فقدان کامل هرگونه فعالیت مشخص برای انسان قابل تحمل نیست. حیوان فکر میکند که تمام کار او این است که زندگی کند، ولی انسان فقط در صورتی زندگی را میپذیرد که امکان انجام کاری را داشته باشد
هرچند پیرمرد از این نبرد پیروز بیرون آمد، یعنی از گرسنگی نمرد و از ناامیدی خودکشی نکرد، ولی پیروزی نیز برایش ارزان تمام نشد؛ در پنجاهسالگی سفیدمو و نحیف شده و چینوچروک صورتش را پوشانده بود، تازه طبیعتْ تندرستی و نیروی فراوانی نیز به او ارزانی داشته بود. آنچه او را فرسود و فرتوتی زودرسی بر سیمایش نشاند نه غلیانات پرشور جوانی، نه شهوت، و نه چرخشهای هولانگیز زندگی، بلکه مبارزهی بیامان، سنگین، بیارزش و حقارتبار با فقر و احتیاج، فکر فردا، و زندگی سراسر دغدغه و محرومیت بود. روح آدمی در این حوزههای پست زندگی اجتماعی میپژمرد و بهواسطهی تنشی همیشگی میخشکد و از یاد میبرد که بر خود بالهایی دارد و درحالیکه برای همیشه به زمین چسبیده است نگاهش را بهسوی خورشید بلند نمیکند.
سیمیون ایوانویچ به من دروغ میگوید. ده برابر بهتر بود اگر راستش را میگفت. باید قوهی تخیل را با حقیقت ترساند، نه آنکه به آن میدان داد: چون در آن صورت تخیل مرتب چیزهای بدتر و ترسناکتری ابداع میکند.
No comments:
Post a Comment