ورود محمد بن عبدالله به مکه
محمد بن عبدالله، در زمان آمدن به مکه علمی را به دست عبدالله خثعمی سپرد و کسانی را که زیر علم وی گردآیند، در امان دانست. سربازان محمد بن عبدالله، شهر را به تصرف خود در آوردند. محمد بن عبدالله نیز به مسجدالحرام رفت و به طواف کعبه پرداخت. محمد بن عبدالله بت هبل و دیگر بتهای کعبه را شکست. محمد بن عبدالله پس از فتح مکه اقدام به شکستن بتها نمود، به پیشنهاد او، علی روی شانههایش رفت و بتها را یکی پس از دیگری به زمین انداخت پس از شکستن بتها آيه ٨١ سوره اسراء، «قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطل إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً» نازل شد. ماجرای بالا رفتن علی بر شانههای محمد را بسیاری از بزرگان اهل سنت در کتابهای خود روایت کردهاند از جمله: احمد بن حنبل، ابو یعلی موصلی، ابو بکر خطیب در تاریخ بغداد، محمد بن صباغ زعفرانی در «الفضائل»، حافظ ابو بکر بیهقی، قاضی ابو عمر و عثمان بن احمد در کتابهای خودشان، ثعلبی در تفسیرش، ابن مردویه در «المناقب»، ابن منده در کتاب «المعرفة»، طبری در «الخصائص»، خطیب خوارزمی در «الاربعین» و ابو احمد جرجانی در «التاریخ» روایت کردهاند همچنین «ابو عبد اللَّه جعل» و «ابو القاسم حسکانی» و «ابو الحسن شاذان» کتابهایی در اثبات این قضیه تألیف نمودهاند. سپس بلال حبشی را مأمور کرد که بر بام کعبه اذان بگوید. محمد بن عبدالله، اعلام کرد که هر کس در خانه بتی دارد آنرا بشکند یا بسوزاند. محمدبن عبدالله، هیأتهایی را به اطراف اعزام داشت تا بتهایی را که در بین پرستشگاهها و معابد عشایر و قبایل بود، درهم شکنند. محمد بن عبدالله، خالد بن ولید را مأمور شکستن بت عزی، عمرو بن عاص را مأمور ویران کردن بتخانه سواع و همچنین سعید بن زید را مأمور شکست منات کرد.
منابع - الکامل فیالتاریخ، ابن اثیر،۹ - الطرائف، ابن طاوس، - الطرائف، ابن طاوس،
پیامبر(ص) پس از فتح مکه اقدام به شکستن بتها نمود، به پیشنهاد پیامبر(ص)، علی(ع) روی شانههای ایشان رفت و بتها را یکی پس از دیگری به زمین انداخت. پس از شکستن بتها آیه «قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد آری باطل همواره نابودشدنی است»
ماجرای بالا رفتن علی(ع)بر شانههای رسول خدا را بسیاری از بزرگان اهل سنت در کتابهای خود روایت کردهاند از جمله: احمد بن حنبل، ابو یعلی موصلی، ابو بکر خطیب در تاریخ بغداد، محمد بن صباغ زعفرانی در «الفضائل»، حافظ ابو بکر بیهقی، قاضی ابو عمر و عثمان بن احمد در کتابهای خودشان، ثعلبی در تفسیرش، ابن مردویه در «المناقب»، ابن منده در کتاب «المعرفة»، طبری در «الخصائص»، خطیب خوارزمی در «الاربعین» و ابو احمد جرجانی در «التاریخ» روایت کردهاند. همچنین «ابو عبداللَّه جعل» و «ابو القاسم حسکانی» و «ابوالحسن شاذان» کتابهایی در اثبات این قضیه تألیف نمودهاند.
الطرائف، ابن طاوس
No comments:
Post a Comment