تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است - مهدی یعقوبی (هیچ)
Sunday, December 31, 2017
انقلاب چیست - ارنست مندل
انقلاب چیست؟
ارنست مندل
ترجمه:ح.ریاحی
انقلاب چیست ؟
انقلابات جزء مسلمات تاریخی زندگی اند. تقریبا همهی کشورهای بزرگ جهان امروز ثمرهی انقلاب اند. قرن ما، چه بخواهیم، چه نخواهیم، دهها انقلاب را شاهد بوده است که برخی موقق و بعضی ناموفق بودهاند و نشانی هم از اینکه به پایان تجربه انقلابی رسیده باشیم، در میان نیست.
انقلابات به مثابهی امری قطعی در زندگی وجود داشته و وجود خواهند داشت. علت آن ماهیت ساختاری روابط تولیدی و مناسبات سیاسی قدرت حاکم است. دقیقا به دلیل این که چنین مناسباتی ساختاری اند و به دلیل این که این مناسبات به سادگی "پژمرده " نمیشود – همینطور هم به این دلیل که طبقات حاکمه تا به آخر در مقابل از بین بردن تدریجی این مناسبات مقاومت میکنند- انقلابات برای از میان بردن این مناسبات اتفاق میافتد.
ارنست مندل
ترجمه:ح.ریاحی
انقلاب چیست ؟
انقلابات جزء مسلمات تاریخی زندگی اند. تقریبا همهی کشورهای بزرگ جهان امروز ثمرهی انقلاب اند. قرن ما، چه بخواهیم، چه نخواهیم، دهها انقلاب را شاهد بوده است که برخی موقق و بعضی ناموفق بودهاند و نشانی هم از اینکه به پایان تجربه انقلابی رسیده باشیم، در میان نیست.
انقلابات به مثابهی امری قطعی در زندگی وجود داشته و وجود خواهند داشت. علت آن ماهیت ساختاری روابط تولیدی و مناسبات سیاسی قدرت حاکم است. دقیقا به دلیل این که چنین مناسباتی ساختاری اند و به دلیل این که این مناسبات به سادگی "پژمرده " نمیشود – همینطور هم به این دلیل که طبقات حاکمه تا به آخر در مقابل از بین بردن تدریجی این مناسبات مقاومت میکنند- انقلابات برای از میان بردن این مناسبات اتفاق میافتد.
Friday, December 29, 2017
Thursday, December 28, 2017
نگاهی به مسالۀ «زبان و قومیت» در ایران"
گفتگو با پروفسور گارنیک آساطوریان: "نگاهی به مسالۀ «زبان و قومیت» در ایران"
پیشگفتار از امیر ضیغمی
کشور ایران از لحاظ گوناگونی زبانی و فرهنگی، پدیدۀ کمنظیری است. البته این تنوع فرهنگی، به سبب برخی سوءبرداشتها به اختلافات و مشکلاتی نیز دامن زده است. بهعنوان مثال، مسئلۀ «آموزش زبان مادری» یا حتی «آموزش به زبان مادری» در سالهای اخیر، محل بحث و مناقشۀ بسیار بوده است. در سال 1392 عدهای از اعضای «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» دیدگاه خود را دربارۀ مسائل مزبور بیان کردند که بعضاً با واکنش تند برخی از فعالان سیاسی و فرهنگی و اصحاب رسانه روبهرو شد. نظراتی مانند «آنچه اهمیت دارد پژوهش و کار علمی روی این زبانهاست» یا «اگر بخواهیم زبانهای مادری مان را به عنوان زبان علمی و آموزشی به کار ببندیم بهطور حتم به گذشته برخواهیم گشت»، که از سوی اعضای فرهنگستان اظهار شده، قطعاً قابل تأمل است و نباید سرسری از آنها گذشت، چه این سخنان، دیدگاه کسانی است که در این زمینه صاحبنظرند و فارغ از هرگونه غرضورزی به مسائل مینگرند. بهراستی اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی صلاحیت اظهارنظر دربارۀ این موضوع را نداشته باشد، کدام مرجع دیگری صاحب صلاحیت است؟
Wednesday, December 27, 2017
اگر کسی بتواند به زبان عربی سخن بگوید و به زبان فارسی سخن بگوید منافق است
شما هم حتما از زبان دانشخندان ( دانش -خند ) اسلامی شنیده اید که از قول امامان نقل کرده اند زبان جهنمیان فارسی و زبان بهشتیان عربی است .
ابن تیمیه دانشخند دیگری از جهان اسلام در باره زبان فارسی می گوید:
ابن تیمیه دانشخند دیگری از جهان اسلام در باره زبان فارسی می گوید:
منبع :
اقتضا صراط المستقیم لمخالفه اصحال الجحیم ( ویکیپدیا )
احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی معروف به ابن تیمیه (۲۲ ژانویه ۱۲۶۳ / ۲ بهمن ۶۴۱ در حران - ۲۸ سپتامبر ۱۳۲۸ / ۵ مهر ۷۰۷ در دمشق) عالم الهیات، حدیث و فقه، منطقدان و اخترشناس بود
Tuesday, December 26, 2017
مستر جیکاک یا سید جیکاک مجتهد انگلیسی کیست
ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ ( ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ ) ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺩﺍﺭﺳﯽ، ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ . ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﻔﺖﺧﯿﺰ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺳﮑﻨﯽ ﻣﯽﮔﺰﯾﻨﺪ
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ ﺷﻌﺒﺪﻩﺑﺎﺯﯼ ﻭ ﺣﺮﺑﻪﻫﺎﯼ
ﺩﯾﮕﺮ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ. ﺟﯿﮑﺎﮎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﻓﻘﻪ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪﺀ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺟﺪ، ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﭘﯿﺶﻧﻤﺎﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ
Monday, December 25, 2017
فردوسی و شعر او - مجتبی مینوی
«بعد از آمدن اسلام، ادبیات ما فراموش شد و همین که دوباره به شعر گفتن و نوشتن نثر پرداختیم، بیشتر کار نویسندگان و شاعران ما در زمینهی ادبیات عربی بود. ادبیات فارسی در دورهی پس از اسلام ابتدا فرزند ادبیات عربی بود و داستانهای ما همان داستانهای یهود و مسیحیت بود که از راه دین اسلام و تفاسیر و قصص دینی به ایران رسیده بود. زرتشت را بر ابراهیم تطبیق کردیم و جمشید را بر سلیمان. ملک سلیمان و تخت سلیمان و قبر مادر سلیمان و مانند اینها، جای نامهای ایرانی را گرفت و اگر زبان فارسی توانایی آن را نداشت که با آن بتوانند مطالب مختلف و متنوع را به صراحت و روشنی تمام بیان کنند، این زبان هرگز در شعر و کتابت جای باز نمیکرد و زبان عربی که زبان دینی بود، زبان دنیایی نیز میماند و ما تا امروز مثل اهل عراق و سوریه و لبنان و مصر و تونس و الجزایر و مراکش، عربزبان میماندیم و در موضوعات عربی جز لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و داستانهای انجیل و تورات چیزی نمیدانستیم و همان گونه که بسیاری از ملل اروپایی پس از عیسوی شدن، همهی قصص و داستانهای قبل از مسیحیت خویش را از دست دادند و داستانهای ملیشان همان قصههای عهد عتیق شد، ما نیز چیزی از خسرو و شیرین، رستم و سهراب، فرنگیس و سیاووش، رستم و اسفندیار، توس و گیو و گودرز و شاپور و اردشیر و بهرام چوبین نمیشناختیم، مگر آنچه که از کتب عربی به ما میرسید. شاهنامه این خدمت را به ایرانیان کرده است که پهلوانان قدیم ایرانی را احیاء کرده و ادبیات ماقبل اسلامی ایران را از نو متداول ساخته است».
«فردوسی و شعر او»، مجتبی مینوی، تهران ١٣۴۶
Sunday, December 24, 2017
Friday, December 22, 2017
Thursday, December 21, 2017
قسمتی از خاطرات کلنل اف استیون کول از اولین فرمانده نظامی بریتانیا در ایران
آنها (ایرانیها) خیلی ساده لوح و زود باورند. مهربانند و سخت کوش. هر حاکمی که بخواهد به آنها مستبدانه حکم فرماید راحت میتواند آنها را با بازی با باورهایشان فریب دهد و بر آنها حاکم شود ولی اگر حاکمی بخواهد برایشان دل بسوزاند و حق را بر مردم دهد او را سرنگون میکنند. مردمانی اند مستحق ظلم. یادم نمی رود وقتی چای را از هند به مزارع طبرستان بردیم و کشت کردیم و با شکر مخلوط کردیم و به خوردشان دادیم وقتی سود سرشاری بدست آوردیم روحانی بزرگشان حاج ملا محمد کرمانی نزد من امد و گفت اگر میخواهی به تجارت شکر و چایت در ایران ادامه دهی باید چهار یک سودت را به من بدهی. من اورا ضعیف پنداشتم و به او خندیدم و از عمارت بیرون انداختم. بعد از چند ماه
منبع کتاب خرافات در اسلام
Wednesday, December 20, 2017
«شازده کوچولو» اثر آنتوان دوسنت اگزوپری
وقتی با آدم بزرگا از دوست تازه تان حرف بزنید ، هیچ وقت ازتان درباره ی چیزهای اساسی اش سوال نمی کنند ، هیچ وقت نمی پرسند : " آهنگ صداش چطور است ؟ چه بازی هایی را بیشتر دوست دارد؟ پروانه جمع می کند یا نه ؟ " می پرسند : چند سالشه ؟ چند برادر داره ؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می گیرد ؟ .... و تازه بعد از این سوال ها است که خیال می کنند طرف را شناخته اند . اگر به آدم بزرگا بگویید یک خانه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوی پنجره هاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند . باید حتما به شان گفت یک خانه چند صد !میلیونی دیدم تا صداشان بلند شود که : وای چه قشنگ
بچه ها باید نسبت به آدم بزرگا گذشت داشته باشند
Monday, December 18, 2017
توهم زمان
منبع اسپونتیک
توهم زمان
روزی روزگاری جمله جادویی برای شروع هر قصه زیبایی است.اما قصه خود زمان چی هست؟مردم میگن زمان مثل برق میگذره، زمان ثروته، ما زمان رو حروم میکنیم، وقت میکشیم. ما سعی میکنیم زمان رو ذخیره کنیم، اما ما واقعا در مورد زمان چی میدونیم؟ خب مثل این رودخونه زمان به نظر در جریان میاد بدون پایان از یک لحظه به یک لحظه دیگر و جهت گذر زمان همیشه در یک جهت رو به آینده به نظر میاد ولی این ممکنه درست نباشه.
کشفیات قرن گذشته نشان میده که ما اکثرا تصوراتی که از زمان داریم هیچی بیشتر از یک توهم نبوده.برخلاف تجربه روزانه ما زمان ممکنه جاری نباشه، گذشته ما ممکنه از بین نرفته باشه و آینده ممکنه الان وجود داشته باشه. این بازگو کننده این واقعیت است که زمان میتواند تند یا کند شود. اتفاق هایی که ما فکر میکنیم که در یک جهت رخ میدهند امکان دارد در جهت عکس هم اتفاق بیفتد. چطور ممکنه!
ما چطور میتونیم در مورد مسئله ای که انقدر برای ما آشناست تا این حد در اشتباه باشیم و اگر زمان چیزی که ما فکر میکنیم نیست پس چه چیزی میتونه باشه؟ حالا ما چطوری میتونیم رازی عمیق و توهم آور مثل زمان را رمزگشایی کنیم؟
یک راهش اندازه گرفتنشه و استفاده از ساعت در هر شکل سایز و نوع اما انستیتو استاندارد و تکنولوژی کولورادو بهترین جاست اگر واقعا میخواهید بدانید ساعت چند است…
Sunday, December 17, 2017
تفاوت بین گذشته، حال و آینده تنها توهمی دائمی و سرسختانه است. - آلبرت اینشتین
انیشتین در مرثیه ای در مرگ یکی از دوستانش نوشت:
« هر چند، دوستم کمی زودتر از من از این دنیای عجیب جدا شد ولی در حقیقت اتفاق خاصی نیفتاده است. ما فیزیکدان ها می دانیم که گذشته، حال و آینده چیزی جز یک توهم بسیار لجباز و سرسخت نیستند»
زمان ممکن است گفته شود : که عبارت است از گذشته ، حال و آینده اما گذشته سپری شده دیگر موجود نیست! در حالیکه درمورد آینده میشود گفت که هنوز نیست و حال(همین اکنون) بدهی است که بخشی از زمان نمی شود بنابراین از آنجایکه هیچ قسمتی از زمان وجود ندارد ، پس چگونه میتواند زمان بخودی خود وجود داشته باشد؟ حال«اکنون» بیشترشبیه یک مرز بین دو قسمت زمان گذشته و آینده نسبت به بخشی از زمان است! ما دوست داریم باور کنیم که سرنوشت چیزی قطعی نیست و اینکه تمام زمان گذشته محو شده و به دست فراموشی سپرده شدهاست. ولی آیا ممکن است حرکت تنها یک توهم صرف باشد؟ آیا ممکن است گذشته، حال و آینده هم زمان وجود داشته باشند؟ می توان گفت، زمان مانند ماده و فضا ، وجود خارجی ندارد ؛ در واقع « اتم ها شامل ۹۹٫۹۹۹۹۹۹۹۹ درصد فضای خالی و تهی هستند. » واقعیت آن است که ماده در اصل تهی است. زمان یعنی تغییر موجود در ماده ، و از این تغییر و حرکت در مواد ، ذهن ما چیزی به نام “زمان” ساخته است. زمان بعد چهارم ماده هم نیست. متذکر می شوم ، همانطور که از سقوط اجسام ،بر اثر نیروی جاذبه ، ذهن ما چیزی به نام بالا و پایین ساخته است ( در حالی که در کل عالم ، بالا و پایینی وجود ندارد) و همینطور از تغییر و حرکت موجود در ماده، ذهن ما چیزی به نام زمان ساخته است. در ضمن زمان ازلی و ابدی هم نیست؛ چون یک سر آن در حال است. بنابراین ازل آن نمی تواند در بینهایت باشد. زمان ابدی هم نخواهد بود و پایانی خواهد داشت؛ یعنی هر وقت که عمر مواد به پایان برسد زمان هم به پایان خواهد رسید. طبق فرضیه جدید: گذشته، حال و آینده هم زمان وجود دارد فرضیه جدید محققان با رد باور قدیمی در مورد حرکت رو به جلوی زمان، مدعی است که گذشته، حال و آینده در زمان بطور دائم و پیوسته وجود دارند. بر اساس این فرضیه، اگر از بالا به جهان نگاه کنیم، میتوان مشاهده کرد که زمان در همه جهات منتشر شده است.
یکی از همین روزها نوشته گابریل گارسیا مارکز
یکی از همین روزها نوشته گابریل گارسیا مارکز
مترجم: محمد رضا قلیچ خانی
دوشنبه با هوای گرم آغاز شد و خبری هم از باران نبود. آرلیو اسکاور که دندانپزشک تجربی بود، صبح زود سر ساعت شش مطبش را باز کرد. چند دندان مصنوعی را که هنوز در قالب پلاستیکی بودند از کابینت شیشهای برداشت و یک مشت ابزار را به ترتیب اندازه چنان روی میز چید که انگار به نمایش گذاشته است. پیراهن راه راه بدون یقهای را که دکمه فلزی طلایی رنگی در بالا داشت پوشید و بند شلوارش را بست. شقو رق و استخوانی بود و نگاهش هیچ تناسبی با شرایط محیط کارش نداشت و به نگاه مردهها میمانست.
نامه دکتر پرویز ناتل خانلری به پسرش
نامه دکتر پرویز ناتل خانلری به پسرش آرمان
نامه ای به پسرم
فرزند من!دمی چند بیش نیست که تو در آغوش من خفته ای ومن به نرمی سرت را بربالین گذاشته وآرام از کنارت برخاسته ام. و اکنون به تو نامه مینویسم. شاید هرکه ازاین کار آگاه شود عجب کند، زیرا نامه و پیام آنگاه به کار میاید که میان دو تن فاصله یی باشد ومن و تو درکنار همیم.
امّا آنچه مرا به نوشتن نامه وا میدارد بعدِ مکان نیست بلکه فاصله یی زمان است. اکنون تو کوچکتر از آنی که بتوانم آنچه میخواهم با تو بگویم. سالهای دراز باید بگذرد تا تو گفته های مرا دریابی، و تا آن روزگار شاید من نباشم. امیّد وارم که نامه ام از این
Saturday, December 16, 2017
Thursday, December 14, 2017
شــهــر دزدان ، ايتالو کالوينو
شــهــر دزدان ، ايتالو کالوينو
شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه.حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانة خودش که آنرا هم دزد زده بود. به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی میدزدید. دادو ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها. دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم
Tuesday, December 12, 2017
دوباره پیچیده به گوشه ایوان که عطر گیسویت
دوباره پیچیده به گوشه ایوان که عطر گیسویت
دوباره می بینم به دشت رویاها شکوفه رویت
به کنج خاموشی شبانگهان در من طلیعه نوری
ترنمی رنگین ، شراب آتشگین خیال جادویت
تو حس زیبایی ، طلوع شیدایی ، زلال دریایی
به جنگل و صحرا به قله کوهها منم پرستویت
قدم زدن با تو کنار ساحلها غروب پاییزی
نگاه لغزانم به نم نم باران به چشم و ابرویت
به جستجویت من به موج و توفانها همیشه در پرواز
تو راز خوشبختی غزل غزل مستی نهفته در کویت
در عمق احساسم به روح و در جانم تبلور شعری
به هر کجا هستم ترانه می خوانم به باغ شب بویت
تو را که بوسیدم به ناگهان در من جهان دگرگون شد
پر از قناری ها پر از شقایقها که جنگل مویت
هنوز می پیچد به کوچه سارانم طنین آوازت
شمیم لبخندت درخشش مویت به دست النگویت
مرا به ظلمت ها تو بال و پر دادی به نقره مهتاب
شکوه بی همتا طراوت گلها دمد به هر سویت
تو با منی با من نفس نفس هر دم ، به هر تپش قلبم
به خواب و بیداری به هر رگم جاری نسیم خوشبویت
مهدی یعقوبی
Sunday, December 10, 2017
نقش آخوند در تاریخ معاصر ایران
اگر آخوندی گوشه مسجد و یا یکی از پله های منبر را انتخاب کند و عمر و نیروی انسانی خود و پیروانش را صرف موعظه درباره امور و موارد دینی کند، کسی را نسبت به گفتار و کردار او جای سخن باقی نمی ماند. ولی هنگامی که آخوندی وعظ درباره مسایل دینی را با کشورداری و سیاستمداری مخلوط میکند، عقل هر انسانی از توجیه منطقی نتیجه چنین روشی عاجز می ماند. طبیعی است اگر آخوندی تنها به انجام وظایف دینی بپردازد، هرگاه یکی از پیروانش مساله ۴۳۵ رساله خمینی مبنی بر اینکه «زن سیده در سن شصت سالگی و زن غیرسیده در سن پنجاه سالگی یائسه میشوند» شک کند و بگوید فیزیولوژی بدن انسان، زن سیده و غیرسیده و مسیحی و یهودی و زرتشتی نمی شناسد و جریان طبیعی خود را سیر خواهد کرد، یگانه مجازاتی که شخص مرتد بعلت تردید در اصالت چنین نظری خواهد دید، تکفیر و اتهام بدبینی خواهد بود. اما اگر آخوندی افزون بر وظیفه و اختیار مذهبی درباره موعظه مسایل مذکور، دارای قدرت سیاسی، کشورداری، جزایی و اجرایی نیز باشد، آنوقت قدرت ضمانت اجرای مجازات های دنیوی که برای ارتکاب جرایم جنایی آنهم با رعایت تشریفات دادرسی طولانی قائل شده اند، جانشین مجازات های ماوراءالطبیعه جهان اخروی که در این دنیا ضمانت اجرایی ندارند خواهد شد و یک جامعه نیمه انسانی شبیه آنچه در ایران امروز میگذرد بوجود خواهد آورد. بدین ترتیب در یک جامعه فاشیست مذهبی مانند جامعه نیمه انسانی امروز ایران، از عدالت و انصاف قضایی اثر و نشانه ای باقی نخواهد ماند. در جامعه ای که روحانیون مقام مذهبی، سیاسی و اجرایی را بطور توام احراز کنند، به همانگونه که در ایران امروز می بینیم، مخالفت با آخوند، محاربه با خدا، فساد در ارض و لشکرکشی در برابر دین تلقی میشود.
کتاب نقش روحانیت در تاریخ معاصر ایران
دکتر مسعود انصاری
Saturday, December 09, 2017
Friday, December 08, 2017
پاسخ یعقوب لیث به «المعتضد بالله» خلیفه بغذاد
هنگامی که ما در باره ی بخشش و کار شما شنیدیم، که استانهای بسیاری از ایران را بخود ما ایرانیان بخشیده اید؛ بسیار فریفته شدیم. ما به برادرانمان گفتیم که خلیفه ی بغداد تا چه اندازه بخشنده و بزرگوار است که اداره ی استانهای خودمان را بخودمان واگذار میکند!
از کجا خلیفه، قدرت چنین دَهشی را بدست آورده است؟
خلیفه هرگز دارای استانهای ایران نبوده است که اینک بتواند اداره شان را به ما ببخشد!
«اما براستی بغداد، زمانی در بین النهرین که نخستین استان ایران بود، بر روی خاکستر تیسفون و بر پُشته ای از کشته شدگان صدها و هزاران هم میهن ما ساخته شد، و شما روح سرگردان نیاکان کشته شده ی ما را شبها در حال گام زدن در کنار بارگاه با شکوه خود میتوانید ببینید. آنها چشم در چشم شما میدوزند و شما را پریشان میکنند. آیا راست نیست که بغداد به بهای خون ایرانیان ساخته شده است؟
«خلیفه باید پاسخ این پرسش را به جهانیان بدهد!
«آیا آنچه که خلیفه و نیاکانش برای ایران کرده اند؛ میتواند نشانی از دادگستری داشته باشد؟
«من یعقوب لیث، پسر لیث سیستانی، یک مسگر ساده، یک کارگر ساده، یک فرزند ایران، با قدرت مردم ایران، با این نوشته، هر دو اختیارات خلیفه را رد میکنم:
1 - نفرین و محکومیت خود، برادرانم و یاران ایرانی ام را
2 - بخشش و برگرداندن استانهای خودمان به خودمان را
«من هرگونه دخالت بغدادیان در کار ایرانیان را رد میکنم.
«ما به خلیفه ی بغداد نیاز نداریم که استانهای خودمان را که پیشاپیش پس گرفته ایم و برای ایران است و نه هیچ کس دیگر؛ به ما ببخشد. خلیفه شاید خلیفه ی جهان باشد، اما هرگز خلیفه ی ایران نمیتواند باشد
مقبره یعقوب لیث صفاری در مملک اشغال شده ایران توسط آخوندها
Monday, December 04, 2017
محمد مختاری چگونه توسط تیم ترور وزارت اطلاعات کشتد شد؟
محمدمختاری شاعرونویسنده و مترجم که در۱۲آذر۱۳۷۷درماجرای قتلهای زنجیرهای کشته شد
* * * * * * * * * *
در تاریخ 9/9/1377 آقای موسوی ( سید مصطفی کاظمی ) نزد دری ( نجف آبادی ) میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارش می دهد. موسوی پس از این دیدار به من (مهرداد عالیخانی) گفتند: فعلا کار کانون(کانون نویسندگان) را انجام بدهید (یعنی این موضوع در اولویت قتل ها قرار گیرد) ، موسوی تاکید کرد هر چه سریعتر شروع کنید.
موسوی در همان تاریخ منزل آقای حقانی (مدیر کل پشتیبانی معاونت اطلاعات مردمی) می رود. ( توضیح: اینکه پیگیری کار اطلاعاتی روی عناصر فرهنگی از جمله کانون در حوزه فعالیت های معاونت اطلاعات مردمی قرار داشت ) موسوی برنامه حذف را با حقانی در میان می گذارد و می گوید: من بگویم کافی است یا دری هم باید بگوید؟ حقانی می گوید: شما بگویید کافی است و قرار می شود همکاری حقانی با ما آغاز شود. حقانی گفته بود می تواند از منزل امن، خودرو و نیرو در اختیار ما قرار دهد عملا نیز چنین کرد.
7 جلد پرونده از مهمترین سوژه های فعال کانون(نویسندگان) گلشیری - منصور کوشان - علی اشرف درویشیان، سپانلو، مختاری، پوینده چهل تن را به واسطه اصغر سیاحی(سیاح) به آقای موسوی تحویل دادم. موسوی پرونده ها را زیر میز تلفن خود قرار می دهد . اما بعدا آنها را عودت می دهد و می گوید: نیاز به ارسال پرونده نیست. هر کسی عضو جمع مشورتی باشد مشمول طرح حذف می گردد. از هر کدام بخواهید شروع کنید .
Saturday, December 02, 2017
چون شیشه عطری که تو در هرم خیالم
ای عطر دلاویز دلاویز دلاویز
با من که درآمیز درآمیز درآمیز
با زمزمه ای زیر پر ماه شبانگاه
جانم که غزل ریز غزل ریز غزل ریز
از بارقه عشق پس از مرگ دگر بار
روحم که برانگیز برانگیز برانگیز
از بیشه تبدیده احساس لطیفم
مانند شرر خیز شرر خیز شررخیز
ای نام دلارای تو بر روی لبانم
آهنگ شباویز شباویز شباویز
ژرفای دلم از تپش زمزمه هایت
رنگین که به پاییز به پاییز به پاییز
دنیای من از خاطره هایت به شب و روز
خوشبو که به یکریز به یکریز به یکریز
چون شاخه پیچک به سحرگاه بهاران
در من که درآویز درآویز درآویز
ذرات وجودم همه بیداری و در خواب
از عشق تو گلریز که گلریز که گلریز
چون شیشه عطری که تو در هرم خیالم
قلبم به تو لبریز تو لبریز تو لبریز
مهدی یعقوبی