Friday, July 16, 2021

توصیه های ویلیام فاکنر

 

مشغول نوشتن داستان کوتاهی هستم و حالا که به پایان آن نزدیک شدم ترس‌های همیشگی‌ام سراغم آمده‌اند: اصلا این داستان خوب است؟ توانسته‌ام شخصیت‌های باورپذیری را خلق کنم یا آنها تک‌بعدی هستند؟ می‌توانم همه‌چیز را در گره‌گشایی حل کنم؟ خواننده با این داستان ارتباط برقرار می‌کند؟ نوشته‌ام را نقد می‌کنند؟

توی همین فکرها بودم که اتفاقی در مجله پاریس ریویوی سال ١٩۵۶، مصاحبه‌ای از ویلیام فاکنر، نویسنده «خشم و هیاهو» و «گور به گور» و برنده جایزه نوبل ادبیات دیدم. برخلاف شک و تردیدهایی که داشتم، برخی از نظرات او من را تشویق کرد پایان داستانم را بنویسم.

ویلیام فاکنر سال ١٩۴٩ جایزه نوبل ادبیات را برای «ادای خدمت قدرتمندانه و هنرمندانه‌‌اش به رمان مدرن امریکایی» دریافت کرد. همچنین برای رمان‌های «یک افسانه» ١٩۵۴ و «رودخانه‌ها» ١٩۶٢ برنده جایزه پولیتزر شد.

با این وجود او در این مصاحبه، فاش کرده بود هرگز از کارش رضایت نداشت. او توضیح داده بود نویسندگان آرزوی کمال ایده‌آلی را در سر می‌پرورانند؛ کمالی که هرگز نمی‌توانند به آن دست یابند. او گفته بود: «همه ما در مسیر دستیابی به رویای کمال‌مان شکست می‌خوریم. بنابراین بر پایه شکستی باشکوه برای انجام غیرممکن، خودمان را ارزیابی می‌کنیم.» فاکنر بر این باور بود که غیرممکن است نویسنده‌ای داستانی کامل و بی‌عیب‌ونقص بنویسد. هر چند تلاش برای نوشتن اثری کامل در نوع خود مشقتی باشکوه است. در واقع آن سهم از تلاشی که برای انجام غیرممکن می‌کنی، مهم است.

فاکنر در این مصاحبه می‌گوید اغلب کارهای او هم در داشتن چنین مولفه‌ای با شکست مواجه شده‌اند:

«به نظرم، اگر بتوانم تمامی آثارم را دوباره بنویسم، ترغیب می‌شوم که آن را بهتر خواهم نوشت، همین سالم‌ترین شرایط یک هنرمند است. به همین خاطر است که او به کار کردن ادامه می‌دهد، دوباره می‌کوشد؛ او هر بار این باور را دارد که این‌بار موفق می‌شود. البته موفق نمی‌شود و به همین خاطر است که این شرایط سالم است.»

اینها جملات رمان‌نویسی است که دو جایزه پولیتزر را تصاحب کرده و در این مصاحبه به ما می‌گوید این رمان‌ها بهتر از این هم می‌توانستند باشند. فاکنر می‌دانست مهم نیست چه می‌نویسد چون همیشه در نوشتارش خطایی هست. اما اشکالی هم ندارد چرا که دفعه بعدی هم هست. با اثر بعدی‌اش به هدفش هم نزدیک‌تر می‌شود. موضوع مهم همین است.  بنابراین ما نباید طی روند خلق، شهامت‌مان را از دست بدهیم. نخستین داستانی که می‌نویسیم احتمالا ما را مایوس می‌کند اما وقتی با داستان بعدی درمی‌افتیم، می‌توانیم آخرین نوشتارمان را بخوانیم تا ببینیم چطور پیرنگ‌مان را جفت‌وجور کنیم یا شخصیت‌های پیچیده‌تری خلق کنیم. مطمئنا مهارت‌مان بهتر می‌شود.

فاکنر می‌گوید

 آگاهی ما از واقعیت کامل نبودن داستان‌مان باید انگیزه‌ای برای ادامه تقویت مهارت‌مان باشد. با نوشتن رمانی تازه، داستان کوتاه یا شعر و برداشتن هر قدم رو به جلو، قدمی به سوی کمال برداشته‌ایم.

قاعده نویسنده خوب

وقتی خبرنگار از فاکنر می‌پرسد قاعده‌ای برای تبدیل به رمان‌نویسی خوب وجود دارد، او می‌گوید:

«٩٩ درصد استعداد… ٩٩ درصد انضباط… ٩٩ درصد کار… نویسنده هرگز نباید از کاری که انجام می‌دهد، راضی باشد. هرگز کارش به آن خوبی که می‌تواند، به مرحله اجرا درنمی‌آید. همیشه رویاپردازی کنید و هدف‌تان را بالاتر از آنچه از عهده‌تان برمی‌آید، قرار دهید. خودتان را اذیت نکنید که بهتر از همنسلان یا پیشینیان‌تان باشید. سعی کنید از خودتان بهتر باشید. »

فاکنر بر استعداد تاکید می‌کند. اما به همین میزان بر انضباط و کار هم تاکید دارد. هیچ‌وقت نباید خیال ما نویسنده‌ها راحت باشد. حتی اگر فکر کنیم آخرین نوشته‌مان، بهترین اثری است که از خود به جا گذاشته‌ایم، هنوز هم می‌تواند بهتر از این باشد. همان طور که فاکنر می‌گوید هرگز راضی نشوید. محدوده‌ای برای رویاهای‌تان در نظر نگیرید.

این توصیه فاکنر که «سعی کنید از خودتان بهتر باشید» را دوست دارم چرا که اغلب به راحتی آب خوردن در دام مقایسه نوشته‌ام با نویسنده‌های محبوبم می‌افتم.

وقتی داستان کوتاه می‌نویسم، وسوسه می‌شوم آن را با داستان‌های کوتاه او. هانری، لوئیجی پیراندلو، ری بردبری، اف. اسکات فیتزجرالد، ادگار آلن پو، ارنست همینگوی و خیلی‌های دیگر مقایسه کنم. اشتباهم همین است. خودم را آماده شکست می‌کنم.

باید این نویسنده‌ها را معلم خودم بدانم و داستان‌های‌شان راهنمایی برای من باشد اما نباید نوشته‌ام را با آثار آنها مقایسه کنم. کار من در مقابل آنها کاستی‌هایی دارد و همین به‌شدت دلسردکننده است. در عوض باید آنچه را که فاکنر گفته است، به خاطر بسپارم.

فاکنر می‌گوید

 باید متر اندازه‌گیری‌ کارهای‌مان، خودمان باشیم؛ این نوشته بهتر از آخرین نوشته‌ات است؟ چطور می‌توانی آن را بهتر کنی؟ چطور می‌توانی مهارت‌هایت را بهتر کنی؟

فاکنر در همان مصاحبه با پاریس ریویو می‌گوید:

«روشی مکانیکی برای نوشتن وجود ندارد، هیچ میانبری هم نیست. نویسنده جوان اگر بخواهد فرضیه‌ای را دنبال کند، یک ابله به تمام معناست. از اشتباه‌های‌تان درس بگیرید؛ انسان فقط از خطاها درس می‌گیرد. هنرمند خوب معتقد است هیچ‌کس آنقدر خوب نیست که توصیه‌ای به او بکند. »

روزنامه اعتماد


No comments:

Post a Comment