راسل در «من یک خداناباورم یا یک ندانم گرا؟» در سال ۱۹۴۷ میگوید:
«به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنوندههای فلسفی محض، سخن بگویم، باید بگویم که خود را یک ندانمگرا توصیف میکنم؛ چرا که فکر نمیکنم برهانی قاطع، وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد.
از سوی دیگر اگر بخواهم به یک آدم عامی بگویم، فکر میکنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم؛ چرا که وقتی میگویم نمیتوانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد، مجبورم که همچنین به همانسان بگویم که نمیتوانم اثبات کنم که خدایان هومری، وجود ندارند».
در سال ۱۹۵۳ راسل در مقاله «ندانمگرا بودن چیست؟» میگوید:
«یک ندانمگرا فکر میکند که دانستن حقایقی در مورد خدا و زندگی بعدی آنگونه که مسیحیت و دیگر ادیان به آنها میپردازند، غیرممکن است، یا اگر غیرممکن نیست، در حال حاضر، غیرممکن است».
No comments:
Post a Comment