریزیان
موقع خواب یک پنبه آغشته به روغن بنفشه در مقعد بگذارید
  خوردن ادرار و  پشکل مردار حلال گوشت
عنبر نسارا یا عن الاغ
خوردن خاک کربلا و آب خطرناک زمزم
خواندن دعای صحیفه سجادیه امام زین العابدین بیمار

و وقتی که حاکمان مستبد با افشای این راه حلهای مضحک و خنده دار سکه یک پول میشوند  دست به دستگیری لیس زنها و ادرار خورها که پرورده خودشان می باشند برای لاپوشانی ماهیت ارتجاعی خود می پردازند در حالی که خود رهبر جمهوری اسلامی در صدر هرم هیئت حاکمه این دستورالعمل ها را تجویز کرده بود.

علی خامنه‌ای،درکتاب خاطراتش نوشته است:
  هنگام سیل سال۱۳۵۶شهرایرانشهردربلوچستان وقتی سیلاب شهرراگرفته وارتفاع سطح آب در شهر به نیم متررسیده بود وخانه‌ها یکی پس از دیگری آوارمیشدند،اوتکه گِلی (تُربت) از قبر "امام حسین" را به میان امواج سیل پرتاب کرده و لحظه‌ای بعد سیل بند آمده است

کتاب مقدس مسلمانان نیز سرشار از این مقولات محیرالعقول و باورنکردنی است. یعنی پرواز پیامبر با اسب و شق القمر و اجنه هایی که در جنگ به کمک لشکریان اسلام بر میخاستند و مرغان ابابیل که سنگ به سوی کافران و مشرکان پرتاب میکردند. مطالبی که هرگز کسی که پایبند به عقل و منطق است آن را باور نمی کند.

در یک تلقی صوری و ایستا میتوان بذر خرافاتی که امروز به تن و روح  مردم ایران پاشیده میشود به آخوندها و اعوان و انصارش نسبت داد و خر خود را راند و راحت شد.  یعنی همان شارلاتان بازی ای که منورالفکران دینی انجام میدهند و با انداختن باد در غبغب جیغ بنفش میکشند که این آخوندها اسلام را خراب کرده اند و اسلام ناب هیچ قرابت و سازگاری با این نوع طرز تلقی ها ندارد. این منورالفکران با جداسازی مکانیکی معلول را جای علت می نشانند و بر سر مردمی که تا خرخره در باتلاق خرافات فرو رفته اند شیره می مالند
در مقابل این دیدگاه ارتجاعی، روشنفکر نقادی که به مسائل جامعه فرمالیستی نگاه نمی کند و از سطح به عمق میرود . ریشه این جهل و جنون را نه در آخوند و ملا و مفتی که در دین و مذهبی میداند که آنها از آن رسته اند و شاخه و برگ و میوه های مسموم همان آیین هستند و در واقع این جماعت خرافه پرور معلول آن علت هستند نه اسلام معلول آنها. 

اسلام هزار و چهارصد سال است که در دوری از تسلسل و چرخه ای تکراری جز زنجیره ای از تعصبات و باورهای قرون وسطایی تولیدات دیگری نداشته است. حتی بزرگترین دانشمندان ایرانی ما بر اثر نفوذ همین دین از قلمرو علم و دانش به مغاک جهل و خرافات غلتیده اند. شاعران ما هم همینطور ، آنها با رنگ آمیزی کردن چهره های پیشوایان دینی و  تلطیف کردن شخصیت ها و رفتار و کردارهایشان، آنها را از آدمهایی خشن که در راه آرمانهای الله حمامهای خون براه می انداختند و سر می بریدند ودست و پا قطع میکردند و  زنان را در جنگها به غنیمت و بردگی میگرفتند به انسانهایی رمانتیک مسخ کرده اند و مردم ما را از مسیر روشنایی به تاریکی سوق داده اند. در حالی که خود عربها و مسلمانان واقعی این دیدگاه را ندارند و با اسلام ایرانیزه شده مخالفند.

ادامه دارد