Monday, July 25, 2022

عارف قزوینی - کار با شیخِ حریفان بمدارا نشود

 



کار با شیخِ حریفان بمدارا نشود
نشود یکسره تا یکسره رسوا نشود
شده آن کار که باید نشود، می باید
کرد کاری که دگر بدتر از این ها نشود
درِ تزویر و ریا باز شد این بار چنان
بایدش بست، پس از بسته شدن وا نشود
بس نمایش که پسِ پرده ی سالوس و ریاست
حیف! بالا نرود پرده تماشا نشود
سلب آسایشِ ما مردم از اینهاست، چرا؟
سلب آسایش و آرامش از اینها نشود
جار و مجرور اگر لغو نگردد ظرفی
که درو می برد از میکده پیدا نشود
تا که عمامه کفن یا که چماق تکفیر
نشکند جبهه ی شان، حلِ معما نشود
گو به آخوندِ مصرتر ز مگس زحمتِ ما
کم کن، این غوره شود باده و حلوا نشود
کار عمامه در این ملک کله برداریست
نیست آسوده کس، ار شیخ مکلا نشود
نیست این مرده ره آخرت اینها حرفست
پس چه خواهی بشود گر زنِ دنیا نشود
چه بلایی است بفهمی که بفهمند بلاست
رفع با رفتن ملا به مصلا نشود
باز دورِ دگر آخوند وکیل ار شد، کاش
باز تا حشر در مجلس شورا نشود
کاش پوتین زند اردنگ به نعلین آن سان
که بیک ذلتی افتد که دگر پا نشود
جهلِ عارف نرود تا نشود بسته و باز
در از آن مدرسه، زین مدرسه در وا نشود

No comments:

Post a Comment