در ستیغ کوه
در میان صخره انبوه
قلعه بابک
سنگر آزادی میهن که از چنگ شریران بود
قلعه بابک
بیشه شیران جنگاور
خفیه گاه و آشیان شب شکاران و عقابان بود.
در سیاهی های بی پایان
مشعل خورشید
در بیابانهای خشک و شوره زار یاس
چشمه ساران امید و ساز باران بود
نام این دژ لرزه می انداخت
جسم و جان لشکر دشمن
چون که کابوسی هراس انگیز
خواب و بیداری که در رویای اهریمن
No comments:
Post a Comment