Sunday, December 30, 2012

ارسال شمش های طلا به سوریه یا خون مردم در زیر خط فقر ایران


عکسی از تظاهرات مردم سوریه 
رژیم سوریه ساخت ایران است

جمهوری اسلامی با تمام قوا از کمکهای بی حساب و کتاب تا ارسال سلاح های مخوف و نیروهای سرکوبگر در پشت قصاب اسد ایستاده است تا به قول خودش محور مقاومت را که در واقع محور تروریست ها میباشد حفظ کند .
برای این رژیم غرق در بحرانهای مرگبار فرق نمی کند که این پولها از جمله 20 تن شمش طلا که به خزانه بانک مرکزی سوریه  از زمین و هوا واریز شد  از کجا می آید چرا که اصل اساسی برای آنها بقای نظام است که بقول خودشان از جان امام زمان هم واجب تر است .
در همین چارچوب بود که علمای وابسته به نظام شکنجه و تجاوز و اعدام مخالفین را از خون مادر حلال تر دانستند و آنها را در خیزش عمومی در سال 88  گوساله و بزغاله و خش و خاشاک و میکرب نامیدند .
سئوال اینست که آیا این حاتم بخشی ها از خون ملت ایران  برای حفظ یک رژیم دیکتاتوری میتواند از سرنگونی آنها به دست مردم سوریه جلوگیری کند .
 وضعیت بد اقتصادی ، گسترش و عمق پیدا کردن مبارزات توده ای و فرار ژنرال های ارتش و مقامهای بلند رتبه سوریه و فشارهای جهانی نشان میدهد که جواب منفی است .
دریاهای خونی که بین مردم سوریه و حاکمان سرکوبگر وجود دارد همه راههای حفظ این نظام را بسته است .
این رژیم از همه سو به محاصره در آمده است . جامعه بین المللی دیگر او را به رسمیت نمی شناسد و عناصر کلیدی این حکومت به اتهام جنایت علیه بشریت تحت پیگرد قرار دارند و در داخل تشکل نیروهای اپوزیسیون و جنگ مرگ و زندگی و تصرف بسیاری از مناطق هر روز حلقه محاصره را برای جنایتکاران تنگ تر میکند .
در رابطه با رژیم ایران این خبرها پیامدهای خاص خودش را دارد . اگر دفاع از این جنایتکار برای حفظ بیضه ولایت  ضروری محسوب میشود سرنگونی این نظام بصورت متقابل و دیالکتیکی ضربات مرگبار و استراتژیک خاص خود را به کلیت این رژیم وارد خواهد ساخت و تمام آرمانهای امام راحلش را که جنگ از راه کربلا و فتح قدس و بر قراری امپراطوری خونین اسلامی بود بر باد میدهد ، آنهم در زمانی که جنگ قدرت بین رئیس جمهور و ولایت فقیه در عیان و نهان بالا گرفته است و روز و شب پر و پاچه هم را در مقابل محرم و نامحرم گاز میگیرند و یکدیگر را تکه و پاره میکنند .

به هر جهت این دست و دل بازی ها و حاتم بخشی ها شمش های طلا نیست بلکه خون تن نحیف و تکیده مردم زلزله زده است که در زیر برف و باران و دمای زیر صفر از سرما می لرزند و می میرند .
این خون کارگرانی است که ماهها حقوق نگرفته اند و تا که اعتراض میکنند از کار بر کنار و به زندان انداخته میشوند
این شمش های طلا خون هزاران هزار کودکان کار و میلیونها ایرانی است که به دلیل بی کفایتی و سیاست های ایران بر باد ده رژیم در زیر خط فقر بسر میبرند و در ماه یکبار رنگ گوشت را نمی بینند .
این شمش های طلا تفنگ در دست سربازان بشار اسد میشود تا مردم سوریه  را در خیابانها به گلوله ببندند همان مردمی که عکس سران جمهوری اسلامی را آتش میزنند و در زیر پا لگدکوب میکنند .
این شمش های طلا خون ستار بهشتی هاست که در زیر شلاق به شکنجه گرانش میخندید و مادرش که در زیر مشت و لگد و صورتی خونین فریاد می زد  که من از خون پسرم نمی گذرم