Sunday, April 23, 2017

ابن مقفع



روزبه پور دادویه نامور به ابومحمد عبدالله بن مقفع زاده 104 ه ق در فیروز آباد 
( شهر گور ) پارس و کشته شده به 142 ه ق در بغداد ، یکی از نخبگان و دانشمندان روزگار خودش ( سده دوم هجری ) بوده است .
روزبه برگردانگر نگاشت های بسیاری از زبان پارسی میانه به عربی بوده است . آثاری چون کلیله و دمنه و تاجنامه و آئین نامه و سخنوری خرد و بزرگ ...
سیمای دانشورانه و فرهنگی ابن مقفع بسیار برجسته هست و بسیاری از آثار وی همین امروز به زبان عربی و در دانشگاه های کشور های عرب زبان چون دانشگاه قاهره مصر مورد پژوهش هست .
باور های ابن مقفع را باید یکی از نخستین جرقه های جنبش پایداری و ایستادگی ایرانیان در برابر تازیان متجاوز دانست . جنبشی که جنگ افزار آن نه شمشیر و سپر ، که قلم بود ( جنبش شعوبیه )


ابن اسفندیار در کتاب خود، تاریخ طبرستان در باب کشته شدن ابن مقفع چنین آورده:
«و می‌گویند آخر کار او خلیفه را معلوم کردند که او روزی بآتشکده مجوس برمیگذشت، روی بدو کرد و این بیت گفت:
یَا بَیْتَ عَاتِکَةَ الَّذِی اَتَعَزَّلُ حَذَرَ العِدَی وَ بِهِ الْفُؤَادُ مُوَآَّلُ
گفت هنوز اسلام او درست نیست به تنور نهادند و بسوختند.
تاریخ طبرستان، جلد ۱، ص ۲۶.
*****
مورخانی مانند "جهشیاری" و "بلاذری" این مرگ موحش را چنین روایت کرده اند:
"سفیان ابن معاویه (فرماندار بصره) خطاب به ابن مقفَع: اجرای این کیفر در حق تو کار درستی است زیرا تو زندیق و مفسدی و اینک به کمین خدا گرفتار شده ای.
ابن مقفع: اگر راست میگویی به خدا سوگند بخور.
سفیان: حرام زاده باشم اگر آنچه را تو ادعا میکنی باور کنم. اگر من تو را نکشم بعد از تو دیگر کسی کشته نخواهد شد (یعنی مدارا با کسانی چون تو رایج خواهد گشت. م.)
سپس دستور داد کوره ای بر افروختند و به دو جلاد امر کرد که دست و پای ابن مقفع را قطع کنند و پیش چشمش به آتش اندازند تا آنجا که او بطور کامل قطعه قطعه شد و در آتش سوخت و سفیان فریاد میزد: "به خدا قسم، ای زندیق! من عذاب این دنیا را پیش ازعذاب آخرت به تو خواهم چشاند".

تفتیش عقاید در تاریخ 
نویسنده هیثم منّاع ترجمه تراب حق شناس


گالیله



باید اعتراف کرد که گالیله شخص بی مبالاتى(gamin) بود، او وقتی به مقام استادی دانشگاه پیزا رسید، هنوز دوره آغاز جوانی خود را می گذراند و چون حقوق روزانه اش فقط 5/7 دوکاتو (Ducato) بود، تصور نمی کرد که رفتار و برخورد محترمانه ای را از او انتظار داشته باشند. نخستین نوشته او مقاله ای بود علیه پوشیدن عبا و کلاه در دانشگاه که احتمالاً در بین دانشجویان معمول بوده است، لیکن این مقاله با طبع همکاران او سازگار نیامد. سرگرمی او ترتیب دادن صحنه هایی بود که نادانی همکارانش را نشان می داد. مثلاً چون آنان بر اثر ایمان به فیزیک ارسطو، عقیده داشتند که یک وزنه ده پاوندی در یک دهم زمانی، از ارتفاع معلوم سقوط می کند که وزنه یک پاوندی جهت سقوط لازم دارد، او سحرگاه یک وزنه ده پاوندی و یک وزنه یک پاوندی با خود برداشت و برفراز برج کج پیزا رفت و درست هنگامی که استادان با متانت بزرگوارانه ای در برابر دانشجویان به کلاس های مربوط خود می رفتند، با

Friday, April 21, 2017

زعفر جنی رهبر جن های مسلمان




زعفر جنی، بزرگ و رئیس شیعیان جن بوده است. او در زمان حیات رسول اکرم(ص) مسلمان شد

هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید، زعفرجنی گفت : کیست که در وقت شادی، گریه می کند ؟! دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدن و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید
آنان گفتند : ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی، در حین رفتن به آن شهر، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند
ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ود ر حال جنگ هستند وقتی که نزدیک آنان شدیم، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام، پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ و راست خود نگاه می کرد و می فرمود :
آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟! و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند
وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت می رسانند
زعفر جنی و حرکت بسوی کربلا

به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند
مخالفت امام حسین از کمک زعفر جنی
خود زعفر گفته است :
وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است، بعلاوه صف های فرشتگان زیادی را دیدیم، خود را به امام حسین (ع) رساندیم و گفتنیم : ما در خدمت هستیم، امام حسین از آنان تشکر کرد و فرمود :
باید امور این عالم به طور طبیعی پیش برود
زعفر جنی واقعیت دارد ؟ 
اصل وجود شخصیتی به نام زعفر جنی در کتب معتبر اولیه ذکر نشده است
اما ملاقات امام حسین (ع) با جنیان و اعلام آمادگی آنان برای یاری امام (ع) در برخی از کتب روایی آمده است مثلاً : شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع) این نکته را نقل کرده است :
زمانی که امام حسین از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه هایی از مسلمانان و شیعیان جن هم برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود :
خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است جنیان گفتند : اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم حضرت در پاسخ فرمود :
ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمی کنیم تا آنها که گمراه می شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد 
روایت دیگر از وجود زعفر جنی 
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰ : شیخ مفید به سند خود از امام جعفر صادق (ع) این نکته را نقل کرده است زمانی که حسین از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک نزد او آمدند و گروه‌هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند اما حسین در پاسخ جنیان گفت :
«خدا به شما جزای خیر دهد من مسؤول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم، امام حسین (ع) در پاسخ گفت :
ما بر این کار از شما تواناتریم اما چنین نمی‌ کنیم تا – لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حیّ عن بیّنه – آنها که گمراه می‌شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می‌ پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد
شنیده شدن خبر فوت زعفر جنی
در مجلسی از مجالس مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) عده ای از صلحا و اولیاء جمع بودند پس از ذکر مصیبت در مجلس، ناگهان صدائی توأم با حزن بلند شد ک همی گفت :
ی وای زعفر جنی فوت شد
ولی کسی دیده نمی شد، سکوت مجلس را فرا گرفت و این بار صدای شیون و ضجه از چند نفر به گوش رسید بعد با صدای متعارف گفته شد : برای زعفر جنی فاتحه بخوانید و مجلس فاتحه برپا سازی ، چرا که او بر گردن جن و انس حق دارد
مجالس عزا برای زعفر جنی
فوت زعفر در زمان حیات آیت الله بروجردی (ره) بود و پس از آنکه علما از فوت زعفر اطلاع پیدا کردند، مجالس عزا و ختم برای آن شخصیت بزرگ برپا نمودند بعضی از شهرها و روستاهای ایران به تبعیت از علما، مجالس ختم قرآن و عزا برپا نمودند
جانشین زعفر جنی
پس از زعفر رهبری شیعیان اجنه را فرزند بزرگوارش جناب « سَعفر » به عهده گرفته که هم اکنون هم رهبری شیعیان جن را بر عهده دارد
او همچون پدرش محب و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می باشد خداوند وجود ایشان را از کلیه بلیات حفظ نماید و همه ما را از شیعیان واقعی اهل بیت علیهم السلام قرار دهد و عاقبت امر ما را ختم به سعادت فرماید انشاء اله
زعفر جنی در مراسم عزاداری عاشورا
وجود جنیان در اتفاقات عاشورا و کربلا به حدی قوی می باشد که در برخی از مراسمات شهر های گوناگون در روز عاشورا سمبلی از زعفر جنی و لشکریانش را نیز در تعذیه نمایش می دهند

* * *
در بعضی مناطق مازندران، عده‌ای در شب‌ عاشورا خود را شبیه جن‌ها می‌کنند و سر و روی خود را با پارچه‌های سیاه می‌پوشانند. بعد وارد تکیه‌ها و حسینیه‌ها‌ شده و به‌گونه‌ی خاصی ذکر «حسین» می‌گویند .

Sunday, April 16, 2017

بررسی ترانه سرایی در ادبیات فارسی



بررسی ترانه سرایی در ادبیات فارسی
محمد امین محمدپور
ترانه، اصطلاحی عام بوده است که بر انواع قالب‌های شعری ملحون یا همراه موسیقی به ویژه فهلویات، دو بیتی، رباعی و بیت، اطلاق می‌شده است. در این پژوهش نشان داده می‌شود که ترانه چیست؟ و ترانه سرایی چه پرداختی دارد؟ و چه ویژگی‌ها و شاخص‌هایی، یک اثر را « ترانه » می‌سازد؟ از این رو در پاسخ به این پرسش‌ها، در این جستار، ترانه و ترانه سرایی و ویژگی‌های آن بررسی می‌شود و مراحلی چند را از سر خواهد گذراند. بر مبنای بررسی و تحلیل فرم و زبان و محتوا، نخست به تعریف ترانه و سیر آن در گذشته و امروز می‌پردازیم و سپس به وزن، زبان و درون مایه خواهیم پرداخت و شعر و ترانه ی امروز، ساختار و وزن آن، بررسی می‌شود. 
در پرتو تالیفات چند نویسنده، تحقیقات پژوهش گرایانه ای درباره ی ترانه‌سرایی، منتشر شده است؛ از جمله « پژوهشی در تصاویر و مضامین ترانه و ترانه سرایی معاصر فارسی »1 که به بازتاب مضامين اجتماعي و سياسي در سروده‌ها اشاره می‌کند و دگرگونی را در تصاویر، بيش تر مربوط به استفاده از سمبل می‌داند. در پژوهش « روند شکل گیری و تحول مضامین سیاسی و اجتماعی در ترانه‌های ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب »2، تلاش شده است شرحي مختصر از اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي ايران در دوره‌هاي انقلاب مشروطه، دوران حکومت پهلوي و انقلاب، داده شود و روند شکل گیری و تحول مضامین، ارائه شود و در « بررسي سير تحول ترانه سرایی در ايران پس از انقلاب »3، به وقوع انقلاب در سال 1357 و پيدايش تغييرات در حوزه‌هاي فرهنگي و سياسي کشور و امکان استفاده از امکانات صوتي و تصويري فراگير و اقبال عمومي نسبت به موسيقي، به گرایش فزاینده به ترانه در دهه ی هفتاد می‌پردازد. در « بررسي مباني زيباشناسي و بديع، انواع موسيقی شعر و ويژگی‌های سبکی ترانه، از مشروطيت تا انقلاب »4 با بررسي تطبيقي ترانه‌های سروده شده در بازه ی زماني از مشروطيت تا انقلاب، تلاش شده تا چيستي ترانه، طرز حضور آرايه‌هاي ادبي و همچنين ميزان همراهي ترانه با رويدادهاي اجتماعي و تاثيرپذيري آن از رویدادها، مشخص شود. هر کدام از این پژوهش‌ها به جنبه ای از ترانه در دوران معاصر پرداخته اند؛ اما با طور فراگیر به ترانه نویسی، پرداخته نشده است.

2. ترانه

Wednesday, April 12, 2017

تقاضای آهو از پیامبر اسلام




اوّل راوندى و ابن بابويه از امّ سلمه روايت كرده اند كه :
روزى حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم در صحرائى راه مى رفت ناگاه شنيد كه منادى ندا مى كند يا رسول اللّه ! حضرت نظر كرد كسى را نديد، پس بار ديگر ندا شنيد و كسى را نديد و در مرتبه سوّم كه نظر كرد آهوئى را ديد كه بسته اند، آهو گفت اين اعرابى مرا شكار كرده است و من دو طفل در اين كوه دارم مرا رها كن كه بروم و آنها را شير بدهم و برگردم. فرمود خواهى كرد؟ گفت اگر نكنم خدا مرا عذاب كند مانند عذاب عشّاران، پس حضرت آن را رها كرد تا رفت و فرزندان خود را شير داد و به زودى برگشت و حضرت آن را بست. چون اعرابى آن حال را مشاهده كرد گفت يا رسول اللّه ! آن را رها كن. چون آن را رها كرد دويد و مى گفت اَشهدُ اَن لا اِل هَ اِلا اللّهُ وَ اَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ و (ابن شهر آشوب) روايت كرده است كه آن آهو را يهودى شكار كرده بود و چون به نزد فرزندان خود رفت و قصه خود را براى ايشان نقل كرد گفتند حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم ضامن تو گرديده و منتظر است، ما شير نمى خوريم تا به خدمت آن حضرت برويم، پس به خدمت آن حضرت شتافتند و بر آن حضرت ثنا گفتند و آن دو (آهو بچه) روهاى خود را بر پاى آن حضرت مى ماليدند، پس يهودى گريست و مسلمان شد و گفت آهو را رها كردم و در آن موضع مسجدى بنا كردند و حضرت زنجيرى در گردن آن آهوها براى نشانه بست و فرمود كه حرام كردم گوشت شما را بر صيّادان .

(مناقب ابن شهر آشوب 1/132) 



سخنان بزرگان - 3






Tuesday, April 11, 2017

برده های حضرت موسی بن جعفر امام هفتم شیعیان




بیان تاریخ توهین نیست .
شیخ مفید و كلینى از هشام بن احمد نقل كرده اند كه گفت: 
حضرت موسى بن جعفر به من فرمود: آیا خبر دارى كه كسى از برده فروشان مغرب آمده باشد؟ گفتم نه. حضرت فرمود: چرا آمده است، بیا نزد او رویم. به اتفاق حضرت به محل برده فروشان رفتیم: مردى را دیدم كه بردگانى چند همراه داشت. به او گفتیم بردگانت را به ما نشان بده. او هفت كنیز آورد كه حضرت هیچ یك را نخواست و فرمود كنیز دیگرى بیاور. برده فروش گفت جز یك كنیز بیمار كنیز دیگرى ندارم. حضرت فرمود: چه اشكال دارد كه آن را نیز به ما نشان دهى. برده فروش امتناع كرد و حضرت برگشت. روز بعد مرا فرستاده و فرمود همان كنیز بیمار را به هر قیمتى كه گفت خریدارى كن. من پیش او رفتم و مرد گفت كنیز را به كمتر از فلان مبلغ نمى فروشم. گفتم به همان قیمت او را خریدارم. مرد گفت از آن تو باشد و سپس پرسید آن مردى كه دیروز همراه تو بود كه بود؟ گفتم مردى از بنى هاشم گفت از كدام خانواده بنى هاشم. گفتم بیش از این اطلاع ندارم. مرد گفت من این كنیز را از دورترین نقاط آفریقا خریده ام. زنى از اهل كتاب به من گفت این دختر پیش تو چه مى كند؟ گفتم او را به كنیزى براى خود خریده ام. گفت سزاوار نیست كه این كنیز نزد تو باشد، بلكه او باید نزد بهترین مرد روى زمین باشد و پس از مدت كوتاهى پسرى آورد كه در مشرق و مغرب مانندش نباشد. هشام گوید: من او را پیش امام بردم، پس از چندى حضرت رضا(علیه السلام) از او متولد گردید.
نامها و كينه ها و لقبهاي ام البنين، نجمه، سكن، تكتم، خيزران، طاهره و شقرا، را براي مادر رضا آورده اند
مکتوبات میرزا فتحلی آخوندزاده ص ۵۷ .
بحارالنوار جلد ۴۹ ص ۸
و کتاب پژوهشی در زندگی علی نماد شیعه گری

Tuesday, April 04, 2017

سخنان بزرگان






شیعی گری احمد کسروی




شيعيان آن امامان را گرداننده جهان مي شمارند. « چهارده معصوم» همه کاره دستگاه خدايند و در گردانيدن جهان ياوران او مي باشند
از خود آن امامان سخناني در اين زمينه، در کتابها آورده شده که اگرچه نتوان دانست کدامها گفته ايشان است و کدامها را ديگران افزوده اند، ولي رويهم رفته پيداست که سرچشمه از خودشان بوده. هرچه هست باور انبوه شيعيان به همين است و در سختي ها به آنان رو مي
آورند و گشايش کار مي خواهند. امامان بمانند، که خويشاوندان آنانرا – از» حضرت عباس» و «جناب علي اکبر» و «زينب» و «ام کلثوم» و «سکينه» و ديگران – دست اندرکارهاي جهان و ياوران خدا مي پندارند. بلکه در انديشه شيعيان هر گنبدي گره از کار تواند

Monday, April 03, 2017