گیسوبُران

 


گیسوبُران، زُلف گشودن یا بریدن مو و گیسو از جمله آیین‌های سوگواری در فرهنگ ایرانی و ملت‌های مختلف است. این آیین از رسوم دیرینه ایرانیان باستان می‌باشد که حالتی غم‌انگیز و احساسی به سوگواری می‌دهد.

پس از مرگ سیاوش همسرش فرنگیس موهایش را برید

ز خان سیاوش برآمد خروش

جهانی ز گرسیوز آمد به جوش

ز سر ماهرویان گسسته کمند

خراشیده روی و بمانده نژند

همه بندگان موی کردند باز

فرنگیس مشکین کمند دراز

برید و میان را به گیسو ببست

به فندق گل ارغوان را بخست

به آواز بر جان افراسیاب

همی کرد نفرین و می‌ریخت آب


Wednesday, September 28, 2022

روزهای بهتری در راه است - مهدی یعقوبی (هیچ) - داستان کوتاه

 

آن روز عباس آقا مرد همسایه مان در حالی که سبیلهایش را از خشم میجوید و زیر لب غرغر میکرد چنان سیلی محکمی به مادرم زد که تمام صورتش خونمالی شده بود منم از ترس خودم را در گوشه آشپزخانه پنهان کردم 

ادامه داستان

مزاحم - خورخه لوئیس بورخس

 

مزاحم

خورخه لوئیس بورخس

ترجمه: احمد میرعلائی

در گذشتن از عشق زنان

شموئیل ۱:۲۶

آن‌ها مدعی‌اند (گرچه احتمالش ضعیف است) که داستان را ادواردو، برادر جوان‌تر از برادران نلسون، بر سر جنازه کریستیان، برادر بزرگ‌تر، که به مرگ طبیعی در یکی از سال‌های ۱۸۹۰ در ناحیه مورون، مرد گفته است. مطمئناً در طول آن شب دراز بی‌حاصل، در فاصله صرف ماته (*) کسی باید آن را از کس دیگر شنیده باشد و آن را تحویل سانتیاگودابووه داده باشد، کسی که داستان را برای من تعریف کرد.

O! Liberté, que de crimes on commet en ton nom

 


“O Liberty! What crimes are committed in thy name!”

Madame Roland

مادام مانون رولان روزنامه نگار و نویسنده برجسته دوره انقلاب فرانسه است. هنگامی که انقلاب پیروز شد، همسرش درمارس 1792 ، وزیر کشور دولت انقلابی شد و مادام رولان در کنار شوهر، نقش مهمی در زمینه انقلاب و به ویژه در أمور مربوط به نامه

اسماعیل فصیح - دیدار با ارنست همینگوی

 


اسماعیل فصیح - دیدار با ارنست همینگوی

«کلاس من از اول فوریه شروع شد. بیشتر درس‌ها دربارهٔ ادبیات جهان بود، با دو درس خاص دربارهٔ کارهای ارنست همینگوی. استادان به کارهای او بیشتر از کارهای دیگر نویسندگان آمریکا و اروپا توجه می‌کردند. ماه‌ها بود که استادان ادبیات دانشگاه و دانشجویان علاقه‌مند از ارنست همینگوی، که همان نزدیکی‌ها زندگی می‌کرد، دعوت کرده بودند روزی به دانشگاه بیاید و دربارهٔ زندگی و نوشته‌های خود برایشان سخنرانی کند. همینگوی این دعوت را عقب انداخته و گفته بود حال و حوصله و توانش را ندارد. سرانجام در ماه آوریل جواب مثبت داد و قرار شد روز یکشنبه بیست و سوم آوریل، ساعت ده صبح، سخنرانی‌اش را انجام دهد.

یدالله رویایی، - اینجا درخت ها در التهاب در سیلان اند

 


یدالله رویایی، شاعر مشهور ایرانی، درگذشت 
یدالله رویایی، شاعر و ادیب مشهور ایرانی، روز چهارشنبه، ۲۴ شهریورماه، در ۹۰ سالگی در پاریس درگذشت.

اینجا درخت‌ها
در التهاب،
        در سیلان‌اند
اینجا درخت‌های فراری
                        درخت‌های زندانی
با فلس‌های رنگین، 
با بازوان استغفار،
در استغاثه‌ی وسعت،
در استغاثه‌ی آغوش،
در التماس دوستی
در حسرت معاشرت آزاد، _
در التهاب،
           در سیلان‌اند.
«شب‌ها صف سپیداران اسیر

دور باطل (vicious circle)

 


دور باطل (vicious circle)

اصطلاحی در منطق و فلسفه، وابستگی و اتکا متقابل دو امر به یکدیگر، به نحوی که وجود هرکدام از وجود دیگری نتیجه گرفته شود. مانند این که وجود «الف» وابسته بر وجود «ب» و وجود «ب» وابسته بر وجود «الف» باشد. پس نتیجه می گیریم وجود «الف» وابسته و موقوف بر وجود «الف» است. حال اگر وجود «الف» متوقف بر «ب» باشد پس باید «ب» قبلاً موجود و «الف» معدوم باشد و چون وجود «ب» هم متوقف بر «الف» است پس باید «الف» در همان لحظه موجود باشد، درنتیجه لازم است «الف» در آن واحد هم باشد و هم نباشد و وجود و عدم یک چیز در آنِ واحد اجتماع نقیضین بوده و اجتماع نقیضین محال است.


زنی که «لنین» را ترور کرد که بود

 


"فانین کاپلان" زنی که اشتباها به جرم قتل " لنین " اعدام شد

در روز 30 اکتبر 1918 ولادیمیر لنین، پس سخنرانی در یکی جلسات، به همراه عده از کارگران به طرف ماشین خود راهی می شود.

در همین زمان بود که خانمی به نام "فانین کاپلان" به طرف وی نزدیک می شود با شلیک چند گلوله از هفت تیر، لنین را مورد هدف قرار می دهد. کارگران بلافاصله شخص تروریست را در محل شناسایی و بازداشت می کنند.

شیخ فضل الله نوری - هرکس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد ، مرتد است و طبق قانون اسلام خونش حلال است

 


هرکس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد ، مرتد است و طبق قانون

اسلام خونش حلال است ، زنش مصادره می شود و اموالش نیز همینطور

ﺑﻨﺪ۱- ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧ‌ﮕﺬﺍﺭﯼ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺮﺗﺪ ﺍﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻭﺿﻊ ﻗﺎﻧﻮﻥِ ﻧﻮ، ﺍﺑﺪﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ. ﻭ ﻫﺮﮐﺲ ﻣﺮﺗﺪ ﺷﺪ ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮﻥﺍﺳﻼﻡ ﺧﻮﻧﺶ ﺣﻼﻝ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺶ مصادره ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻟﺶ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ.

تیتر روزنامه《جمهوریت》ترکیه در ۸۸ سال پیش به مناسبت دیدار رضاشاه از این کشور

 


تیتر روزنامه《جمهوریت》ترکیه در ۸۸ سال پیش به مناسبت دیدار رضاشاه از این کشور 

شاهنشاه خوش آمدند ،صفا آوردند! 

وصیت نامه فرخ رو پارسا در آخرین شب زندگی اش در زندان اوین

 


وصیت نامه  فرخ رو پارسا 

وصیت نامه کوتاه زنده یاد فرخ رو پارسا در آخرین شب زندگی اش زمانی که به انتظار سحرگاه پرواز نشسته بود در زندان اوین نوشت.

کلاس درس - غلامحسین ساعدی


 کلاس درس - غلامحسین ساعدی

دو پیرمرد مرد جوانی را روی تابوت آوردند تو. هنوز نمرده بود. ناله می‏كرد. گاه گداری دست و پایش را تكان می‏داد. او را روی میز خواباندند. پیرمردها بیرون رفتند و…

من هم «اسلامگرا» بودم اما مسحور «فرهنگ آزادی» شدم!

 


 من هم «اسلامگرا» بودم اما مسحور «فرهنگ آزادی» شدم!

من نیز فریفته‌ی موج فزاینده‌ی اسلامگرایی بودم. پس با سرور و نشاط به استقبال فتوا رفتم. ما آنقدر فقیر بودیم که استطاعت مالی برای خریدن نسخه‌ای از کتاب «آیات شیطانی» نداشتیم. در عوض،‌ عنوان آن رمان موهن و نام نویسنده‌اش را روی کاغذ و مقوّا می‌نوشتیم و سپس به آتش می‌کشیدیم. وضعیت مضحک و رقّت‌انگیزی بود... اگر رشدی در همان زمان مورد حمله قرار می‌گرفت، بی‌شک به شادی و پایکوبی می‌پرداختم.

عکسها سخن می گویند

 


عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه در کنار انارهایی که از ساوه به دربار شاه فرستاده شده است مشاهده می شود.


کفن دزد - عباس معروفی

 


کفن دزد - عباس معروفی

پدر که تنها مرده‌ شور شهر بود، وقتی ریق رحمت را سر می‌کشید و بقول معروف چانه می ‌انداخت به پسرش گفت:

بابا جان؛ من بخاطر شماها، بخاطر آن شکم کاردخوردتان خیلی گناه کرده‌ ام و برای اینکه بتوانم یک لقمه نان وصله‌ی شکمتان بکنم، از هر مرده ‌ای نیم زرع کفن کم گذاشته ‌ام. لاابالی‌گری کرده ‌ام، کارم تمیز نبوده‌ است، سدر و کافورم آب زیپو بوده‌ است، همه‌ ی مردم هم این‌ها را می‌دانستند، اما قحطی مرده‌ شور بود و خب دیگر…بگذریم. 

قصاب و سگ باهوش - پائولو کوئلیو

 


قصاب و سگ باهوش

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. 

کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. 

قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.