Sunday, June 21, 2020

رباعیات مهدی یعقوبی



امشب که من از شراب شیرازم مست
بیزارم از ایرانی بیگانه پرست
 گور پدر کسی که گیتارم را
با نام خدا بر در مسجد که شکست 

مهدی یعقوبی

 

ای شیخ جهان عاشق بی نامم من
بیزار که از دین تو مادامم من
سر از بدنم جدا کنی جام شراب
از کف ننهم که روح خیامم من
مهدی یعقوبی
 
از خانه و کاشانه جدایم کردند
زندیق و گنهکار صدایم کردند
با ریش و عبا به روی لب نام خدا
پرتاب میان گرگ هایم کردند
مهدی یعقوبی

از آتش عصیان که مرا ساخته اند
بر روح و تنم به خشم و کین تاخته اند
با ابن مقفع ام به جرم زندیق
در توی تنور زنده انداخته اند
مهدی یعقوبی

نیرنگ و دروغ شیخ و ملا زده اند
با نام خدا گردن ما را زده اند
تاریخ وطن را که پر از بابک هاست
تاریخ امامان عرب جا زده اند
مهدی یعقوبی

در یورش تازیان که ویران گشتیم
از هر چه خدا و دین پشیمان گشتیم
بالاتر از این نیست خیانت گوییم
آغوش گشوده ما مسلمان گشتیم
 
مهدی یعقوبی

No comments:

Post a Comment