بخشی از وصیت نامه پتر کبیر :
رویهمرفته باید همیشه در پی آن بود که ایران رو بویرانی رود و چنان باید آنرا در حال احتضار نگاه داشت که دولت روسیه هر گاه بخواهد بی درد سر آنرا از پا در اورد و با اندک فشاری کار خود را به پایان رساند."
"نهم آنکه دولت روسیه را وقتی میتوان دولت واقعی گفت که پای تخت خود را باستانبول که کلید گنجهای آسیا و اروپاست ببرد. پس با تمامی توان باید کوشید که به شهر استانبول و اطراف آن دست بیندازیم و کسی که استانبول و اطراف آن را در دست داشته باشد خداوند همه جهان خواهد بود. پس برای رسیدن باین مقصود،
باید در میان ایران و دولت عثمانی نفاق افکنید، تا همیشه در میانشان جنگ باشد. گرچه اختلاف مذهب و عقیده که مردم شیعه با مردم سنی دارند از هر لشکر و سلاحی بیشتر کارگر است و برای تامین مقصود ما و تسلط روسیه بر انها بهترین وسیله است، با اینهمه، بر شما واجب است همواره بهر وسیله که میتوانید دوگانگی را در میانشان سخت تر کنید و نگذارید با هم هم آهنگ شوند.
چیزی که بیش از همه مرا دلخوش میکند دو چیز است: یکی اختلاف عقیده در میان شیعه و سنی و استیلای روحانیون بر ملل مسلمان و این که ایشان مانعند که مسلمانان با ملل اروپا در آمیزند تا چشمشان باز شود و در کار خود چاره جویی کنند و همین بس خواهد بود که بزودی نام انها از آسیا بر افتد و تمدن و فرهنگ عیسوی بدست پادشاهان دولت جوان روسیه سیل وار آن کشور ها را فراگیرد، چنان که برتری و استیلای روحانیون ما بود که درین مدت روسیه را در پست ترین مرحله نگاه داشت و مانع از پیشرفت و برتری آن شد، تا من به هزا ران رنج و دشواری این خار را از پیش پای ملت خود برداشتم و دست انها را از کار های دولتی کوتاه کردم تا بنماز و روزه اکتفا کنند. گذشته از انها باید چاره جویی های فراوان کرد که کشور ایران روز بروز تهیدست ترشود و بازرگانی آن تنزل کند.
رویهمرفته باید همیشه در پی آن بود که ایران رو بویرانی رود و چنان باید آنرا در حال احتضار نگاه داشت که دولت روسیه هر گاه بخواهد بی درد سر آنرا از پا در اورد و با اندک فشاری کار خود را به پایان رساند.
اما مصلحت نیست که پیش از مرگ حتمی دولت عثمانی، ایران را یک باره بی جان کرد. کشور گرجستان و سرزمین قفقاز رگ حساس ایران است، همینکه نوک نیشتر استیلای روسیه به آن رگ برسد، فورا خون ضعف از دل ایران بیرون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد که هیچ پزشک حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد. آنگاه عثمانی چون شتری مهارکرده در دست پادشاهان روسیه خواهد بود و دم آخر را بر خواهد اورد تا در هنگام لزوم بار کشی کند. و پس از آنکه دگر کاری از آن ساخته نشد باید سرش را از تن جدا کرد. بر شما لازم است بی درنگ کشور گرجستان و قفقاز را بگیرید و پادشاه داخلی ایران را دست نشانده فرمانبردار خود بکنید. پس از آن باید آهنگ هندوستان کرد، زیرا که کشوری بسیار بزرگ و بهترین بازار گاه تجارت است و هر گاه بدانجا دست یافتید هر قدر پول که بوسیله انگلستان بدست می آید می توان مستقیما از هندوستان فراهم کرد.
کلید هندوستان هم سرزمین ترکستان است، تا میتوانید باید بسوی بیابانهای قرقیزستان و خیوه و بخارا پیش بروید تا بمقصود نزدیکتر شوید و اما تامل و تانی را نباید از دست داد و باید از شتابکاری خود داری کرد.
باید در میان ایران و دولت عثمانی نفاق افکنید، تا همیشه در میانشان جنگ باشد. گرچه اختلاف مذهب و عقیده که مردم شیعه با مردم سنی دارند از هر لشکر و سلاحی بیشتر کارگر است و برای تامین مقصود ما و تسلط روسیه بر انها بهترین وسیله است، با اینهمه، بر شما واجب است همواره بهر وسیله که میتوانید دوگانگی را در میانشان سخت تر کنید و نگذارید با هم هم آهنگ شوند.
چیزی که بیش از همه مرا دلخوش میکند دو چیز است: یکی اختلاف عقیده در میان شیعه و سنی و استیلای روحانیون بر ملل مسلمان و این که ایشان مانعند که مسلمانان با ملل اروپا در آمیزند تا چشمشان باز شود و در کار خود چاره جویی کنند و همین بس خواهد بود که بزودی نام انها از آسیا بر افتد و تمدن و فرهنگ عیسوی بدست پادشاهان دولت جوان روسیه سیل وار آن کشور ها را فراگیرد، چنان که برتری و استیلای روحانیون ما بود که درین مدت روسیه را در پست ترین مرحله نگاه داشت و مانع از پیشرفت و برتری آن شد، تا من به هزا ران رنج و دشواری این خار را از پیش پای ملت خود برداشتم و دست انها را از کار های دولتی کوتاه کردم تا بنماز و روزه اکتفا کنند. گذشته از انها باید چاره جویی های فراوان کرد که کشور ایران روز بروز تهیدست ترشود و بازرگانی آن تنزل کند.
رویهمرفته باید همیشه در پی آن بود که ایران رو بویرانی رود و چنان باید آنرا در حال احتضار نگاه داشت که دولت روسیه هر گاه بخواهد بی درد سر آنرا از پا در اورد و با اندک فشاری کار خود را به پایان رساند.
اما مصلحت نیست که پیش از مرگ حتمی دولت عثمانی، ایران را یک باره بی جان کرد. کشور گرجستان و سرزمین قفقاز رگ حساس ایران است، همینکه نوک نیشتر استیلای روسیه به آن رگ برسد، فورا خون ضعف از دل ایران بیرون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد که هیچ پزشک حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد. آنگاه عثمانی چون شتری مهارکرده در دست پادشاهان روسیه خواهد بود و دم آخر را بر خواهد اورد تا در هنگام لزوم بار کشی کند. و پس از آنکه دگر کاری از آن ساخته نشد باید سرش را از تن جدا کرد. بر شما لازم است بی درنگ کشور گرجستان و قفقاز را بگیرید و پادشاه داخلی ایران را دست نشانده فرمانبردار خود بکنید. پس از آن باید آهنگ هندوستان کرد، زیرا که کشوری بسیار بزرگ و بهترین بازار گاه تجارت است و هر گاه بدانجا دست یافتید هر قدر پول که بوسیله انگلستان بدست می آید می توان مستقیما از هندوستان فراهم کرد.
کلید هندوستان هم سرزمین ترکستان است، تا میتوانید باید بسوی بیابانهای قرقیزستان و خیوه و بخارا پیش بروید تا بمقصود نزدیکتر شوید و اما تامل و تانی را نباید از دست داد و باید از شتابکاری خود داری کرد.
No comments:
Post a Comment