لشکر سیزدهم آلمان نازی در سال 1943 است که در حال اقامه نماز
«جنگ جهانی دوم بخش بزرگی از جهان اسلام را هم در برگرفت. تقریباً ۱۵۰ میلیون مسلمان از شمال آفریقا تا جنوب شرقی آسیا در حوزه نفوذ و سلطه فرانسویها و بریتانیاییها زندگی میکردند و شمار مسلمانان ساکن در حوزه شوروی هم به بیست میلیون نفر میرسید... از سال ۱۹۴۱ که به خصوص آثاری از شکست در جبههها برای قوای آلمان پدیدار گشت، رژیم هیتلری تلاش شدیدی را به جریان انداخت تا هم پایگاهی در میان مسلمانان مناطق اشغالی کسب کند و هم این جمعیت مسلمان را به عنوان متحدان خود برای مقابله با دشمنان و به خصوص بریتانیا، شورروی و یهودیها به سوی خود به کار گیرد، تلاشی که در نقاط مثل بالکان و قفقاز و کریمه بدون موفقیت نبود... مسلمانهای بسیجشده را در همه جبههها به کار گرفتند، از ورشو و استالینگراد گرفته تا حتی دفاع از برلین.»
کتاب اسلام و جنگ آلمان نازی دیوید معتدل.
مغز شویی سربازان مسلمان با کتاب های آموزشی اسلامی
هیتلر در مقام نابودکننده دجال
برای نفوذ در جهان اسلام در جریان جنگ، هیملر بعد از شکست قوای هیتلری در شمال آفریقا از این تلاش هم فروگذار نکرد که به نهاد تحت مسئولیتش مأموریت دهد تا در قرآن کندوکاو کنند، شاید که سوره یا جملهای را در این کتاب مقدس مسلمانان بیابند که با استناد به آن بتوانند هیتلر را به عنوان رهبری مذهبی و حتی خود پیامبر معرفی کنند.
این تلاش ناکام میماند، ولی در نامهای که مقامهای اداره امنیت آلمان نازی به هیملر مینویسند امکان این که هیتلر آن گونه که در روایات مسلمانهاست به هیبت مسیح برای کشتن دجال ظهور کند منتفی نیست. در روایات اسلامی از پیامبر نقل است که «دجال در امت من بیرون می شود در چهل روز، پس خداوند عیسی ابن مریم را مأمور میکند، او را طلب میکند و از بین میبرد.»
به این ترتیب کارزاری تبلیغاتی به راه افتاد و اعلامیههایی در معرفی هیتلر به عنوان نابودکننده دجال در نقاطی از کشورهای اسلامی پخش شد. در این اعلامیه آمده است: «ای مردم عرب! آیا خادم خداوند را میشناسید؟ او حالا دیگر در جهان ظاهر شده و سنان و خنجر خود را علیه دجال و متحدان آن به حرکت درآورده است.»
مسلمانهایی که با رژیم هیتلری همکاری کرده بودند و با شکست آن به آلمان گریختتد بنیانگذار اولین سازمان اسلامی در آلمان شدند، آن هم در مونیخ که هنوز هم مرکز محافظهکارترین ایالت آلمان به شمار میرود. با شروع جنگ سرد این مسلمانها برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سرمایه قابل اعتنایی به شمار آمدند.
حبیب حسینیفرد
نشان عقاب رایش آویخته بر فراز قرآن مقوایی
در روند اشغالگری ارتش نازی در شرق، نهادهای حکومتی آلمان نازی سازشکاریهای مذهبی گستردهای نیز به خرج میدادند. آنها برخلاف اتحاد شوروی دستور بازسازی مسجدها و مکتبهای قرآن و بازبرگزاری عیدهای مذهبی را صادر میکردند. در قفقاز، نیروهای نازی در پایان ماه رمضان با رسیدن عید فطر در سال ۱۹۴۲ جشنهای بزرگی ترتیب دادند. مهمترین آنها در شهر کیسلووُسک در جمهوری قرَهچای-چِرْکِس بود. در دوران استالین، مسلمانان کیسلووُسک اجازه نداشتند عید فطر یا به زبان خودشان «اورازا بایرام» را برگزار کنند و آن مراسم و جشنها نمادی از پایان سلطهی اتحاد جماهیر شوروی به شمار میرفت. در آن سال هیئت بزرگی از ژنرالهای بلندپایهی ارتش نازی در مراسم پایان ماه رمضان شرکت کرد. جشن عید فطر با نمازخوانی، سخنرانی و اعطای هدیه همراه بود. آلمانیها سلاح و قرآن هدیه آورده بودند.
در مرکز شهر، مهمانان ویژه از سوارهنظام محلی قرهچای سان دیدند. پشت جایگاه سخنرانی افتخاری برای رهبران مسلمان و افسران آلمانی یک قرآن گشودهی مقوایی و بزرگ قرار گرفته بود که در آن دو گفتاورد به زبان عربی آشکار بود. سمت راست آن کتاب، شهادتین به چشم میخورد: «هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست / محمد فرستادهی او است (لا اله الا الله / محمد رسول الله). سمت چپ، آیه معروف سیزدهم از شصت و یکمین سورهی قرآن، صف، نوشته شده بود: «یاری و پیروزى نزدیک از جانب خدا است» (نصر من الله و فتح قریب). بالای آن قرآن دکوری هم یک عقاب چوبی بزرگ رایش سوم، نشان حکومتی هیتلر، آویخته بودند. در جزیرهی کریمه، آلمانیها حتا دولتی مذهبی تشکیل دادند که هستهی اصلی آن را «کمیتههای اسلامی» در بر میگرفتند.
سربازان مسلمان امتیازهای مذهبی فراوانی از آلمانیها میگرفتند: برای آنها انجام آداب اسلامی و مراسمی مانند نماز یا ذبح اسلامی مجاز بود، هرچند ذبح در اصل طبق قانون تصویبی و ضدیهودی حفاظت از حیوانات در رایش سوم در سال ۱۹۳۳ ممنوع شده بود. امامهای جماعت نظامیان در واحدهای ارتش نه تنها مراقبت عقیدتی و مذهبی سربازان جذبشده را بر عهده داشتند، بلکه شستوشوی مغزیشان آنها به نفع نظام نازی نیز بر عهدهی همان پیشنمازان بود.
دیوید معتدل / ترجمه: فرهاد سلمانیان
برای نفوذ در جهان اسلام در جریان جنگ، هیملر بعد از شکست قوای هیتلری در شمال آفریقا از این تلاش هم فروگذار نکرد که به نهاد تحت مسئولیتش مأموریت دهد تا در قرآن کندوکاو کنند، شاید که سوره یا جملهای را در این کتاب مقدس مسلمانان بیابند که با استناد به آن بتوانند هیتلر را به عنوان رهبری مذهبی و حتی خود پیامبر معرفی کنند.
این تلاش ناکام میماند، ولی در نامهای که مقامهای اداره امنیت آلمان نازی به هیملر مینویسند امکان این که هیتلر آن گونه که در روایات مسلمانهاست به هیبت مسیح برای کشتن دجال ظهور کند منتفی نیست. در روایات اسلامی از پیامبر نقل است که «دجال در امت من بیرون می شود در چهل روز، پس خداوند عیسی ابن مریم را مأمور میکند، او را طلب میکند و از بین میبرد.»
به این ترتیب کارزاری تبلیغاتی به راه افتاد و اعلامیههایی در معرفی هیتلر به عنوان نابودکننده دجال در نقاطی از کشورهای اسلامی پخش شد. در این اعلامیه آمده است: «ای مردم عرب! آیا خادم خداوند را میشناسید؟ او حالا دیگر در جهان ظاهر شده و سنان و خنجر خود را علیه دجال و متحدان آن به حرکت درآورده است.»
مسلمانهایی که با رژیم هیتلری همکاری کرده بودند و با شکست آن به آلمان گریختتد بنیانگذار اولین سازمان اسلامی در آلمان شدند، آن هم در مونیخ که هنوز هم مرکز محافظهکارترین ایالت آلمان به شمار میرود. با شروع جنگ سرد این مسلمانها برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سرمایه قابل اعتنایی به شمار آمدند.
حبیب حسینیفرد
همکاری مستقیم «مفتی اعظم» مسلمانان شهر اورشلیم فلسطین با هیتلر
در جنگ دوم جهانی
نشان عقاب رایش آویخته بر فراز قرآن مقوایی
در روند اشغالگری ارتش نازی در شرق، نهادهای حکومتی آلمان نازی سازشکاریهای مذهبی گستردهای نیز به خرج میدادند. آنها برخلاف اتحاد شوروی دستور بازسازی مسجدها و مکتبهای قرآن و بازبرگزاری عیدهای مذهبی را صادر میکردند. در قفقاز، نیروهای نازی در پایان ماه رمضان با رسیدن عید فطر در سال ۱۹۴۲ جشنهای بزرگی ترتیب دادند. مهمترین آنها در شهر کیسلووُسک در جمهوری قرَهچای-چِرْکِس بود. در دوران استالین، مسلمانان کیسلووُسک اجازه نداشتند عید فطر یا به زبان خودشان «اورازا بایرام» را برگزار کنند و آن مراسم و جشنها نمادی از پایان سلطهی اتحاد جماهیر شوروی به شمار میرفت. در آن سال هیئت بزرگی از ژنرالهای بلندپایهی ارتش نازی در مراسم پایان ماه رمضان شرکت کرد. جشن عید فطر با نمازخوانی، سخنرانی و اعطای هدیه همراه بود. آلمانیها سلاح و قرآن هدیه آورده بودند.
در مرکز شهر، مهمانان ویژه از سوارهنظام محلی قرهچای سان دیدند. پشت جایگاه سخنرانی افتخاری برای رهبران مسلمان و افسران آلمانی یک قرآن گشودهی مقوایی و بزرگ قرار گرفته بود که در آن دو گفتاورد به زبان عربی آشکار بود. سمت راست آن کتاب، شهادتین به چشم میخورد: «هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست / محمد فرستادهی او است (لا اله الا الله / محمد رسول الله). سمت چپ، آیه معروف سیزدهم از شصت و یکمین سورهی قرآن، صف، نوشته شده بود: «یاری و پیروزى نزدیک از جانب خدا است» (نصر من الله و فتح قریب). بالای آن قرآن دکوری هم یک عقاب چوبی بزرگ رایش سوم، نشان حکومتی هیتلر، آویخته بودند. در جزیرهی کریمه، آلمانیها حتا دولتی مذهبی تشکیل دادند که هستهی اصلی آن را «کمیتههای اسلامی» در بر میگرفتند.
سربازان مسلمان امتیازهای مذهبی فراوانی از آلمانیها میگرفتند: برای آنها انجام آداب اسلامی و مراسمی مانند نماز یا ذبح اسلامی مجاز بود، هرچند ذبح در اصل طبق قانون تصویبی و ضدیهودی حفاظت از حیوانات در رایش سوم در سال ۱۹۳۳ ممنوع شده بود. امامهای جماعت نظامیان در واحدهای ارتش نه تنها مراقبت عقیدتی و مذهبی سربازان جذبشده را بر عهده داشتند، بلکه شستوشوی مغزیشان آنها به نفع نظام نازی نیز بر عهدهی همان پیشنمازان بود.
دیوید معتدل / ترجمه: فرهاد سلمانیان
No comments:
Post a Comment