حکایتی در باب نیازردن سگ

 


روزی یکی صوفی از مریدان ((شیخ ابوسعید ابوالخیر))در گذر با سگی روبرو شد و عصایش بر سگ زد و دست سگ را شکست.سگ که از کار صوفی غمگین و زار شُد،شکایت نزد ابوسعید بُرد و از ان صوفی گِلِه کرد...شیخ صوفی را بازخواست و به او گفت:ای مرد بی وفا،آیا انسان با یک حیوان زبان بسته اینگونه رفتار میکند؟ صوفی پاسخ داد که سگ خود را به جامه من مالید و جامه ام نجس شد،از همین رو او را زدم، وگرنه که زدن من از روی بازی و سرگرمی نبود...اما سگ آرام نگرفت و پاسخ قانعش نکرد.پس ابوسعید که نا آرامی سگ را دید به او گفت: بگو چه مجازاتی برایش می خواهی تا من همینک او را مجازات کنم که تو خشنود گردی، و خشمت را به روز قیامت مگذاری...سگ پاسخ داد:من چون دیدم که او صوفی است و لباس مردان خدا را بر تن دارد، نزدش آمدم و به خود ترسی راه ندادم. مجازات او باید این باشد که جامه مردان را از تن او به در آوری تا دیگران نیز مانند من فریب لباسش را نخورند و از شر او در امان باشند!و بدان که با این کار خلقی را تا قیامت از دست 

یکی صوفی گذر می‌کرد ناگاه

نامـه کارل مـارکس به آبـراهام لینـکلـن‎

 



نامـه کارل مـارکس به آبـراهام لینـکلـن‎

جناب!

ما به مردم آمریکا برای انتخاب مجدد شما با یک اکثریت بزرگ، تبریک می گوییم.

اگر انتخاب شما در دور اول انتخابات ریاست جمهوری مرهون اعلام اراده برای مقاومت در برابر قدرت برده داری بود، رمز پیروزی شما در دور دوم فریاد ظفرنمون مرگ بر برده داری است.

گورکی آخرش و درباره استالین کتابی ننوشت

 


گورکی آخرش در باره ی استالین کتابی ننوشت

بالاخره ماكسيم گوركي موفق ميشود چند سالي خودش را از ناراحتي ها و فشارهايي كه در سالهاي اول انقلاب تحمل ميكرده نجات دهد و در كاپري ايتاليا با آسايش بيشتري به زندگي و تاليفاتش ادامه دهد .ولي استالين و ديگر سياست بازان رژيم به اين خصوصيت روحي گوركي آشنا بودند و مي دانستند او با وجود دل آزردگي هايي كه از مشاهده اتفاقات نا مطلوب رژيم شوروي دارد ولي عشق او به كشورش بي حد است و پس از چند سال دوري باز هواي وطن به سرش مي زند . ضمنا" همه ي آنها ميدانستند مهاجرت گوركي به خارج از كشورش براي رژيم شوروي ايجاد بي اعتباري ميكند ، بنابر اين در صدد باز گرداندن او به كشور بر مي آيند .

طبیعت سلاطین استبداد رای و استعباب است - اغراض السّیاسة فی اغراض الرّیاسة - تالیف: محمّد بن علی الظّهیری

 



طبیعت ایشان [= سلاطین، زمامداران] بر استبداد رای و استعباب [= بندگی و اطاعت از] نفس خویش، مغرور باشد. ارتکابهاء عظیم از جانب خویش، حقیر و خُرد شمرند و سهوهای خُرد از جهت خدمتکاران، خطیر و بزرگ دارند. از خطاهاء بندگان درنگذرند و زَلّات [=لغزشها، خطاها] ایشان را ابقا [=عفو کردن، بخشیدن] نفرمایند. 

Friday, May 05, 2023

زنان زنده بگور - مهدی یعقوبی (هیچ)

 

هنوز خاطرات دوران 14 سالگی که مرا همین امام جمعه یعنی سخنران جلسه در انبار خانه اش به زنجیر بسته بود مانند کابوسی وحشتناک در اعماقم به جولان می آید و پنجه های تیغدارش را به رگ و روحم میکشد. وحشیانه پای می کوبید بر زمین و در حالی که کمربند چرمی اش را بر تن و بدن لخت و برهنه ام فرود می آورد نعره میکشید: 

 - میخوای فرار کنی ها ،  پتیاره ، چوب تو ... فرو میکنم  ، اینجا مملکت  اسلامیه ، حساب و کتاب داره ، هر جایی هم بخوای در ری مث موش آبکشیده ورت میدارن و میارن اینجا

داستان را بخوانید


مهلک ترین بخش سپاه هخامنشی

 



مهلک ترین بخش سپاه امپراتوری گردان ارابه سواران داس دار بود. این ارابه ها توسط کوروش بزرگ اختراع شدند در دو طرف چرخ ها دو داس بلند و در زیر ارابه دارای دو تیغه برنده بود که هر چیزی را که مقابلش بود را تکه تکه میکرد
این ارابه ها در ساتراپی های سوریه ، مصر، بین النهرین و ایران امروزی به دلیل هموار بودند مورد استفاده ارتش قرار میگرفت 
بیشتر ارابه سواران از کاسی ها بودند که در این امر مهارت داشتند
در نبرد گوگمل این ارابه ها بیشترین تلفات را بر لشکر اسکندر وارد کردند
در سپاه هخامنشی بجز ارابه های داس دار مخوف که مختص ارتش شاهنشاهی بود ، ارابه های از نوع مادی ، ارابه های لیدیایی ، آشوری، و ارابه های از نوع مصری نیز ساخته و مورد استفاده قرار میگرفت که در ارتش های ساتراپی ها حظور داشتند.
کتاب تاریخ اجتماعی ایران، جلد اول، جعفر شهری

شعری زیبا از اسماعیل وفا یغمایی

 

  این کتاب یعنی ماه و ساز دهنی کوچک را 

آقای اسماعیل وفا یغمایی

 در سال 2003 بمن هدیه دادند

*****


با این همه 

تا آن هنگام که بمیرم نخواهم مُرد

اگر فانوسی در دوردست بتابد

یا ابری ببارد

یا کسی برای ماه آوازی بخواند

نخواهم مرد

و دست من ادامه روح شاعرانی ست

که سرشار زندگی و شکوفه های گیلاس مردند

بگذار ساز دهنی خود را بر دارم

و در پیاده روهای خلوت بنوازم

بگذار بگویند

چهل و اند ساله مردی بیگانه و خسیس و مجنون

بهتر است این 

تا خاموش باشم من

تا خاموشم کنند


ماه و ساز دهنی کوچک - اسماعیل وفا یغمایی