Monday, December 31, 2018

Thursday, December 27, 2018

زادروز زكريای رازی دانشمندی که پیامبران را شیاد و قرآن را افسانه خواند


زادروز محمد ابن زكرياي رازي دانشمند بزرگ ايران
 بسياري از پژوهشگران تاريخ علوم زادروز رازd را 27 دسامبر اعلام داشته اند.

روی عکس ها کلیک کنید

 ابوریحان بیرونی می‌گوید رازی نخستین کسی است که مذهب را تقبیح کرد و دومین کسی است که ضرورت وجود پیامبران را انکار کرد
اگر از مردم این مذهب (اسلام) سندی برای درستی مذهب‌شان خواسته شود، آن‌ها برانگیخته می‌شوند و خون هر آن‌کس که مخالف‌شان باشد و چنین بپرسد را می‌ریزند.
آن‌ها تفکر منطقی را ممنوع کردند و در کشتن مخالفان‌شان کوشش دارند.
از این جهت حقیقت تماما خاموش شده و پنهان می‌شود.
محمدزکریای‌رازی، فیلسوف و دانشمند ایرانی

دوبیتی های کفر آمیز







 به شمشیرت که آوردی خدا را
تجاوز کرده ای زن های ما را
منه بی دین خطرناکم که آیا!؟
هزاران تف که ملایان شما را
مهدی یعقوبی


Wednesday, December 19, 2018

بابا لنگ دراز - جین وبستر




من رمز خوشبختی واقعی را چشیده ­ام، باید حال را دریابی، نه اینکه همیشه افسوس گذشته را بخوری و فکر آینده باشی. باید قدر لحظاتی را که در اختیار داری بدانی. مثل کشاورزی: آدم، هم می­تواند در یک زمین پهناور بذر بپاشد، همین می­تواند کشاورزی خود را به یک قطعه کوچک محدود کند. من هم می­خواهم کشت و کارم را به یک قطعهء کوچک محدود کنم. می­خواهم از لحظه لحظهء عمرم لذت ببرم و بدانم که دارم لذت می­برم... اگر روزی شوهر و دوازده فرزندم را از دست بدهم، صبح روز بعد با لبخند بیدار می­شوم و دنبال شوهر دیگری می­گردم

هدف وسیله را توجیه می کند





روی عکس ها کلیک کنید
کتاب صحیفه نور آیت الله خمینی 

احکام دهگانه ماکیاولیسم


 ۱- همیشه در پی سود خویش باش: بشریت در نگاه او خانواده‌ای متشکل از برادران یکدل نبود. بلکه آدمیان گله‌هایی از دد و دام بودند که هر یک در پی مقصد خویش گام بر می‌داشتند و ماکیاولی معتقد بود این حق حاکم است که از دامان به سود خویش استفاده کنند. حق با قوی است. بنابراین اقویا باید بر قدرت خویش پافشاری کرده و قوانینی وضع کنند که حافظ آنها در برابر عصیان ضعفا باشد.
۲- جز خویشتن هیچ کس را محترم مدار: وی می نویسد آن کس که علت بزرگی دیگران می‌شود خود سرش بی‌کلاه می‌ماند؛ و همین که کسی محبوب عامه گشت او را از میان بردار. به عقیده ماکیاولی مملکت پیروزمند و موفق مملکتی است که فقط یک نفر بر آن آقایی کند. دیگران هم باید بنده آن یک نفر باشند. شاه باید هدیه بپذیرد اما نباید هدیه بدهد.
۳- بدی کن اما چنان وانمود کن که نیکی می‌کنی: ماکیاولی معتقد بود که ریاکاری صفتی ارزشمند است. صراحتاً شهریاران و شاهان را اندرز می‌دهد که از رک و راست بودن بپرهیزند و می‌گفت خوب بودن زیان‌آور است؛ و بر پادشاهان لازم است که برای حفظ قدرت و منفعت خویش بر خلاف عدل، شفقت، انسانیت، و حسن‌ نیت رفتار کنند. اما رعایایشان نباید از این امر آگاه باشند. باید آنها را تحمیق کرد و چنان وانمود کرد که شهریارشان فرمانروایی شریف، رحیم، دین دار و عادل است (بگذار زبانت از رحم و شفقت سخن گوید اما دلت از بدی و شرارت لبریز باشد).
۴- حریص باش و آنچه را می‌توانی تصاحب کن: در فلسفه وحشیانه ماکیاولی شاه جز به امیال و آرزوهای خویش نباید به چیزی اندیشه کند. اما چنان وانمود کن که از تو آزادیخواه‌تر کسی نیست. بر نیکی پابگذار اما در همان حالی که لگدمالش می‌کنی نوازشش کن.۵- خسیس باش: عاقلانه نیست که حکمرانی برای رعایایش بیش از اندازه ولخرجی کند. شاه آزادمنش همیشه سرانجامش به تباهی خواهد کشید.
۶- خشن و درنده خوی باش: ماکیاولی شهریار ایتالیایی سزار بورژیا را به عنوان شاهد مثال در کتاب خویش نام می‌برد و می‌گوید: نیکی هرگز ثمربخش نیست و شرافت بدترین سیاست‌هاست.
۷- چون فرصت بدست آوری دیگران را بفریب: کسی که حیله‌گرتر است، نیرومندتر است و قدرت، از عدالت نیرومندتر است و دروغ، از حقیقت نیرومندتر.
۸- دشمنانت را بکش و اگر لازم بود دوستانت را هم .
۹- در رفتار با مردم به زور توسل جوی نه به مهربانی: ماکیاولی به عنوان یک قاعده کلی معتقد بود که اگر از انسان بترسند بهتر است تا انسان را دوست داشته باشند.
۱۰- همه مساعی خود را به جنگ متمرکز ساز: مهمترین کار شهریار ماکیاولی جنگ است. مهمترین تفکرات جدی او باید معطوف به یک مسئله مهم باشد یعنی چگونگی شکست دادن همنوعان.

Tuesday, December 18, 2018

قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ - The Great Famine & Genocide in Iran: 1917-1919


امت فلک زده و بدبخت مملکت اسلامی ایران با ذهن و فکری مسموم آنقدر در غم از دست دادن چند امام عرب در کربلا و نجف غرق شده اند که وقت آن را ندارند تا در باره کشتار میلیونها هموطن خود اندیشه کنند.

روی عکس کلیک کنید

Saturday, December 15, 2018

جواب دکتر مصدق به نامه نواب صفوی


  
روی عکس کلیک کنید

 تاریخ را دوباره بخوانیم
من همیشه به آقای مصدق به خاطر مبارزات ضد استعماری و میهن دوستی اش احترام گذاشته ام . اما  بخاطر کتابهایی که با شعر و شعارها و یک جانبه نوشته شده بودند از او درک درست و روشنی نداشتم.
البته معتقدم که هر حادثه و رویدادی را باید در چارچوب زمان خود و مختصات سیاسی و اجتماعی اش بررسی کرد و درک و دریافت های  امروز را با ساده سازی ها به گذشته تعمیم نداد.

نواب صفوی در ۳۰ خرداد سال ۱۳۳۲ در نامه ای خطاب به مصدق نوشت: 
“شما و مملكت در سخت‌ترين سراشيب سقوط قرار گرفته‌ايد چنانچه احساس كرده و معتقد شده باشيد كه نجات بخش شما و مملكت، اجرا برنامه مقدس پيغمبر اكرم (ص) مي‌باشد و پس از تمام جريانات گذشته آماده اجرا احكام مقدس اسلام باشيد، قول مي‌دهم كه شما و مملكت را با ياري خداي توانا و به بركت اجرا احكام و تعاليم عاليه اسلام از هر بدبختي و سقوط و فسادي حفظ نمود به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانم که نامه را در اینجا قرار داده ام.

و مصدق هم در نامه ای چنین به نواب صفوی پاسخ می دهد:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز سید مجتبی نواب صفوی
ضمن درود به غیرت دینی شما, بدینوسیله تشکر خود را از شما اعلام می دارم. همانطور که مستحضرید اینجانب سگ آستان سید الشهدا هستم و همیشه عکسی از پیامبر اعظم بر روی دیوار اتاقم دارم. حزب ملی-مذهبی فدائیان اسلام همواره خادم دولت ما بوده است. به شکرانه همین خدمات بود که شما با وجود ترور روشنفکران سکولار مثل کسروی و قتل سیاستمدران و ارتشیان از زندان آزاد شدید 


Thursday, December 13, 2018

Sunday, December 09, 2018

طنز حافظ - دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی



طنز حافظ - دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی
توفیقِ هر اثر هنری،‏ بستگی دارد به میزان تجاوزش به حریم تابوهای یک جامعه.
در مرکزِ تمام طنزهای واقعیِ ادبیات جهان، تصویرِ هنریِ اجتماعِ نقیضین قابل رؤیت است.
قلمرو طنزِ حافظ را در سراسر دیوان او ـ بی‌ هیچ استثنایی ـ رفتارِ مذهبی ‏ریاکاران عصر تشکیل می‏دهد.
                                               
هرکس اندک تأملی در شعرِ حافظ داشته باشد، به نیکی دریافته است که ‏یکی از برجسته‏‌ترین ویژگی‏های شعر او، لحن طنزآمیز کلام اوست. مثلاً در این ‏بیت:
«یارب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز»

اگر در رابطه معنایی کلمات «خودبین» و «به جز عیب ندید»، اندکی تأمل داشته ‏باشیم، متوجه می‏شویم که حافظ می‏خواهد بگوید: «زاهد، خود، نَفْسِ عیب ‏است. ذات عیب است. نه این‌که دارای عیب باشد؛ خودبین است و به‌جز عیب ‏نمی‏بیند. خودش را می‏بیند که عیب است، یا عیب را می‏بیند که خود اوست».

اما تبدیل عبارت او به هر صورت دیگری، لحن طنزآمیز و هنر شگفت‌آورِ او را کم‏رنگ و احتمالاً نابود می‏کند...

من در این‏ یادداشت بر اساس تعریفی که خودم از طنز دارم، این مسأله را بررسی می‏کنم و معتقدم که تا این لحظه تعریفی جامع‏تر و دقیق‌تر از این تعریف، در باب طنز، در هیچ زبانی نیافته‌ام. بر اساس این تعریف، طنز عبارت است از: «تصویرِ هنریِ‏ اجتماعِ نقیضَین و ضِدین».

جک لندن، تصویرگر واقعیت‌های اجتماعی آمریکا



به یاد جک لندن، تصویرگر واقعیت‌های اجتماعی آمریکا
 آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شده و بسیاری از جوانان جهان، و از آن جمله جوانان ایرانی با آثار او و به ویژه با رمان‌های "آوای وحش" و "سپید دندان" آشنا هستند. از درگذشت این نویسنده نام‌آشنا یکصد سال می‌گذرد.
جک لندن تنها ۴۰ سال عمر کرد. حاصل این عمر نه چندان طولانی، ده‌ها داستان و اثر بلند و کوتاه است که کماکان تجدید چاپ می‌شوند و حتی با گذشته یک قرن از درگذشت این نویسنده، هنوز خوانندگان خود را دارند. جک لندن، نویسنده‌ای است که برای آفرینش آثارش از واقعیت‌های اجتماعی الهام می‌گرفت. شخصیت‌های رمان‌هایش افرادی واقعی بودند، کسانی که جک لندن از نزدیک با آن‌ها آشنا بود و یا با آن‌ها معاشرت داشت. اینان سودازدگانی بودند در جستجوی طلا و ثروت، در روزگاری که فقر و محرومیت بر همه عرصه‌های زندگی اجتماعی آمریکا سایه گسترده بود.
آثار جک لندن نه تنها حکایت نابسامانی‌ها و دشواری‌های زندگی مردم آمریکاست، بلکه تصویری دقیق از شرایط اجتماعی آن برهه از تاریخ آن کشور به دست می‌دهد و از این رو برای شناخت جامعه آمریکا در واپسین‌دهه‌های قرن نوزدهم و نخستین سال‌های قرن بیستم، اهمیتی فوق‌العاده دارد. جک لندن نویسنده‌ای ماجراجو بود. نویسنده‌ای که حضور در بطن رویدادها را بر نشستن در آرامش اتاق کارش ترجیح می‌داد و اگر برای نوشتن آثارش ساعت‌ها و روزها پشت میزش می‌نشست و می‌نوشت، باز حکایت همان ماجرا‌ها و رویدادها بود و یادآوری خاطراتی که زندگی

Sunday, December 02, 2018

درسی که از چخوف باید آموخت



باغ آلبالو- آنتوان چخوف

درسی که از چخوف باید آموخت
به قلم : حسین پاینده
آنتون چخوف، نویسنده‌ی بزرگ روس که چندصد داستان کوتاه نوشت و عموماً یکی از پیشگامان ایجاد این ژانر در ادبیات داستانی محسوب می‌شود، در نامه‌ای به تاریخ ۱۰ ماه مه ۱۸۸۶ خطاب به برادرش آلکساندر پاولوویچ چخوف، که او هم دستی در داستان‌نویسی داشت، می‌نویسد: «به اعتقاد من، توصیف مناظر طبیعی در داستان باید خیلی مختصر باشد و به سایر عناصر داستان پیوند بخورد. توصیف‌هایی مانند ”هنگام غروب، امواج دریا هر دم تاریک‌تر می‌شدند و خورشید در میانه‌ی این امواج، واپسین انوار طلاییِ تیره‌اش را پخش می‌کرد“، یا ”پرستوهایی که پروازکنان از روی سطح آب می‌گذشتند، شادمانه آواز سر داده بودند“ و غیره، کلیشه‌هایی هستند که باید در داستان‌نویسی کنار گذاشته شوند.» 


Saturday, December 01, 2018

میکروچیپ- داستان کوتاه




 در گوشه دنج رستوران جمشید که به آرامی مشغول گفتگو با دوستش بود ناگاه چشمش افتاد به کتاب جنگ چریکی . بی اختیار با خود گفت :
- کتاب جنگ چریکی چگوارا  ترجمه فارسی

دختری که این کتاب در دستش بود موهای بلوند و چهره ای جذاب داشت . فکر کرد که اشتباه می بیند . عینکش را از روی میز بر داشت و گذاشت روی چشمش و دوباره نگاه . درست میدید همان کتاب بود . متعجب شد آخر در آن رستوران هلندی که در نقطه ای متروک قرار داشت  تا بحال ایرانی ای ندیده بود . به دوستش اکبر اشاره ای کرد و او هم که در مقابلش نشسته بود آرام سرش را بر گرداند و چشمش افتاد به دختری زیبا با دامنی کوتاه و کفشی پاشنه بلند که انگار آنقدر غرق در کتابش شده بود که از همه عالم و آدم بی خبر . جمشید گفت:
- قیافه اش به ایرونی ها نمیخوره ، نکنه افغانیه
- بذار به حال خودش


فمینیست‌های مشروطه‌خواه، پایه‌گذاران جنبش زنان در ایران



فمینیست‌های مشروطه‌خواه، پایه‌گذاران جنبش زنان در ایران
مریم حسین‌خواه
هنوز «انقلاب مشروطه» پیروز نشده بود که محترم اسکندری، زن جوانی که بعدها یکی از تأثیرگذارترین انجمن‌های زنان در ایران را بنا نهاد، در جمع مردانه‌ی دوستان پدرش (که همگی از اعضای مشروطه‌خواه انجمن آدمیت بودند) پرسید: «بعد از پیروزی انقلاب، برای احقاق حقوق زنان چه در نظر خواهید گرفت؟» میرزا طاهر، یکی از همان مردان روشنفکر و سرشناس که احتمالاً انتظار چنین سؤالی را در بحبوحه‌ی‌ انقلاب نداشت، گفت: «از حالا باید فکری برای چادر به سرکردن شما، که پیدا است به رشد رسیده‌اید، بکنیم!» وقتی محترم با لحنی برافروخته پاسخ داد: «پس از همین حالا بدانید: کسی که با طرز فکر دوران پادشاه وزوزک می‌اندیشد هرگز در انقلاب موفق نمی‌شود»، میرزا طاهر عقب نشست و گفت که شوخی کرده: «نیمی از ملت ایران را نمی‌توان در نتایج انقلاب سهیم ندانست و حقوق‌ آنان را باز نگرفت.»[1]
واقعیت اما این بود که بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، زنان در نتایج انقلاب سهیم نشدند و، همان طور که میرزا طاهر به محترم اسکندری پاسخ داده بود، زنان نه تنها حق رأی نیافتند و قوانینی به نفع آن‌ها تصویب نشد، بلکه همچنان در زیر چادر نگه داشته شدند – چادرهایی تک‌رنگ و ساده و آستین‌دار که سر تا به پای زنان را می‌پوشاند و آن را روی دامن‌‌ کوتاه چین‌دار و شلوار گشاد می‌پوشیدند. تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین شاه قاجار، در خاطرات خود، وضعیت زنان در آن دوره را این طور توصیف می‌کند: «افسوس که زنان ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام در یک محبس ناامیدانه زندگی می‌کنند، و دچار یک فشارهای سخت و بدبختی‌های ناگواری، عمر می‌گذرانند … زندگی زن‌های ایرانی از دو چیز ترکیب شده: در موقع بیرون آمدن و گردش کردن: هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ: کفن‌های سفید.»[2]