تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است - مهدی یعقوبی (هیچ)
Friday, October 31, 2014
Thursday, October 30, 2014
یک شعر و یک خبر خنده دار از طویله ای به نام مجلس شورای اسلامی
عجب این مجلس اسلامی ما خر تو خر است
پس و پیشش همه سو نعره گاوان نر است
خانه ملت ما مامن یک عده پست
خائن و رذل و فرومایه و بس حیله گر است
سگی آنجا نشناسد به دمی صاحب خود
این یکی قاتل و دزد و دگری خیره سر است
فحش خواهر فحش مادر همه هم را بدهند
گوئیا قایق توفانزده شان در شرر است
لات و لوت و قمه زن یا که رئیس اش به جهان
پای تا سر همه در بی وطنی مفتخر است
بوی گُه میدهد عمامه آن جاکش پیر
دهنش گرچه به ظاهر برسد پُر شکر است
چنگ در بیضه هم کرده و فریاد کشند
خشتک یک یکشان در شب چرکینه تر است
آنکه انگشت در استخر به آنجا میکرد
شد علمدار نجابت سخنانش گهر است
میچکد خون جوانان به سر پنجه شان
نزد این بی شرفان کشتن مردم هنر است
جان به لب آمده از فقر و ستم بر خیزید
قصر این جانوران مملوِ از سیم و زر است
به چنین ننگ نباید که به یک دم تن داد
خیزش ای میهن شیران که زمان خطر است
« مهدی یعقوبی »
ممنوع شدن یک نماینده مجلس به علت اعتراض به اسید پاشی
به گزارش امروز سهشنبه (۶ آبان / ۲۸ اکتبر) خبرگزاری ایسنا، ۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی نامهای به رئیس هیأت رئیسه مجلس نوشتهاند و در آن درخواست کردهاند که از حضور محمدرضا خباز، معاون تقنینی معاونت پارلمانی رئیس جمهور، به مجلس نمایندگان ممانعت به عمل آید.
ایسنا مینویسد که این نمایندگان گفتهاند چون محمدرضا خباز حوادث اسیدپاشی در اصفهان را با موضوع امر به معروف و نهی از منکر مرتبط دانسته نبایست در مجلس حضور یابد
خانم هیلا صدیقی سوراخ دعا را گم کرده است
خانم هیلا صدیقی که یک بار با تشویق مردم به رای دادن به آخوند حقه بازی مثل روحانی خود را بی اعتبار کرد . حالا با گرفتن پر و پاچه کمیته بین المللی علیه اعدام و فعالان حقوق بشر که برای جلوگیری از کشتن ریحانه خود را به آب و آتش زده بودند دوباره خود را از چشم طرفدارانش انداخت .
هیلا صدیقی به جای گرفتن یقه قاتلان اصلی که در راس آن جمهوری اسلامی قرار دارد گلوی قربانیان را گرفت و این کاری بس سخیف و بزدلانه و دور از کرامت انسانی است آنهم در زمانی که مردم به جان آمده در خیابانها فریاد لعن و نفرین به امام جمعه ها و استعفای دادستان جنایتکار جمهوری اسلامی را میدهند و علت اصلی اسید پاشی ها را در همین حکومت داعشی میدانند . او در فیسبوک خود نوشت :
عصبانی ام ... و هی دارم با خودم کلنجار میروم که این استاتوس رو ننویسم و هی خودم رو سانسور میکنم ... وقتی توی همین صفحه هی مینوشتم از پرونده های جنایی و جزایی استفاده های سیاسی نکنید و ریحانه رو هم مثل دلارا و بهنود و بقیه قربانی نکنید بعضی ها با ژست های حقوق بشری اومدند نوشتند ما از ولی دم رضایت نمیخوایم ما از طریق فشارهای بین المللی به نظام، جلوی این اعدام رو میگیریم ... برای من کامنتها و مسیج های مختلف فرستادند و تهدید کردند و تهمت زدند تا مبادا صدای همفکران من به گوش مردم برسه ... از یک پرونده جنایی که شاید حتی 10 درصد مردم هم از واقعیتش با خبر نیستند هزار سناریو ساختند ... دو خانواده بدبخت شدند و یک دختر 19 ساله بعد از هفت سال زندان بعد از تمام ضجه های مادرش اعدام شد ... در حالی که همون شب دو اعدامی دیگه پای چوبه دار بخشیده شدند ... فقط چون ما پروندشون رو بازیچه دست خودمون برای مطرح شدن و شهرت و قدرت و جوایز بین المللی و اهداف سیاسیمون نکردیم ... دیگه برای حرف زدن از این پرونده خیلی دیره و من از این نتیجه خونین متاسفم ... فقط این استاتوس رو نوشتم ببینم کجاان اون مدعیانی که دهان ما رو میبستند و به ما تهمت میزدند و با قدرت میگفتند جلوی این اعدام رو خواهند گرفت ؟
Wednesday, October 29, 2014
زن جهان انسان و هرگز غیرت و ناموس نیست
این یه عکس طنز است که با همسرم گرفتم خیابون خیلی شلوغ بود ایستادیم عکس گرفتیم
شعر تازه ای از مهدی یعقوبی
زن جهان انسان و هرگز غیرت و ناموس نیست
مرد سالاری بجز اندیشه ای منحوس نیست
شاهکار خلقت و آیینه دار زندگیست
در حصار خانه ها چون برده ای محبوس نیست
ای خدا هستی اگر بشنو خروشم را به خشم !؟
زن بهشتت فاحشه یا حوری فردوس نیست
Tuesday, October 28, 2014
نگاهی به تاریخچه و پیدایش داعش در ایران
"محاكمه ي متهمان لازم نيست، من آنها را میكشم، اگر خوب باشند به بهشت میروند و اگر بد باشند به جهنم."
صادق خلخالی
صادق خلخالی پیرامون اعدام پسر نوجوانی که نشریه ارگان مجاهدین خلق را میخوانده است می گوید
برای خیلی از همکارانم سوال بود که چگونه میشود اینها را سر جایشان نشاند؟ عصر از پیش امام بازگشته بودم. داشتیم میآمدیم داخل کوچه-منزل، که از شیشه ماشین دیدم دوتا بچه پانزده-شانزده ساله گویا مخفیانه چیزی با هم رد و بدل کردند. دستور دادم بگیرند و بگردندشان ببینم ماجرا چیه. خودم از کیف پسره این روزنامه مجاهدین را در آوردم. یادم هست فامیلیش شریعتی بود. همانجا پسره را با گلوله زدم و به همراهانم گفتم اینجوری باید با این جانوران برخورد کرد
مصاحبه صادق خلخالی با هفته نامه پروین- شماره صفر، ۱۳۸۱
ایرانیان با شنیدن این خبر چه شاد شده اند
پسر مرتضی سربندی که چارپایه زیر پای ریحانه بی گناه را در لعن و نفرین 80 میلیون ایرانی کشید و ننگ ابدی را برای خود خرید در آلمان بازداشت شد و این خبر موجی از شادی را در بین ایرانیان بر انگیخت . ایرانیانی که با اعدام ریحانه جگرشان آتش گرفت و رگباری از لعن و نفرین را به این خانواده و حکومت آخوندی فرستادند . به نقل از خبرنامه ملی ایرانیان :
جلال سربندی فرزند مرتضی سربندی که حکم قصاص ریحانه جباری را، با توجه به مبهم بودن پرونده انجام داد، بلافاصله پس از اجرایِ حکمِ ریحانه جباری، برای خرید دارو با ۲ تن از همکارانش به آلمان سفر نمودند، نامبرده و همکارانش توسط پلیس امنیتی آلمان در تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۱۴ ساعت ۱۶ در شهر فرانکفورت دستگیر و به بازداشتگاه پلیس هدایت گردیدند. همراهانِ نامبرده، دونفر از افراد حفاظت و اطلاعات سپاه هستند که به صورت پوششی به عنوان مدیران شرکت وارد کننده دارو در ایران، به آلمان آمده بودند. هر سه بعد از مراحل بازجویی به دستور دادستان کّل آلمان فدرال، بازداشت موقت گردیدند. افراد بازداشت شده جلال عبدالعلی سربندی، حمید کریمی، علی میر هاشمی هستند که، بعد از بررسی مشخص گردید نامبردگان مبلغ ۹۸۷/۵۰۰ یورو دارو خریداری کرده بودند، که قرار بوده توسط کشتی، از هامبورگ وارد ایران بشود، اموال فوق بدلیل نبودن برگه هایِ بازرگانی و دیگر اوراقِ مربوطه، توقیف و مصادره شده اند و نامبردگان تا تعیین تکلیفِ نهایی این پرونده تحتِ نظرِ پلیسِ آلمان خواهند بود.
سریعترین راه درمان سرماخوردگی و آنفولانزا
در توصیه هایی از پیامبر اکرم قید شده که مسلمانان در ضمن وضو، سه بار بینی خود را بشویند: در صحیح مسلم، جلد 1 ص 213 و ص212از پیامبر خدا نقل شده که : هرگاه کسی از شما از خواب برخیزد، وضو گرفته و سه بار آب در بینی بچرخاند و دور بریزد ، چرا که شیطان در بن بینی جای می گیرد . در همان کتاب در روایت دیگری از پیامبر اکرم، چنین آمده که؛ چون کسی از شما وضو می گیرد، آب را به بینی خود ببرد و بیرون افکند.
همچنین از ایشان نقل شده که خداوند به موسی عمران وحی فرستاد که غذا را با نمک آغاز کن و با نمک پایان ده چرا که در نمک ؛ درمان هفتاد درد استکه کمترین آنها دیوانگی، جذام، پیسی، گلودرد، دندان درد و شکم درد می باشد.(المحاسن،ج2،ص425)
همچنین از ایشان نقل شده که خداوند به موسی عمران وحی فرستاد که غذا را با نمک آغاز کن و با نمک پایان ده چرا که در نمک ؛ درمان هفتاد درد استکه کمترین آنها دیوانگی، جذام، پیسی، گلودرد، دندان درد و شکم درد می باشد.(المحاسن،ج2،ص425)
علما و دانشمندان جهان اسلام گفته اند که از لحاظ تجربی اثبات شده که اشخاصی که این دو دستور نبوی را به صورت معمول انجام می دهند؛ بسیار کمتر از دیگران دچار بیماریهای ویروسی و میکروبی شایع ؛ نظیر سرماخوردگی و آنفولانزا و انواع حساسیتهای شدید فصلی؛ می شوند .
Monday, October 27, 2014
ویدیو ربودن چفیه شفابخش خامنه ای در شلوغی!
اگر آن چفیه شفا بخش بود . پروستات و دست خودش را خوب میکرد و آن مهدوی کنی را از کما در می آورد .
دخترک 8 ساله بود، اهل کرمان. موقع بازي در کوچه بود که با اتومبيلي تصادف کرد. ضربه آنقدر شديد بود که به حالت کما و اغما رفت. حال زهرا هر روز بدتر از روز قبل مي شد. مادرش ديگر نا اميد شده بود. دکترها هم جوابش کرده بودند.
دکتر معالجش -دکتر سعيدي، رزيدنت مغز و اعصاب- مي گويد: زهرا وقتي به بيمارستان اعزام شد ضربه شديدي به مغزش وارد شده بود. براي همين هم نمي توانستيم هيچگونه عملي روي او انجام دهيم. احتمال خوب شدنش خيلي ضعيف بود.
در بخش مراقبتهاي ويژه، پيرزني چند هفته اي است که بر بالين نوه اش با نوميدي دست به دعا برداشته است.
اين ايام مصادف بود با سفر رهبر انقلاب به استان کرمان. ولي حيف که زهرا با مادربزرگش نمي توانستند به استقبال و زيارت آقا بروند. اگر اين اتفاق نمي افتاد، حتماً زهرا و مادر بزرگش هم به ديدار آقا مي رفتند، اما حيف ....
خود مادر بزرگ ماجرا را اينطور تعريف مي کند: وقتي آقا آمدند کرمان، خيلي دلم مي خواست نزد ايشان بروم و بگويم: آقاجان! يک حبه قند يا ... را بدهيد تا به دختر بيمارم بدهم، شايد نور ولايت، معجزه اي کند و فرزندم چشمانش را باز کند .
مثل کسي که منتظر است دکتري از ديار ديگري بيايد و نسخه شفا بخشي بپيچد همه اش مي گفتم: خدايا! چرا اين سعادت را ندارم که از دست رهبر انقلاب، سيد بزرگوار چيزي را دريافت کنم که شفاي بيمارم را در پي داشته باشد. مادربزرگ ادامه مي دهد: آن شب ساعت11 بود. نزديک درب اورژانس که رسيدم، مامور بيمارستان گفت: رهبر تشريف آورده اند اينجا. گفتم: فکر نمي کنم، اگر خبري بود سر و صدايي، استقبالي يا عکس العملي انجام مي شد؛ اما ناگهان به دلم افتاد، نکند که راست بگويد. به طرف اورژانس دويدم، نه پرواز کردم. وقتي رسيدم، ديدم راست است. آقا اينجاست. و من در يک قدمي آقا هستم. با گريه به افرادي که اطراف آقا بودند گفتم: مي خواهم آقا را ببينم. گفتند: صبر کن، وقتي آقا از اين اتاق بيرون آمدند، مي تواني آقا را ببيني. وقتي رهبر بيرون آمدند، جلو رفتم. از هيجان مي لرزيدم. اشک جلوي ديدگانم را گرفته بود و قدرت حرف زدن نداشتم. عاقبت زبان در دهانم چرخيد و گفتم: آقا! دختر هشت ساله ام تصادف کرده و در کما است. نامش زهرا است. ترا به جان مادرت زهرا(س) يک چيزي به عنوان تبرک بدهيد که به بچه ام بدهم تا شفا پيدا کند. آقا بدون تأمل چفيه اش را از شانه برداشت و توي دستهاي لرزان من گذاشت. داشتم بال در مي آوردم. سراسيمه برگشتم و بدون هيچ درنگ و صحبتي فوراً چفيه متبرک آقا را روي چشمان و دست و صورت زهرا ماليدم و ناگهان ديدم زهرا يکي از چشمانش را باز کرد. حال عجيبي داشتم. روحم در پرواز بود و جسمم در تلاش براي بهبودي فرزندم که تا دقايقي پيش، از سلامت وي قطع اميد کرده بوديم. ساعت 2 بعد از ظهر آن روز، زهرا هر دو چشمش را کاملاً باز کرد و روز بعد هم به بخش منتقل شد و فردايش هم مرخص گرديد.
زهراي کوچک حالا يک ياد گاري دارد که خود مي گويد: آن را با هيچ چيز عوض نمي کنم. او مي گويد: اين چفيه مال خودم است. آقا به من داده، خودم از روي حرم حضرت علي(ع) برداشتم .
مادر بزرگ نيز مي گويد: از آن روز تاکنون فقط يک آرزو دارم. آن هم اين است که با زهرا به زيارت آقا بروم
تخليص از نشريه داخلي لشکر 41 ثارالله
به دیدار عشق جاودانه ام ریحانه
هر یکشنبه به ملاقات میرفتم . به دیدار عشق جاودانیم . امروز اما ، ملاقاتم شکل دیگری داشت . حضوری بود . بدون وجود شیشه ای که فاصله میانداخت بینمان . ریحان خواب بود . چشمانش بسته بود و رنگ پریده .
رگه ای بنفش و صورتی روی گردنش بود . لباس سفیدی از سر تا پا بر تن داشت . حمام رفتنش را مامورین قبل از ما به سرانجام رسانده بودند . حسرت شستشوی تن نازنینش بر دلم ماند .
خیلی تلاش کردم تا قبل از آمدن پدرش ، او را به خوابگاه ابدیش نبرند . نبردند . من ، پدر و دوخواهرش ، همراه همه اعضای فامیل ، دوستان و هنرمندانی که به میهمانی عروسی ریحانم آمده بودند ، آرام آرام او را روانه خانه اش کردیم . غریبه ها هم ، هر چند در ابتدا خشن بودند ، اما به مرور که فهمیدند ، قرار بر بیقراری نداریم ، آرام شدند .
مادرم ، ضجه های زیادی زد . با اشک و فریاد عروس را بدرقه کرد . من اما حتی نتوانستم فریاد یا حتی قطره ای اشک نثارش کنم . اما این پایان ملاقات نبود .
وقتی همه رفتند ، وقتی سالن غذاخوری را ترک کردم ، به خانه برنگشتم . دوباره رفتم بهشت زهرا . خلوت بود . هیچکس ، حتی غریبه ها نبودند . گلهای روی زمین ، نشانی را تکمیل کرد و من خانه را یافتم . چون تابلوی نام او را ربوده بودند .
قبلا بارها نقشه کشیده بودیم که وقتی به خانه برگشت و چای مرا تعارفم کرد ، باید پیش من دراز بکشد و تا صبح توی بغلم بخوابد . چنین کردم .
روی گلها دراز کشیدم . خاک نرم و نمناک را حس میکردم . زیر گوشش نجوا کردم ، یادت هست قرارمان ؟ اکنون تو در آغوش منی . غرغرها و دلتنگی هایم کار خودش را کرد و اشکهایم جاری شد . خاک کنار صورتم غرق اشک بود . دلم سبک شد . نشستم و حرف زدم . حرف و حرف و حرف .
باز به او گفتم که همچنان عاشق او هستم . با اینکه تنش به دیار خاموشان رفته ، اما او را زنده میبینم . شعله هستیش همچنان در دلم روشن است و گاه زبانه میکشد .
ملاقات امروز ، سنگین و با وقار بود . قبلا از من خواسته بود که سیاهپوشش نشوم . نشدم . هرگز سیاه نخواهم پوشید به عنوان سوگ او . زیرا هنوز برایم زنده است و هست .
صفحه فيسبوك خانم شعله پاكروان مادر ريحانه جباري
Sunday, October 26, 2014
مراسم خاکسپاری ریحانه با حضور نیروهای مسلح و پلیس های ضد شورش
مراسمی خاکسپاری ریحانه جباری امروز یکشنبه 26 اکتبر در فضایی آکنده از نیروهای امنیتی و حضور گسترده نیروی انتظامی همراه بود . مادر ریحانه خطاب به مسئولین جمهوری اسلامی فریاد میزد :
« بی شرفها بی شرفها همه چيزها را گذاشتند برای اول محرم »
"ایسکانیوز" در همین رابطه نوشت مراسم خاکسپاری برخلاف معمول برگزار شد و از مراسم نوحهخوانی گرفته تا عزاداری به شکل مرسوم در بهشت زهرا خبری نبود.
به گفته سایر شاهدان عینی نیز تشییع جنازهای برای ریحانه جباری صورت نگرفته است و جسد او را به محل دفن آورده و با سرعت خانواده را مجبور به دفن ریحانه کردهاند.
گفته میشود حتی اجازه برگزاری نماز میت بر جسد ریحانه نیز به خانواده او داده نشده است.
مرکز خبری کمیته بین المللی علیه اعدام نیز گزارش داد بیش از ۱۵۰ نفر نیروی مسلح و پلیس ضد شورش قرار بود مانع از تجمع مردمی شند که آمده بودند در کنار خانواده داغدار ریحانه جباری باشند .
آمران و عاملان اصلی اسیدپاشی از این آیت الله فتوا گرفته اند
ویدیو را ببینید . تا با اولین آیت الله که فتوای کندن پوست سر بی حجابها را به نام اسلام داد آشنا شوید
خمینی : اسلام نمی گذارد بروند دریا لخت شنا کنند . پوستشان را می کند .
با زنها لخت بروند دریا . لخت بیایند شهرها کارهایی که زمان طاغوت می شد . اگر چنین کاری بکنند ، پوستشان را مردم ( داعشی های اسیدپاش جمهوری اسلامی ) میکنند . مردم مسلمانند نمی گذارند مردها و زنها با هم به دریا بریزند و به جان هم بیفتند !؟ .
اینها از آزادی ( اشاره میکند به آلت تناسلی اش ) این را می خواهند .
Saturday, October 25, 2014
ریحانه جباری را داعشی های جمهوری اسلامی در حالی که بیمار و تب داشت به دار آویختند
ریجانه 26 ساله در زمان قتل 19 سال داشت و از 20 سالگی در زندان جمهوری اسلامی بسر می برد .
حکم قصاص با حضور اولیای دم در زندان رجایی شهر در حالی که ریحانه بیمار و تب داشت به اجرا گذاشته شد . با اعدام ریحانه که مظهر بی گناهی در ایران و جهان شناخته میشود . هزاران هزار نفر در اقصا نقاط جهان اشک ریختند و ننگ و نفرین به این جمهوری بربریت و توحش اسلامی فرستادند . رژیمی که از اعماق لوش و لجن قرون وسطا سر بلند کرده است و تنها با کشتار بی گناهان و تروریسم زنده است .
Friday, October 24, 2014
در خانه نمانید نمانید نمانید
هموطنان ، رژیم برای جلوگیری از اعتصاب عمومی و ایجاد ترس و وحشت در دل مردم امروز ریحانه را اعدام کرد . جواب این جنایت ننگین داعشی های حاکم بر ایران را امروز با اعتصاب و اعتراض عمومی بدهید .
در خانه نمانید ، نمانید ، نمانید
توفنده و غرنده بخوانید بخوانید
سرخ است خیابان همه از خون جوانان
باید که غزلخوان همگی جان بفشانید
از خاک وطن یکسره این ننگ ابد را
از تخت ولایت به زمینش بنشانید
چون جنگلی از شیر خروشنده و بیباک
هر کوی و کران روبهکان را بدوانید
عمامه و نعلین و عبا را به ترانه
در شعله سوزنده آتش بکشانید
آزادی انسان شرف و بود و نبود است
خیزید که زنجیر اسارت بدرانید
چون صاعقه با مشعل خورشید بغرید
بر نعش شب تیره به شبگیر برانید
ایران به جهان تا به ابد مهد شراب است
باید می و میخانه خود را برهانید
مهدی یعقوبی
امام جمعه اصفهان و زن بی حجاب
برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد
آیت الله یوسف طباطبایینژاد، امام جمعه اصفهان
میگما این امام جمعه اصفهان که با یک تجمع ساده مردم و شعار « امام جمعه ما، ننگ ماست، ننگ ماست» و «امام جمعه، استعفا استعفا » رنگ عوض کرد و حرفهایش را پس گرفت و به دروغ گفت که من نگفتم که از قوه قهریه استفاده کنید . حال اگر دری به تخته ای بخورد و عمود خیمه نظام به زمین بیفتد و ولایت فقیه سرنگون شود او چه توجیهی میخواهد بکند .
البته مردم ایران به گردن این اراذل و اوباش و عمامه بر سرهای بیرحم و خونریز آفتابه نخواهند انداخت و در خیابانها بگردش ، ولی قیافه هایشان وقتی آنها را به تلویزیون می آورند در برابر مجری بی حجاب که موهایش روی شانه های لختش به طرز زیبایی افشانده شده است دیدن دارد .
Thursday, October 23, 2014
هشدار آیت الله داعشی آملی لاریجانی به تجمع کنندگان علیه اسیدپاشی
آیت الله داعشی آملی لاریجانی دوباره باز چنگ و دندان به مردم معترض نشان داد و بجای آمران و عاملان اسیدپاشی که سرنخ های اصلی اش در راس هرم حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی قرار دارد . قربانیان اسیدپاشی و معترضین را تهدید کرد .
صراط نیوز: آیتالله آملی لاریجانی در جلسه مسئولان قضایی اظهار داشت: دستگاه قضایی ایستادگی در برابر فتنهها را دستور کار خود قرار داده و در این راه از هیچ ملامتی خوفی ندارد.
رئیس قوه قضاییه گفت: فتنه گرانی که میخواهند قد علم کنند بدانند که نخواهیم گذاشت دوباره سر برآورند و فتنهگری کنند. قوه قضاییه از هجمههایی که دائماً هم تشدید میشود واهمهای ندارد .
رئیس قوه قضاییه گفت: فتنه گرانی که میخواهند قد علم کنند بدانند که نخواهیم گذاشت دوباره سر برآورند و فتنهگری کنند. قوه قضاییه از هجمههایی که دائماً هم تشدید میشود واهمهای ندارد .
اصفهان تنها نیست تظاهرات در میادین تهران و تجمع در میادین آزادی و بهارستان
از عبا عمامه ننگین تان خون می چکد
از لب و دندان زهرآگین تان خون میچکد
تسبیح و سجاده و انگشتر و مهر نماز
پینه ی پیشانی پر چین تان خون می چکد
آیه هایی را که با شمشیر ها سر میدهید
بر لبان تیره و چرکین تان خون می چکد
بارگاه و کاخ تان آجر به آجر خشت خشت
پشم و ریش و پنجه قیرین تان خون می چکد
از حصار و چوبه های دار و سیم خاردار
گنبد و گلدسته رنگین تان خون میچکد
از احادیث و روایات و کلام و فقه و شرع
از دعا و یارب و آمین تان خون می چکد
از صفیر زوزه ی شلاقها تان در قفس
نعره های پوزه پشمین تان خون می چکد
خون شد اسلام شما نفرین بر احکام شما
سفره رنگین و ننگ آجین تان خون می چکد
از هزار و چارصد سال آتش و جهل و جنون
ساز و برگ و پایه های دین تان خون می چکد
گرگهایی مرده خوار عمامه بر سر کرده اید
آستین و پنجه و بالین تان خون می چکد
این ولایت یکسره تنها که از خون زنده است
مسلک و ایمان و از آیین تان خون می چکد
مهدی یعقوبی
فراخوان به اعتصاب سراسری در اصفهان
مردم اصفهان در اعتراض به اسیدپاشی علیه زنان به اعتصاب در دانشگاهها، مدارس، ادارات و بازار در روز شنبه سوم آبان ماه فراخوان دادند.
در این فراخوان آمده است: در پی اسید پاشی های اخیر در چند روز گذشته و جراحت ها و فاجعههای به جای مانده و همچنین تظاهرات خودجوش مردمی در خیابان نیکبخت مقابل دادگستری، تصمیم گرفته شد شنبه مورخ 3آبان کلیه مقاطع تحصیلی از دبستان تا دانشگاههای استان اصفهان و سایر استانها و همچنین ادارات و بازار اعتصاب کرده و تعطیل گردد.
Wednesday, October 22, 2014
عکسهایی از تجمع مردم خشمگین اصفهان علیه اسیدپاشی
در تجمع اعتراضی امروز در اصفهان مردم خشمگین با شعارهای تند مسئولین حکومتی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی را نشانه رفتند . آنها مجلس شورای اسلامی را « ننگ ما » و یکی از عوامل رشد چنین پدیده زشتی در جامعه خواندند.
ازدواج سفید - داستان کوتاه
اصلن هوش و حواسم نبود که آن پسر خوش تیپ مو فرفری ازم خوشش آمده و گاه و بیگاه تعقیبم میکند . سرم توی لاک خودم بود و از خانه که خارج میشدم یک راست میرفتم مدرسه و هرگز پشتم را نگاه نمی کردم . توی دلم میگفتم که اشتباه میکنم و فکر و خیال برم داشته است و نباید به هر کس و ناکسی سوظن داشته باشم . حتمن هم همینطور است .
اما فکرهای آزار دهنده وقت و بیوقت از سر و کولم بالا میرفتند و نیشم میزدند . هر کاری هم که کردم که از شرشان خلاص شوم نمیشد و مثل خوره روح و جانم را می مکیدند .
گهگاهی هم فکرهای شیرین و عاشقانه به مغزم خطور میکردند و جسم و روحم را در بر میگرفتند و مرا در خلوت راز آلودم به رویاهای دور و دراز میبردند . بخودم میگفتم نکند که عاشقم گشته و دوستم دارد . اما شکل و شمایلم را در کجا دیده بود ، در چه زمان . چرا در مقابلم آفتابی نمیشد . راستی اگر روزی سر صحبت را باز میکرد باید چه عکس العملی در برابرش نشان میدادم . هر چه فکر میکردم بیشتر گیج و ویج میشدم .
بعدش به یاد حرفهای مادرم و نحوه آشنایی اش با پدر خدا بیامرزم می افتادم . با چه شور و شوقی از آن دوران پرهیجان و آمیخته با بیم و هراس سخن میگفت . وقتی تعریف میکرد بعد از آنهمه سال چشمهایش میدرخشید و گاه قطره های زلال اشک به گونه اش می نشست .
بالاخره روز مبادا رسید ، درست روبروی ایستگاه اتوبوس ، نمی دانم که از کجا ناگهان ظاهر شد . در مقابلم ایستاد و با تبسمی بر لب
Tuesday, October 21, 2014
عکسهایی از تحصن نسرین ستوده جلوی کانون وکلای مرکز
من با دیدن این عکسها عرق شرم بر پیشانی ام می نشیند . چرا کسی به کمکش نمی شتابد و تنها شعر و شعار میدهند .
به راستی در ایران چه خبر است . چرا گرد و غبار مرگ و خاموشی در همه جا پراکنده اند . چرا به این آسانی به حقارت آخوندهای مرتجع و داعشی تن داده ایم و دم بر نمی آوریم .
باید از چهره نسرین و این دو پیرمرد زجر کشیده خجالت کشید .
به راستی در ایران چه خبر است . چرا گرد و غبار مرگ و خاموشی در همه جا پراکنده اند . چرا به این آسانی به حقارت آخوندهای مرتجع و داعشی تن داده ایم و دم بر نمی آوریم .
باید از چهره نسرین و این دو پیرمرد زجر کشیده خجالت کشید .
نسرین ستوده به تنهایی برای حقوق دگراندیشان در برابر جمهوری اسلامی ایستاده است .
مأموران امنیتی تحصن نسرین ستوده و همراهانش را در مقابل کانون وکلا بر هم زدند .
بخش فارسی خبرگزاری فرانسه - در حالیکه از صبح امروز خانم نسرین ستوده همراه با چند نفر از نزدیکانش – از جمله آقایان محمد ملکی و محمد نوری زاد – در مقابل کانون وکلا تحصن کرده بودند ، ماموران پلیس همراه با ماموران امنیتی این تجمع کوچک را بر هم زده و آنان را مجبور به ترک محل کردند.
نسرین ستوده به خبرنگار خبرگزاری فرانسه گفت که پلیس از من و دوستانم خواست که به خانه باز گردیم. ما هم یک ساعت پیش از موعدی که قرار گذاشته بودیم دست از تحصن کشیدیم و محل را ترک کردیم.
باید اضافه کرد که یک خبرنگار عکاس خبرگزاری فرانسه نیز که در محل تحصن از خانم ستوده و اطرافیانش عکس گرفته بود ، دوربین عکاسی و کارت حافظه آن ،اوراق هویت و نیز کارت خبرنگاری اش توسط پلیس مصادره شد . این وسائل پس از اینکه در کارت حافظه ی دوربین ، عکس های گرفته شده از نسرین ستوده را پاک کردند به خبرنگار مذبور باز گردانده شد.
نسرین ستوده گفت هیچ پروژه خاصی ندارد ، جز آنکه نسبت به لگد مال شدن حق کار کردن و دریافت دستمزد خود اعتراض دارد.
نسرین ستوده پیش از اغاز تحصن امروز با انتشار بیانیه ای حکومت ایثران را متهم کرد که سال هاست دگر اندیشان را از حق حیات ، تحصیل و کار محروم کرده است. او نوشته است که " من به محرومیت ها معترضم."
ستوده سپس به وضعیت کانون وکلا اشاره می کند که " عناصر تند روی داخل حکومت " قصد دارند طومار کانون را برای همیشه در هم بپیچند."
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران
تحصن وکیل حقوق بشری نسرین ستوده در جلوی کانون وکلا
هموطنان و فعالان حقوق بشر
اینجانب , نسرین ستوده , وکیل دادگستری که توسط شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا به سه سال محرومیت از وکالت محکوم شده ام، از صبح روز سه شنبه مورخ 29/7/1393 در جلوی کانون وکلای دادگستری متحصن خواهم شد.
دلایل تحصن من به شرح زیر است :
1- سال هاست حکومت ایران , دگر اندیشان را از حق حیات , تحصیل و کار محروم می کند.
من به این محرومیت ها معترض ام.
2- وضعیت اسف بار کانون وکلا به نحوی است که اکنون عناصر تند روی داخل حکومت , تمامیت جامعه ی وکالت را هدف گرفته اند و با تدوین لایحه جامع وکالت که بدون دخالت وکلاء مستقل تهیه و تدوین شده است , قصد دارند طومار کانون وکلا را برای همیشه در هم بپیچند.
من به این اقدامات معترض ام.
3- دادگاه ها حق انتخاب وکیل را از متهمان دگر اندیش سلب کرده اند. روزگاری توصیه می کردند وکلاء حقوق بشری را انتخاب نکنید و گاه نام می بردند.
اکنون نقض حقوق متهمان چندان آشکار است که ناگهان شخص ناشناسی در دادگاه حضور می یابد و قاضی به متهم اظهار می دارد : این شخص وکیل توست.
این در حالی است که وکلای برجسته ای مانند آقایان: عبدالفتاح سلطانی, محمد سیف زاده, وکلای دراویش گنابادی و... به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند.
من به این نحوه ی وکالت معترض ام.
4- رای صادره از شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا مبنی بر محکومیت اینجانب به سه سال محرومیت از وکالت , تحت فشارهای وزارت اطلاعات و دادستانی صادر شده است.
من به این حکم معترض ام.
من از خانه ی خودم به دادگاه انتظامی قضات اعتراض نمی دهم. بلکه برای اعلام اعتراض به سوء مدیریت کانون و قضات غیر مستقل و محرومیت از کار ونادیده گرفتن حق دگراندیشان در انتخاب وکیل و تلاش برای محو کامل استقلال کانون وکلا از ساعت 9 صبح روز سه شنبه مورخ 29/7/1393 در جلوی کانون وکلاء دادگستری مرکز تحصن خواهم کرد.
به امید استقلال دستگاه قضا و وکالت
نسرین ستوده
28 مهر 1393
تحصن وکیل حقوق بشری نسرین ستوده در جلوی کانون وکلا
هموطنان و فعالان حقوق بشر
اینجانب , نسرین ستوده , وکیل دادگستری که توسط شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا به سه سال محرومیت از وکالت محکوم شده ام، از صبح روز سه شنبه مورخ 29/7/1393 در جلوی کانون وکلای دادگستری متحصن خواهم شد.
دلایل تحصن من به شرح زیر است :
1- سال هاست حکومت ایران , دگر اندیشان را از حق حیات , تحصیل و کار محروم می کند.
من به این محرومیت ها معترض ام.
2- وضعیت اسف بار کانون وکلا به نحوی است که اکنون عناصر تند روی داخل حکومت , تمامیت جامعه ی وکالت را هدف گرفته اند و با تدوین لایحه جامع وکالت که بدون دخالت وکلاء مستقل تهیه و تدوین شده است , قصد دارند طومار کانون وکلا را برای همیشه در هم بپیچند.
من به این اقدامات معترض ام.
3- دادگاه ها حق انتخاب وکیل را از متهمان دگر اندیش سلب کرده اند. روزگاری توصیه می کردند وکلاء حقوق بشری را انتخاب نکنید و گاه نام می بردند.
اکنون نقض حقوق متهمان چندان آشکار است که ناگهان شخص ناشناسی در دادگاه حضور می یابد و قاضی به متهم اظهار می دارد : این شخص وکیل توست.
این در حالی است که وکلای برجسته ای مانند آقایان: عبدالفتاح سلطانی, محمد سیف زاده, وکلای دراویش گنابادی و... به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند.
من به این نحوه ی وکالت معترض ام.
4- رای صادره از شعبه دوم دادگاه انتظامی وکلا مبنی بر محکومیت اینجانب به سه سال محرومیت از وکالت , تحت فشارهای وزارت اطلاعات و دادستانی صادر شده است.
من به این حکم معترض ام.
من از خانه ی خودم به دادگاه انتظامی قضات اعتراض نمی دهم. بلکه برای اعلام اعتراض به سوء مدیریت کانون و قضات غیر مستقل و محرومیت از کار ونادیده گرفتن حق دگراندیشان در انتخاب وکیل و تلاش برای محو کامل استقلال کانون وکلا از ساعت 9 صبح روز سه شنبه مورخ 29/7/1393 در جلوی کانون وکلاء دادگستری مرکز تحصن خواهم کرد.
به امید استقلال دستگاه قضا و وکالت
نسرین ستوده
28 مهر 1393
میخواهمت بنوشم مثل شراب شیراز - مهدی یعقوبی
ایسنا :
ترانههای عاشقانه با سانسور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران مواجه شده است و «ورود واژگانی چون بوسه و آغوش در ترانه های عاشقانه ممنوع است. » .
ترانههای عاشقانه با سانسور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران مواجه شده است و «ورود واژگانی چون بوسه و آغوش در ترانه های عاشقانه ممنوع است. » .
میخواهمت غزلخوان ، رقصنده زیر باران
بی روسری درآیی در کوچه های تهران
لب بر لبم گذاری در بیشه زار مهتاب
آغوش من بخندی با گیسوان عریان
الماس دیده ات را بر دیده ام بدوزی
بر آسمان چشمت پر بر کشم فروزان
محبوبه های شب را در دامنت بریزم
با صد سبد ترانه مبهوت و مات و حیران
بر شانه ی لطیفت سر تا سحر گذارم
با عشق بیکرانه بر پله های ایوان
میخواهمت ببویم در دشتی از گل سرخ
در هر تپش به قلبم با التهاب پنهان
میخواهمت بنوشم مثل شراب شیراز
تا قطره های آخر با بوسه های سوزان
وقتی که خاطراتت ناگاه میدرخشند
دنیای من که گردد زیباتر از گلستان
خون در رگان خشکم از عشق تو بجوشد
دیوانه وار و شرزه مانند موج و توفان
با تو بر آسمانم گل روز و شب ببارد
حتی به برگریزان رویانم و غزلخوان
با بود و با نبودم من دوستت که دارم
ای مستی همیشه ای جاودانه در جان
مهدی یعقوبی
Monday, October 20, 2014
آیت الله جنتی نوه یتیم خود را با شیلنگ و سیخ داغ شکنجه میکرد
نرگس موسوی، دختر میرحسین و رهنورد، با انتشار متنی در فیس بوک خود به اظهارات جنجالی احمد جنتی در یک برنامه تلویزیونی پاسخ داد.
به نام خدا
دوستان و همراهان
در صورت استفاده از نیروی تعقل و برخورداری از تحلیل درست از شرایط جامعه و جایگاه خود و استفاده مفید از ویژگی ممتاز بشر که همان اندیشیدن و در نتیجه مفید بودن برای اجتماع است، ذهن دچار هذیان گویی و تکرار اباطیل نمیشود..
واین چنین نمیشود که از مهم ترین رسانه ملی..هذیان گویی فردی پخش شود که در درجه اول خود خدا پنداریش حیرت زده میکند مخاطب را و بعد هم اصرار شک برانگیز او بر اجرای حکمی که کاسبگران واژه فتنه این روزها برای خاموش کردن وجدان خودشان، زیاد به کار میبرند…
به راستی اگر حوادث تلخ ۵ سال گذشته نبود، بسیاری از مردمانی که هیاهو کنان و بر سر زنان تریبون های حق الناس را اشغال کرده اند، فریاد از چه میکردند و از کدام درد نداشته و شکم سیریشان مینالیدند؟
آیا با توجه به مهلت فردایی که کهولت سن و جبر طبیعت که همان مرگ است و حضور در پیشگاه خداوند و جا گذاشتن تنها نامی برای تاریخ و دادگاه اذهان مردم آینده، از آنها گرفته خواهد شد بهتر نیست تمامی پست هایش را به مردم و شایستگان پس بدهند و از محضر مردم و کسانی که چنین جاهلانه به آنها میتازند عذر خواهی کنید؟
آیا بهتر نیست پیش از مقایسه دیکتاتور فاشسیت ایتالیا با محصورین، اندکی تاریخ مطالعه بفرمایند و آن وقت تفاوت واضح دیکتاتوری فاشیست را با زندانیان محصور که نه به دنبال قدرت و بلکه به گفته خود تنها همراه معترضین به نتایج انتخاباتی بودند که به شکل مدنی و بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی اعتراض خود را نشان میدادند..به راحتی متوجه میشوند.
حرف از حمایت از بیرون کشور گفته شد و پیش از این نیز اصرار بر داشتن سندی بود در اثبات گرفتن یک میلیارد دلار به قول خودشان سران فتنه از آمریکا و از طریق عربستان سعودی که البته سندش را هم هرگز منتشر نکردند و حرفی هم از آن زده نشد و این صحبت نیز ادامه همان صحبت های بی سند و مدرکی و بهتان هایی است که زدند و غافل از اینکه مردم آگاه تر از این هستند که تحت تاثیر چنین اکاذیبی قرار بگیرند و این گونه سخنان سخت بی پایه و اساس است و کهنه و نخ نما…البته وجدان اکثریت مردم و حافظه تاریخیشان، نه صاحب منصبان و موج سواران ورزیده بحران سال ۸۸ بهتر میتوانند قضاوت کنند.
قابل ذکر است قساوت قلب و میل ایشان به زدن و کشتن، سال ها پیش از این به ما اثبات شده بود. گفتنی های زیادی هست از زمانی که از قضای روزگار همسایه دیوار به دیوار این مرد کهن سال بودیم و شاهد شکنجه نوه خردسالش . همان کودکی که پدر و مادر مجاهد خلقش در درگیری هایی کشته شده بودند ـــ نمونه بارز کودک آزاری ایشان ـــ هنوز گوش من پر است از فریادهای نوه اسیر در دست پدربزرگ، من که آن زمان خود خردسال بودم و وحشت زده از فریاد های آن نوه یتیم که زیر شیلنگ و سیخ داغ توسط پدرو مادربزرگ کتک میخورد و شکنجه میشد…
و
شغالی گر،
ماه بلند را دشنام گفت ـ
پیرانشان مگر نجات از بیماری را
تجویزی این چنین فرموده بودند.
فرزانه در خیال خودی اما،
آنکه به تندر پارس میکند.
گمان مدار که به قانون بوعلی حتی
جنون را نشانی از این آشکاره تر
به دست کرده باشند
همچنین پایگاه اطلاع رسانی جماران وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی نسبت به این اتهام پراکنی آیت الله جنتی واکنش نشان داد و نوشت :
دیروز در سایت هاى مختلف مطالب آیت الله جنتى درباره آقایان موسوى و کروبى را مطالعه مى کردم ، ایشان بنا به آنچه منتشر شده و گویا مربوط به برنامه تلویزیون بوده حکم آن دو نفر را اعدام دانسته و عدم اجراى آن را ناشى از رأفت نظام بر شمرده اند.
من به سبب ارادتى که به یاران امام دارم ، نسبت به آیت الله جنتى هم ارادت دارم و احترام ایشان را بر خودم لازم مى دانم ولى جداً این سوال برایم مطرح است که مگر ایشان قاضى است که به راحتى حکم اعدام صادر می کنند. همین هفته پیش بود که آیت الله صادق لاریجانى از همه خواست در کار قوه قضاییه دخالت نکنند و زودتر از دادگاه از نزد خود، حکم صادر نکنند. اینکه کسانى هر چند محترم و داراى جایگاه والا، خود را محق بدانند درباره دیگران حکم بدهند، آیا جز القاى این نکته که کسانى از قانون فراتر هستند ثمره اى دارد؟ و مهم تر آنکه وقتى کسی در جایگاه ایشان از قبل حکم خاطى را معلوم مى کند، آیا قاضى مى تواند در صورت لزوم به دور از فشار حکم کند.
چندى پیش برخى نوشتند که بعضی از جرم ها جرم مشهود است و خواسته بودند نتیجه بگیرند مى توان درباره برخى هر نوع که تشخیص مى دهند حکم صادر نمود. در پاسخ باید یاداور شد که جرم مشهود صرفا و صرفا به ضابطین قضایی اجازه دستگیرى مجرم را مى دهد و نه اینکه کسى در مورد آن بتواند بدون دادگاه کسی را اعمال قانون کند.
خلاصه مطلب آنکه لازم است آقاى جنتى و هر کس دیگرى براى حفظ احترام جمهورى اسلامى و جایگاه خود و بیش از همه براى آنکه خدا از ما نرنجد، از حکم کردن بپرهیزند و لازم تر آنکه قوه قضاییه نسبت به آنچه رییس آن قوه مطرح کرده حساسیت به خرج دهد و جلو حکم کردن هاى غیر مسئولانه را بگیرد.
رندى مى گفت همه در نزد قانون مساوى هستند ولى برخى مساوى ترند!
Sunday, October 19, 2014
Saturday, October 18, 2014
نظر بزرگان درباره دین
ادیان و مذاهب علت اساسی جنگها و مخالفت با اندیشههای فلسفی و تحقیقات علمی هستند . کتابهایی که به نام مقدس آسمانی معروفاند ، کتب خالی از ارزش و اعتبارند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون و ارسطو و سقراط خدمت مهمتر و مفیدتری به بشر کرده است .
محمد زکریای رازی
محمد زکریای رازی
صریح و روشن بگویم، من مسلمان نیستم. من هیچوقت جرم ارتداد را نپذیرفته ام چون هیچگاه به عنوان یک انسان بالغ و عاقل در زندگى ام هیچ نوع اعتقاد دینى را به رسمیت نشناخته و اعلام نکرده ام. کسى نمى تواند نسبت به عقیده اى که هیچوقت نداشته، مرتد شود و بخاطر آن مجازات شود.
سلمان رشدی
من تحت هیچ شرایطی نمیتوانم بپذیرم که فردی- هرکه می خواهد باشد- آرزو کند که تعالیم دین مسیح واقعی باشد؛ اگر چنین آرزویی به حقیقت بپیوندد، آیات انجیل مبین این است که بیایمانها، که من پدر، برادر و بیشتر دوستانم را جزو این گروه میدانم، به عذاب جاودانی گرفتار خواهند شد. این آموزشی است نفرتانگیز .
چارلز داروین
من دین را به دیده یک بیماری و منشأ رنجهای بیشمار مینگرم
من تحت هیچ شرایطی نمیتوانم بپذیرم که فردی- هرکه می خواهد باشد- آرزو کند که تعالیم دین مسیح واقعی باشد؛ اگر چنین آرزویی به حقیقت بپیوندد، آیات انجیل مبین این است که بیایمانها، که من پدر، برادر و بیشتر دوستانم را جزو این گروه میدانم، به عذاب جاودانی گرفتار خواهند شد. این آموزشی است نفرتانگیز .
چارلز داروین
من دین را به دیده یک بیماری و منشأ رنجهای بیشمار مینگرم
برتراند راسل
دين ناشي از عقل محدود و قاصر بشری است .
فریدریش انگلس
عیسی بهعنوان روشنبینی غیبگوی معرفی میشود که اگر در روزگار ما متولد میشد جایش گوشه دارالمجانین و تیمارستانها بود .
فریدریش نیچه
در دوران جهالت، مذهب بهترین راهنمای ملتها بود، همانطور که در شبهای تاریک و ظلمانی یکنفر نابینا، بهترین راهنما است؛ او، راه را بهتر از بینایان از چاه تمیز میدهد. اما، احمقانه خواهد بود که پس از طلوع خورشید، از آن کور پیروی کنیم .
در همه جا، تعقیب دگراندیشان، در انحصار روحانیت است .
هاینریش هاینه
روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبيعى دو جنس حساسيت دارد، اما از کنار فقر و
فلاکت مى گذرد.
سوزان ارتس
بحث و جدل کردن با کسى که به جاى تعقل و خردگرایى، دین را انتخاب کرده،
مانند تجویز دارو به بدن یک مرده است. دین به طور تام و تمام پوچ و مهمل است
توماس ادیسون
مذهب، انسان را نمی سازد؛ انسان مذهب را می سازد. مذهب ساخته انسانی است كه در شرایط و جامعه معینی می زیست. دین در واقع تئوری عام، دائره المعارف، معیارهای اخلاقی و بطور كل منطق آن جامعه معین به زبانی عامیانه است. محصولات تئوریك جامعه و اشكالی كه آگاهی (شعور) بخود می گیرد (در شكل مذهب، فلسفه، اخلاقیات وغیره) همه از مناسبات تولیدی و اجتماعی میان انسانها سرچشمه گرفته است .
کارل مارکس
مذاهب خواهند مرد وقتیکه واقعیت آنها برملا شود
اسکار وایلد
هر نظم اجتماعی ارتجاعی به دو چیز نیاز دارد: جلاد و روحانی مذهب بهمثابه یوغی ذهنی است که تودههای زحمت کش را در همهجا بهقبول یک زندگی فقیرانه و منزوی محکوم و مورد تعدی و استثمار دیگران قرار میدهد. [...] دین، افیون ملت هاست. مذهب همانند مسکری مجازی است که بردهگان ِ سرمایه، در نیمه راه تحقق حیثیت انسانی و یک زندگی شرافتمندانه، مینوشند
ولادیمیر لنین
هراسناکترین چیز برای دین و انسان دین خو، منطق و عقل سلیم است
اولين روحانی جهان اولین شيادی بود که به اولین ابله رسيد
ولتر
يک فيلسوف تابحال هرگز يک روحاني را نکشته است، در حاليکه روحانيون فلاسفه زيادی را کشته اند .
دنیس دیروت
دين، افساري است که به گردن تان مي اندازند، تا خوب سواری دهيد، و هرگز پياده نمي شوند، باشد که رستگار شويد
کائوچیو
يكي از بزرگترين تراژدي هاي بشريت اين است كه اخلاقيات بوسيله دين دزديده شده است .
آرتور سی کلارک
مذهب زهر است
مائو تسه تونگ
مذهب توهینی به حرمت بشریت است . انسانهای نیکوکار بهعمل خیر خود و شیطانصفتان به زشتکاری خود ادامه میدهند، خواه متدین خواه مرتد. اما انسان نیک برای ریاکار شدن، نیاز به دین دارد .
استیون واینبرگ
مائو تسه تونگ
مذهب توهینی به حرمت بشریت است . انسانهای نیکوکار بهعمل خیر خود و شیطانصفتان به زشتکاری خود ادامه میدهند، خواه متدین خواه مرتد. اما انسان نیک برای ریاکار شدن، نیاز به دین دارد .
استیون واینبرگ