یک ایرانی که کیسهای حاوی استخوانهای جدش را حمل میکرد،
که به ادعای او وصیت کرده بود در کربلا دفن شود، دستگیر شد.
سه مکتوب میرزا آقاخان کرمانی
«مرد تصمیم میگیرد جنازهی مادرش را به کربلا ببرد تا راه بهشت به رویش بگشاید وقتی به کرمانشاه رسید در مییابد عثمانیها بابت هر جنازه دو تومان حق گمرک میگیرند مرد از ترس آن که در گمرک چشم نامحرم بر جنازهی مادرش بیافتد از آخوندی استفسار میکند.
یابو را بستم و بسیار گریستم ملا زلفعلی علت را جویا شد. تفصیل را نقل کردم گفت غم مخور استخوانهای مرحوم والده در شکم یابو بیرون نیست تا دوازده ساعت دیگر یابو آنچه از استخوان خورده یا قی میکند یا پهن میاندازد تکلیف این است پهن یابو را جمع کرده با نعش مرحومه به کربلا بیاوری. پِهِن یابو را در غربالی جمع کرده و در قوطی حلب کرده با سایر استخوانها در کیسهی کرباسین دوخته به کربلای معلی آوردم.
کلهی مرحومه امروز به حمدالله تعالی در زمینِ خیمهگاه برابر حجلهی حضرتِ قاسم مدفون است.»
No comments:
Post a Comment