Saturday, May 31, 2014

پاچه خیزک - صادق چوبک



بازارچه دهکده آب و جارو شده بود و هوای خنکی زیر چنار تناوری که بالای سر آب‌انبار چتر زده بود موج می‌ زد .  شتک‌های گل آبِ نمناک روی قلوه سنگ‌های میدان کوچک ِ زیر چنار نشسته بود . دکان‌های کوتوله قوزی دور میدان چیده شده بود .  گُله بُگله کنار جوی تنبل و ناخوش دور میدان، برزگران و کارگران نشسته بودند و نان پیچه‌هاشان جلوشان باز بود و نهار می‌خوردند و قهوه‌چی برو برو کارش بود و نسیم ولرم خرداد خواب را تو رگ‌ها می‌دواند. ..... ناگهان مش حیدر بقال از تو دکان خود فریادی کشید و با تله موش نکره‌ای که با دو دست ، دور از خودش گرفته بود از تو دکانش بیرون پرید و آن را گذاشت جلو دکان. از شادی رو پاش بند نمی‌شد و دست‌هایش به هم می‌مالید و دور ور تله وَرجه وُرجه می‌کرد .

عکس دختر بی حجاب روی بستنی های سوت مک در ایران




عکسهای باربی روی بستنی های موسوم به سوت مک ، این روزها جیغ و داد رسانه های حکومتی را در آورده است . آنها بحدی در این باره الم شنگه براه انداخته اند که بعضی از آنها حتی شلوارهای خود را خیس کرده اند . این رسانه های ولایی این عکسها را نشانه جنگ نرم از سوی قدرت های استکباری با نظام و توهین به فرهنگ مقدس اسلامی و گسترش بی بند و باری غربی قلمداد کردند و خواستند که هر چه زودتر ریشه این نوع مفاسد را بخشکانند .

در مورد این تهاجم فرهنگی حجت الاسلام “حامد تقدیری” در صفحه شخصی خود نوشت:  « سرمایش انقدر زیاد است که تربیت بچه هایمان را هم منجمد میکند. هم بستنی است هم وسیله ی بستن فکرها و جهت دهی تربیتی است. پدر برای تشویق فرزندش بستنی را میخرد در حالیکه به جای ماده بستنی هزاران مشکل تربیتی را به خورد فرزند میدهند. اینها رخنه های فرهنگی است که خیلی عادی از کنار آن میگذریم. نه تنها فرهنگ اسلامی بلکه فرهنگ ایرانی را هم هدف قرار داده است.
تهاجم فرهنگی عروسک باربی جریان مجهولی نیست که بزرگواران بگویند بی اطلاع بودند. در ایران کتابهای متعدد و مقالات بسیاری در این زمینه نوشته شده است و در خیلی کشورها با آن مقابله میشود و پخش آن ممنوع است »


همچنین  خبرگزاری فارس خبر داده است که حوزه هنری کودک و نوجوان در نامه‌ای ، نسبت به استفاده از شخصیت‌های غربی در بسته‌بندی‌های برخی بستنی‌ها اعتراض کرد.
 در این نامه که از سوی محمد سرشار، رییس حوزه هنری کودک و نوجوان، خطاب به ایوب پایداری، مدیرعامل شرکت میهن نوشته شده، مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر جلوگیری از به کارگیری علایم، نشانه‏‌ها و تصاویری که با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی در تعارض است و بر فرهنگ عمومی تاثیر منفی دارد، یاد آوری شده است.
در ادامه این نامه آمده است: «استفاده از نشانه‌های معارض فرهنگی، در سالی که مزین به نام «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» است، خطایی بوده که جبران آن ضروری به نظر می‌رسد».
قابل ذکر است براساس مشاهدات مردم در سطح شهر، اخیراً شرکت لبنیات و بستنی میهن، به عرضه بستنی‌های موسوم به «سوت مک» (از خانواده میرکس)، با تصاویر «باربی» اقدام کرده است .

شکلات کاکائویی با عکس زن بی حجاب 





مادرم بود



شب از راه رسیده بود و چتری از خاموشی بر کوچه و خیابان بال گسترده بود . همه سو تاریک بود تاریک . مثل قلب آدمها . 
دلش تاپ تاپ میزد . با اضطراب نگاهی به دور و برش انداخت .
بوسه ای به گونه ام زد . چند قطره اشک از گوشه چشمهایش جاری شد و به صورتم نشست و خوشه ای از گلی را که در دست داشت بو کرد و در کنارم گذاشت .  آنگاه چهره اش را با چادر سیاه خوب پوشاند و از ترس آنکه مبادا کسی او را ببیند تند و تیز گذشت  .  
مادرم بود .



Thursday, May 29, 2014

پدری دختر خود را بخاطر داشتن دوست پسر در کنگاور سر برید





 فرهنگ کثیف مرد سالاری که در ایران با مذهب پیوندی ارگانیک و ناگسستنی دارد باز هم جنایت آفرید ، جنایتی هولناک . برای حفظ آبروی خانوادگی و شرافت بر باد رفته . 
.
روز شنبه ۳ خرداد ماه سال جاری پدر عاطفه نویدی، وی را بدلیل داشتن دوست پسر سر برید.
جسد عاطفه نویدی ۱۸ ساله که در مقطه دوم دبیرستان به تحصیل مشغول بود پس از طی مراحل قانونی در پزشکی قانونی کرمانشاه، عصر روز یک‌شنبه ۴ خرداد ماه خاکسپاری شد.
این قتل ناموسی در کنگاور (یکی از شهرهای استان کرمانشاه) اتفاق افتاد و قاتل هم اکنون در اختیار نیروهای انتظامی است.
یک منبع مطلع که نخواست نامش فاش شود به گزارشگر هرانا گفت: «حداقل در ۱۰ سال گذشته این اولین مورد از این گونه قتل‌ها در کنگاور می‌باشد که پدری دختر خود را به صرف داشتن دوست پسر به قتل برساند.»
این منبع در ادامه گفت: «قاتل یک مسافر کش بود که از شهر تا روستاهای تابعه مسافران را جابجا می‌کرد و اعتیاد هم نداشت.»
وی در پایان گفت: «این پدر تهدید کرده است پس از آزادی از بازداشت دختر دیگر خود را نیز به قتل خواهد رسانید . »

منبع هرانا


برخی از قوانین زن ستیز در جمهوری اسلامی که قتلهای ناموسی را تئوریزه و ترویج میکند

1- ازدواج

سن ازدواج:

ماده 1041قانون مدنی : عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.

اجازه ازدواج برای دختران و زنان

ماده 1043 قانون مدنی: نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.

ماده1044قانون مدنی: در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتاً غیر ممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواح داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.

تبصره: ثبت این ازدواج در دفتر خانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.

ماده 1060 قانون مدني: ازدواج زن ايراني با تبعه خارجه درمواردي هم كه مانع قانوني ندارد موكول به اجازه خصوص از طرف دولت است .

Wednesday, May 28, 2014

سنگسار وحشیانه یک زن حامله پاکستانی در مقابل دادگاه





 به گزارش گاردین ، یک زن 25 ساله پاکستانی بنام فرزانه پروین ،  در مقابل ساختمان دادگاه لاهور روز سه شنبه 6 خرداد توسط 20 تن از اعضای خانواده اش از جمله پدر و نامزد سابق و برادرانش با آجر و سنگ  بطرزی شنیع و فجیعانه سنگسار شد و در بیمارستان به علت ضربات سنگین بر سرش جان داد .

این زن به گفته موکلش بیش از 3 ماه باردار بوده است . محمد عظیم پدرش اظهار کرده است که با ازدواجش ناراضی بوده است و دخترش با این عمل حرمت خانوادگی را لکه دار کرده است .
به گفته پلیس زمانی که فرزانه اقبال منتظر باز شدن درهای دادگاه عالی شهر لاهور برای رسیدگی به پرونده اش بود ناگاه 12 مرد که همگی از اعضای خانواده اش بودند با سنگ بسویش حمله و هجوم کردند .

این پدر به اتهام قتل دخترش هم اکنون در بازداشت بسر میبرد و پلیس پاکستان سرگرم تحقیقات در مورد افرادی که در این جنایت شرکت داشته اند میباشد .
ضیا اعوان وکیل حقوق بشر پاکستانی در مورد قتل های ناموسی گفت که با این نوع متهمان برخورد جدی نمیشود و آنها در دادگاههای پاکستان بیشتر تبرئه یا محکوم  به حبس های ناچیز میگردند  .


***

آمار  قتل های ناموسی در ایران اسلامی نیز بسیار بالا میباشد و بصورت تصاعدی افزایش مییابد . اعضای خانواده ها با این کشتار های فجیعانه میخواهند به قول خودشان لکه ننگ را از دامان خانواده بشویند . جالب توجه است که کسانی که به این امر شنیع مبادرت میورزند به عمل خود افتخار هم میکنند و از جانب قوم و خویشان  مورد تشویق هم قرار میگیرند . 
 
در ماده ۶۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در‌‌ همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (مجبور) باشد فقط می‌تواند مرد را به قتل برساند . »
 

تجاوز به یک جوان نابغه در اوین



روز نوشت قدمگاه، محمد نوری زاد

- اعدام مه آفرید خسروی، به زیر خاک بردنِ عجولانه ی اسناد پلیدی ها و دزدی های آقایانی است که رد پایشان تا خود سپاه و خود اطلاعات و اصطبلِ معروف و خانه ی قاضیان و دولتِ طنزِ پیشین مشاهده می شده است. باید نسبت به این اعدام عجولانه موضع بگیریم و آرامش دست های پنهانی را که قربانیان خود را جلو می اندازند و خود در پس پرده از آنها امضاء می گیرند و پول پارو می کنند، بر آشوبیم.

- امروز نوشته ای از " آرمان رضا خانی"، جوان نابغه ای که در زندان اوین با من هم بند بود خواندم. این نوشته را او برای من ارسال کرده است. چندی پیش سلامش گفته و حالش را پرسیده بودم. این نوشته را بخوانید و ببینید ما چه به روز نسل نابغه ی خویش آورده ایم. این جوان اکنون درتگزاس آمریکاست. سخت افسردگی گرفته و تن به هر درو دیوار قفس نامردمی های اسلامی ما می کوبد. آرمان رضاخانی، هموست که جناب جلال الدین فارسی با شلیک گلوله ی تفنگ شکاری اش زد و سینه ی پدرش را شکافت و مفت مفت از چنگ قانون گریخت به همت و مجاهدت شیخ محمد یزدی قاضی القضاتِ نفرت انگیز وقت:

سلام به پدر خوبم...
خیلی مسخره است، سیل اشکهایم جاری شد وقتی اسم شما را دیدم. چه حکمتی است این روزها با شنیدن آهنگی، دیدن اسمی، حتا مرور خاطرات گذشته آسمان چشم هایم بارانی شود؟ نمی دانم... هیچ چیز را دیگر نمی دانم... نمی دانم دوست کیست و دشمن از سر چی دل چرکین است؟ فرقی هم دیگر نمی کند... به نقطه ای از زندگی رسیدم که فقط دوست دارم نگاه کنم و نگاه... ی جورایی بی حسم... بدنم کرخت شده، نفس کشیدن هم عذاب آور است... به نقطه ای از زندگی رسیدم که دیگر هیچ چیز و هیچ کس برایم اون رنگ و بوی سابق رو نداره... خیلی خسته ام... باور میکنید تمام بدم با ضربات مختلف پاره پاره است؟ دیگر توان ندارم... نمی کشم...

میدانم برای پدر خیلی سخت خواهد بود بداند چه بلایی سر پسرش آمده، ولی میخواهم به شما یک نفر بگویم، قول بدهید ناراحت نشوید... قول؟ محکم باشید و مثل من لبخندی بزنید و بگویید داستانی بنام آرمان رضاخانی به زودی تمام میشود...

اگر عمل تجاوز زندگی و آینده یک فرد رو تحت شعاع قرار میده، اگر مقوله اسید پاشی تنها به دلیل سر بلند نکردن قربانی توی جامعه صورت میگیره، پدرم خوبم، باید بگم به پسرت تجاوز شده، اون هم گروهی...کل بدن بخاطر ان اسید سوخته، سوختگی از نوع سوم که به عصب زده و دیگر هیچ چیز را حس نمی کنم... خیلی خسته ام... خیلی... مسکن اش را پیدا کردم، هنوز شهامت امتحان کردنش را ندارم، برایم دعا میکنید که کم نیارم؟ میخواهم تمامش کنم ...





اولین کارت پستال حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 1313


 
اولین کارت پستال حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 1313 که در تهران به مناسبت هزارمین سال زاد روزش چاپ شد .


Tuesday, May 27, 2014

جهنم از دیدگاه علی کریمی



عکس از اینستاگرام علی کریمی



Monday, May 26, 2014

عکس : از دستفروشان تا صیغه های چینی در خیابانهای تهران



این روزها در سطح شهر تهران با پدیده نوظهوری به نام دستفروشان چینی مواجه میشویم ،  چینی هایی که در خیابانها بساط پهن کرده اند و خرت و پرت های بنجل خود را از قبیل دستگاه های تلفن به فروش میرسانند .
در گذشته ای نه چندان دور به دلیل اشباح شدن بازار داخلی از کالاهای نازل و بی کیفیت چینی ، این قبیل مسائل تنها دستمایه طنز شاعران میشد و مردم را به خنده می انداخت اما  ، امروز توگویی که این فکر و خیالهای شاعرانه از عالم امکان به عرصه واقعیت در آمده است  و دور نیست که در آینده نزدیک ما علاوه بر آخوند و قبر و پرده بکارت چینی شاهد  صیغه های چینی آنهم مجانی ،  در اماکن مقدس تا خیابانهای شلوغ و خوش آب و هوای !؟ تهران بزرگ باشیم  .


به گزارش روزنامه سخن :
واردات بی رویه کالاهای چینی و البته با کیفیت نازل برای مردم ایران پدیده ای آشنا است، اگرچه کالاهای باکیفیت چینی بازارهای غرب را تسخیر کرده است، با این حال معمولا نمونه های بی کیفیت آنها از طرف وارد کننده های ایرانی انتخاب می شود، اما تاکنون صحبتی از فروشنده چینی آن هم از نوع دستفروش آن مطرح نشده بود. اگرچه در ادبیان طنز گاهی از واردات خبرنگار چینی با دستمزد کم، دختر چینی بدون مهریه و غیره گفته می شد، اما گشت و گذاری در سطح شهر نشان می دهد که تازگی ها پای دستفروشان چینی هم به بازار ایران باز شده است.
بعد از هجمه ي سنگين واردات اجناس چيني و تحت الشعاع قرار گرفتن توليدات داخلي، اکنون با پديده ي نو ظهوري در سطح شهر تهران مواجه هستيم و آن هم دست فروشان چيني هستند که بعضا به صورت حضوري و با مراجعه به درب فروشگاه ها و بعضي هم به شکل پهن کردن بساط مشغول فروش دستگاه هاي تلفن همراه مي شوند.
فارغ از بحث هاي اقتصادي و بررسي فعاليت هاي آنها و جداي از اينکه اجناس فروخته شده فاقد کيفيت و گارانتي مي باشد، یکی دیگر از موضوعات اساسي و قابل اهميت معضلات فرهنگي و اجتماعي است که خواه ناخواه با رواج این پدیده تاثيرات منفي به سزايي از خود بر جا خواهد گذاشت.
پرداختن به این پدیده به معنی غیرقانونی بودن آن نیست و ممکن است این فروشنده ها مجوزهای لازم را از مراجع ذیصلاح اخد کرده باشند. پایگاه خری سخن آمادگی دارد تا نظرات نهادهای ذیربط را در این باره منتشر کند.

برخی از محصولات وارداتی از چین

Sunday, May 25, 2014

شعر جدولی - محمدرضا شفیعی کدکنی



آسیب شناسی نسل خرد گریز
نمی‌‌دانم‌ شما هيچ‌گاه‌ جد‌ول كلمات‌ متقاطع‌ روزنامه‌ها را حل‌ كرده‌ايد؟ كمتر کسی‌ است‌ كه‌ دست‌ كم‌ یکی‌ دوبار به‌ اين‌ كار نپرداخته‌ باشد. در اين‌ جدول‌ها، كه‌ انواع‌ و اقسام‌ دارد، شما بدون‌ اينكه‌ بدانيد در "خط‌ عمودی‌" چه‌ كلماتی‌ در شرف شکل‌گیری‌ است‌، مشغول‌ پر كردن‌ "خط‌ افقی‌" هستيد و ناگهان‌ متوجه‌ می‌شويد كه‌ سر و کله‌ی كلمات‌ يا جملاتی‌ ر‌وی خط عمودی پيدا شده‌ است‌ كه‌ شما به‌ هيچ‌‌وجه‌ در فكر آنها نبوده‌ايد.

شعر جدولی‌ نيز چنين‌ شعری‌ است‌ كه‌ "نويسنده"‌ی آن‌ از به‌ هم‌ ريختن‌ خانواده‌ی كلمات‌ و تركيب‌ تصادفی‌ آن‌ها به‌ مجموعه‌ی بی‌‌شماريی استعاره‌ و مجاز و حتی‌ تمثيل‌ دست‌ می‌‌يابد، بی‌‌آنكه‌ درباره‌ی هيچ‌كدام‌ آنها، از قبل‌،انديشه‌ و‌ حس و حالتی‌ و تأملی‌ داشته‌ باشد. از نوادر اتفاقات‌ اين كه‌ بخش قابل ملاحظه‌ای‌ از اين‌ ايماژهای‌ جدولی زيبا و شاعرانه‌ و گاه‌ حيرت‌آورند. عيب‌ اين‌ نوع‌ ايماژها در چيز ديگری‌ است‌ كه‌ درآسيب‌شناسی بيماری‌های فرهنگی اقوام‌ بايد درباره‌ی آن‌ سخن‌ گفت‌.

قبل‌ از هر چيز به‌ اين‌ جدول‌ بسيار ساده‌ توجه‌ كنيد:

1    يك‌       سطر      شعرِ     عشق‌       سرودم‌

2    دو       ركعت‌     نماز     صبح       خواندم‌

3    سه‌       ساغر      شراب‌   ارغوانی ‌  نوشيدم‌

4    چهار    قطره‌      اشك‌     شادی       گريستم‌

5    پنج‌      عدد       آيينة‌     شفّاف‌       آوردم‌
سطرهای افقی‌ (جمعاً پنج‌ سطر) كه‌ محور Syntagmatic Axis را تشكيل ‌می‌‌دهند هر كدام‌، به‌ طور مستقل‌، قلمرو قاموسی (= غير هنری‌ و غير شعری) زبان‌ است‌؛ یعنی كلمات‌، در آن‌ها، در همان‌ مفهومی‌ كه‌ اهل‌ زبان‌ آن ‌را استعمال‌ می‌‌كنند، به‌ كار رفته‌ است‌ (= قلمرو استعمال‌ حقیقی‌) ولی‌ اگرد ترتيب‌ عددی كلمات‌ را در سطرها به‌ هم‌ بزنيم‌ و كلماتی‌ از سطر اول‌ و دوم‌ راجابجا كنيم‌، بی‌‌آنكه‌ انديشه‌ای‌ به‌ كار برده‌ باشيم‌، خود به‌ خود و بر اثر تصادف‌، مقداری‌ "مجاز" (يا ايماژ و صور خيال‌) پيدا می‌‌شود كه‌ ما نسبت‌ به ‌آنها هيچ‌گونه‌ آگاهی قبلی‌ نداشته‌ايم‌؛ مثلاً از درهم‌ ريختن‌ دو سطر افقی 1 و 2 می‌‌توان‌ چندين‌ تصوير تصادفی‌ به‌ وجود آورد :

دو عکس از هیفا وهبه از کشور مسلمان نشین لبنان بر فرش قرمز


اندوه لبنان کشت ما را

ببینید این ستاره معروف لبنانی با چه شکل و شمایل در جشنواره کن با موی قرمز و لباس توری روی فرش قرمز میرود و نه تنها آب از آب در کشور مسلمان نشین لبنان تکان نمیخورد بلکه بعد از بالا رفتن از روی پلکان برای عکاسان و خبرنگاران کشور خود بوسه میفرستد و ابراز محبت میکند .
در ایران آخوند زده اما دیدید که چه قشقرقی بپا کردند و اگر لیلا حاتمی نامه عذر خواهی را نمی نوشت و به گناه خود !؟ اعتراف نمیکرد معلوم نبود که این جانورانی که فریاد  وا اسلاما و واشریعتا سر دادند چه بلاهایی بر سرش می آوردند .

 

Saturday, May 24, 2014

این چه بهشتی است بهشت است یا روسپیخانه !؟








روبوسی لیلا حاتمی توهین به مقدسات است اما صیغه پیرمرد 80 ساله با دختر 9 ساله نیست




آخوندهایی که روبوسی نجیبانه یک هنرپیشه را در جشنواره کن توهین به مقدسات و جمهوری اسلامی میدانند اما صیغه و سکس یک دختر 9 ساله را با پیرمرد 80 ساله عین صواب و طبق شریعت الهی  می پندارند باید بر عمامه هایشان ...د   و به کسانی هم که از این فرهنگ لجن آلود و فرهنگ قرون وسطایی دفاع میکنند لعن و نفرین کرد .
به راستی در جامعه ای که طبق گفته های مسئولین ریز و درشت اش سن روسپی گری به علت فقر و فاقه  و آموزه های مذهبی  به 12 سال و ابعاد آن به شکل تصاعدی و نجومی رشد میکند .
 در مملکتی که مذهبی ترین شهرهایش فاسدترین شهرهایش به لحاظ اخلاقی محسوب میشود .
در کشوری که بیشترین صادراتش بعد از نفت قاچاق دختران برای تن فروشی و مواد مخدر به کشورهای منطقه تا کشورهای اروپایی است  . خنده دار است که روبوسی یک هنرپیشه را آنهم با مردی سالخورده ( 90 ساله ) خلاف شئون و ارزشهای اخلاقی دانست . 



بخشی از نامه عذرخواهی لیلا حاتمی بعد از تهدیدهای پیاپی و انتقادهای تند

"در مورد آقای ژیل ژاکوب که با قریب نود سال سن، آخرین سال حضورش در فستیوال را می‌گذراند باید توضیح دهم که ایشان به علت کهولت و از یاد بردن همه تاکیدات، که معمول این سن و سال است، ضوابط یادشده را فراموش کرد و اقدام پیشگیرانه من برای دست دادن با ایشان هم موثر واقع نشد. مسلما ایشان برای من حکم پدربزرگ کهنسالی را داشت که میزبان من هم بود."
"از این پیشامد و این که احساسات کسانی را آزرده باشم بسیار متاسفم چه خود تربیت شده پدری هستم که همه از میزان علاقه او به دین و ملیت ایرانی آگاهند
 هرچند از ادای این توضیحات شرم دارم اما شاید برای کسانی که نمی توانستند موقعیت ناگزیر من را درک کنند ناچار شدم وارد برخی جزییات شوم. با این حال از این پیشامد و اینکه احساسات کسانی را آزرده باشم بسیار متاسفم چه خود تربیت شده پدری هستم که همه از میزان علاقه او به دین و ملیت ایرانی آگاهند.
زنان ایرانی همیشه مظهر عفت و پاکی بوده‌اند بنابراین اینگونه حضور‌های نامناسب که اخیرا در جشنواره کن اتفاق افتاده همسو با اعتقادات دینی ما نیست


رژیمی که از ارزشهای اخلاقی دم میزند ببینید چه جنایاتی مرتکب شده است
 

برنامه بازی‌های جام جهانی به وقت ايران


برنامه بازیهای دور گروهی جام جهانی 2014 به وقت ایران




Thursday, May 22, 2014

برادر خمینی: خامنه ای ایران را به باد می دهد



 نامه اعتراض آمیز آیت الله سید مرتضی پسندیده به برادرش آیت الله خمینی
  
 روزی که دستور دادید همه صندوق‌ها را به نام علی آقا خامنه‌ای باز کنند ، 
من و دو سه آدم دلسوز که حداقل یکی‌شان، یعنی شیخ علی‌آقا تهرانی، بیست 
سال شاگرد خاص و مورد محبت شما بود، به شما نوشتیم که این انتخاب، ایران
 را بر باد می‌دهد، گوش نکردید و حالا می‌بینید آنچه نباید می‌دیدید.
 
بر اساس آنچه هر روز مشاهده می‌کنیم و آن چیزهایی که به گوش ما می‌رسد و خودمان احیاناً در جریان آن قرار می‌گیریم، مردم هر ساعت دست به آسمان دارند و آرزوی بازگشت اوضاع گذشته را می‌کنند. آیا ناله‌ها را شما می‌شنوید؟ یا ماشاءالله با حصاری که به دور شما کشیده‌اند، شما هم حکایت آن چوپان را دارید که گرگ به گله‌اش زده بود، ولی او بی‌خبر، مشغول دوشیدن میش مورد علاقه‌اش بود و هیچ از جای نجنبید تا لحظه‌ای که گرگ، سراغ خودش آمد. اول میش او را به پنجه‌ای درید، بعد هم خودش را.

روزی که در خمین به دستور حزب جمهوری [اسلامی] و با تمهید و توطئه‌ای که گمان ندارم به دور از اطلاع شما بوده، عمامه از سر من کشیدید و از هیچ اهانتی ابا نکردند، من ذره‌ای گلایه نکردم؛ که روزگار جدمان پیش چشم بود. روزی که آن سید بیچاره را که فقط قصد خدمت داشت و خود شما صد بار گفته بودید از فرزند به من نزدیک‌تر است، با آن افتضاح، از ریاست‌جمهوری خلع کردند و یک بدبخت بدعاقبت را که اداره یک کاروانسرا هم از عهده‌اش برنمی‌آید، به ریاست جمهوری این مملکت بزرگ و معتبر تعیین کردند، به شما گفتم این شیاطین، قصد دیگری دارند و می‌خواهند از این عروسک، برای اجرای مقاصد خود استفاده کنند.

اما شما به عوض گوش دادن به این حرف‌های مصلحانه، رو در هم کردید و حتا حرمت برادر بزرگ را هم رعایت ننمودید. من که مثل عقیل بن ابوطالب، مال و جاه و مقام نخواسته بودم که شما حکم به داغ کردن دلم دادید و سر پیری، اهانتی به من روا داشتید که در زمان شاه هم کسی جرأت إعمال آن را نداشت.

روزی که دستور دادید همه صندوق‌ها را به نام علی آقا خامنه‌ای باز کنند، من و دو سه آدم دلسوز که حداقل یکی‌شان، یعنی شیخ علی‌آقا تهرانی، بیست سال شاگرد خاص و مورد محبت شما بود، به شما نوشتیم که این انتخاب، ایران را بر باد می‌دهد، گوش نکردید و حالا می‌بینید آنچه نباید می‌دیدید.

این‌همه خون‌ها ریخته شد، این‌همه جنایات وقوع پیدا کرد، که از ذکر آن به خود می‌لرزم که مبادا قطره‌ای از این خون‌ها به سبب اخوت من و شما دامن مرا بگیرد، فقط برای اینکه شما به جای گوش سپردن به آنها که هم به اسلام و هم به ایران علاقه‌مند بودند، گوش به شیاطین دادید.

شما چگونه بر مسند ولایت می‌نشینید، آدم‌های بدنامی مثل رفسنجانی و مشکینی و صانعی و جلادانی مثل آن شیخ بدکاره گیلانی و موسوی تبریزی و ده‌ها و ده‌ها آدم خبیث و بدعهد را قدرت و مقام می‌دهید، آن‌وقت سادات عالی‌قدری را مثل حاج‌آقا حسن قمی، سبط آن افتخار ازلی تشیع، حاج‌آقا حسین قمی طاب ثراه و آقای حاج سید کاظم شریعتمداری، مرجع برحق شیعه مولا علی را به آن خفت خانه‌نشین می‌کنید و مرجعیت را از آنها سلب می‌کنید، از آنها که خود با اشک و ناله‌های من، بیست سال پیش، حکم مرجعیت شما را امضاء کردند و به شاه دادند تا از توهین و آزار شما ممانعت شود.

شما خود بهتر می‌دانید که من از ابتدا با مداخله روحانیون در امور کشوری و لشگری مخالف بودم و به شما گفتم وقتی ما مصدر کار شویم، اگر کارها مطابق خواست مردم نباشد، همه نفرت، متوجه ما خواهد شد و در نهایت، اسلام ضرر خواهد دید. آیا امروز نتیجه‌ای به جز این حاصل شده است؟ این مردمی که در راه اسلام از جان می‌گذشتند و در زمان شاه، از فکلی و بازاری و دانشجو و زن و مرد، شعائر دینی را محترم می‌داشتند، امروز نه به دین توجهی دارند و نه برای شعائر دینی ارزشی قائلند. آنها می‌گویند اگر دین این است که اولیای جمهوری اسلامی إعمال می‌کنند، بهتر است ما کافر باشیم و اصلاً اسم مسلمان روی ما نباشد. با سیاست‌های غلط جمعی منبری و مدرس که از اداره خانه خودشان هم عاجرند، امروز ایران به نهایت ذلت و خواری در دنیا افتاده است. حتا یک دوست برای ما باقی نمانده است. من با چند روحانی شیعه پاکستانی اخیراً حرف می‌زدم، آنها از وضع ایران گریه می‌کردند و می‌گفتند در کشور ما سابق، شیعه مقام و ارزشی داشت، ولی حالا تا ما اسم شیعه را می‌آوریم، می‌گویند لابد مثل ایران. آقای حاج‌آقا صدر به من می‌گفت مردم لبنان، که در غیبت آقا موسی صدر، چشم به ایران داشتند، امروز خیلی از ما زده شده‌اند. این چه معنا دارد که ما اسلحه از اسرائیل بخریم و بعد، از جنگ با اسرائیل و تحریر جنوب لبنان سخن بگوییم؟ بنده در مورد جنگ و مسائل آن حرف نمی‌زنم که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است، فقط می‌گویم آیا به گوش شما نمی‌رسد که بعضی از نورچشمی‌ها چه دست‌اندازی‌ها به بیت‌المال مسلمین به اسم جنگ و کمک به جنگ‌زدگان کرده‌اند.

بیش از سه ماه است بنده برای دیدن شما وقت خواسته‌ام، ولی دفتر شما مرتب می‌گویند وقت ندارید. آن‌وقت هر روز ملای فلان ده و دادستان بهمان قصبه را به حضور می‌پذیرید، چون لابد به‌جز مدح و ثنا نمی‌گویند و بدبختانه شاید چون خداوند تبارک، به من لسان مداحی نداده، حتا باید از برادر خود محروم بمانم.

بنده گمان دارم که با ارسال این نامه، لابد تضییقات و گرفتاری‌ها برای ما بیش‌تر خواهد شد، ولی چون چند روزی است که حس می‌کنم هر لحظه ممکن است حق‌تعالی آرزویم را اجابت کند و اجازه ترک این جهنم فانی را مرحمت فرماید، لذا به عنوان وصیت یا توصیه و یا خداحافظی برادری با برادرش این جملات را نوشتم.

شما وصیتنامه می‌نویسید و بعد از خود، جانشین تعیین می‌کنید، پس چرا یک‌باره اسمش را نمی‌گذارید سلطنت اسلامی به جای جمهوری، مگر رسول اکرم، جانشین توی وصیتنامه تعیین کرد؟ به‌جز اینکه مولا علی را که معصوم و منتخب الاهی بود به مردم عرضه داشت. شما کدام معصوم را در اطرافتان می‌بینید؟ شیخ علی منتظری را که به اندازه یک مدرس ساده هم قدرت درک و فهم ندارد؟ شیخ علی مشکینی را که کراهت نفس او کاملاً از منظرش هویداست؟ بله کدام معصوم را دیده‌اید؟

۱۴ قرن، مردم تشخیص می‌دادند که کدام مرجع، اعظم است و کدام یک از علماء، قابل احترام و اعتماد. حال، روزنامه‌ها یک‌روزه شیخ را آیت‌الله العظمی می‌کنند و دیگری را افقه‌الفقهاء. آن شیخ گیلانی جلاد، آیت‌الله می‌شود و دسته‌دسته ثقت‌الاسلام و حجت‌الاسلام از کارخانه حکومتی بیرون می‌آید. اسمش را هم گذاشته‌اند حکومت جمهوری اسلامی، و مسرورید که حکم خدا را در زمین جاری کرده‌اید!

خوشا به سعادت آنها که همان روزهای نخست رفتند و این روزها را ندیدند.

من نیز دیر یا زود می‌روم، تنها وحشت من برای شما است.

خداوند همه را به راه راست هدایت کند

                             25  شوال ۱۴۰۳ قمری
                                           قم                                
                                      مرتضی پسندیده





Wednesday, May 21, 2014

هزار عکس از هزار دختر بی حجاب در ایران



این زنان شجاع رژیم جمهوری اسلامی ضد ایرانی را تحقیر کردند .
ادامه عکس ها






Tuesday, May 20, 2014

آن شب گل سرخی به تو دادم لب ایوان


شعر تازه ای از مهدی یعقوبی
.
آن شب گل سرخی به تو دادم لب ایوان
ناگاه شدی در بغلم یکسره عریان
در ظلمت جادویی شب تا به سحرگاه
من بودم و تو شعله ور از بوسه سوزان
از موی پریشان شده بر شانه لختت
تا ساق بلورین و لب و مرمر پستان 
.

Monday, May 19, 2014

دکتر محمد مصدق به روایت تصویر


29 اردیبهشت زاد روز دکتر محمد مصدق

چه زنده باشم و چه نباشم امیدوارم و بلکه یقین دارم که این آتش خاموش نخواهد شد و مردان بیدار کشور این مبارزه ملٌی را آنقدر دنبال می‌کنند تا به نتیجه برسد. اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان برما مسط باشند و رشته‌ای بر گردن ما بگذارند و ما را به هر سو که می‌خواهند بکشند مرگ بر چنین زندگی ترجیح دارد و مسلم است که ملٌت ایران با آن سوابق درخشان تاریخی و خدماتی که به فرهنگ و تمدن جهان کرده است هرگز زیر بار این ننگ نمی‌رود  .
 

  

Saturday, May 17, 2014

عکس - بوسه زیبای لیلا حاتمی به گونه یک مرد نامحرم



باز هم زوزه های « کیهان » از شرکت یک بازیگر زن در جشنواره کن در آمد و باز هم با سر هم بندی کردن یک دوجین از کلمات ناهمگون و آسمان و ریسمان بافتن  ناجوانمردانه کاسه و کوزه ها را بر سر او فرو کوبید .

روزنامه کیهان که دید این بار هم لیلا حاتمی عضو هیات داوران کن مانند کلاغان سیاه با چادر و چاقچوردر مراسم شرکت نکرد و بدتر از همه گونه های مرد نامحرم غربی و کافر (  ژیل یاکوب ، رییس جشنواره  ) را بوسید  با تاکتیک فرار به جلو فرهنگ لجن آلود آخوندها را آداب و رسوم ایرانی جا زد و گفت که این بازیگر معروف به فرهنگ و زبان مادری دهن کجی کرد .
البته جای خوشبختی است که آنقدر  فرهنگ کثیف ملاهای حاکم گندش در آمده است که این فاحشه های قلم به دست حتی جرئت آن را ندارند به زبانش بیاورند . 


کیهان  -  این نخستین بار نیست که یکی از سینماگران ایرانی حضور یافته در جشنواره‌های غربی، به آداب و رسوم سرزمین مادری خودش دهن‌کجی می‌کند. اصغر فرهادی هم در سال‌های گذشته با تظاهر به رفتارهایی که در فرهنگ ما غیراخلاقی محسوب می‌شوند، در این زمینه به شهرت رسید. متأسفانه خانم لیلا حاتمی، بازیگری که به تازگی با فیلم «سر به مهر» درباره نماز، خوش درخشیده بود، نتوانست شأن «ایرانی بودن» را حفظ کند. این درحالی است که وقتی یک بازیگر ایرانی به عنوان داور یا شرکت‌کننده، به خارج از کشور می‌رود، به عنوان سفیر فرهنگی ایران محسوب می‌شود و چه بهتر که به هویت و آداب و رسوم سرزمین مادری خود احترام بگذارد. و به این شکل قدر خود در نزد مردم ایران را رقم می‌زند !
 
در این رابطه همچنین معاون پارلمانی وزارت ارشاد در گفت و گو با خانه ملت ، وبسایت مجلس آخوندها از حضور لیلا حاتمی  در جشنواره فیلم کن و شیوه لباس پوشیدنش انتقاد ( فضولی )  کرد و گفت که مناسب فرهنگ و اعتقادات ملاها نبوده است و باید با حجاب در این مراسم ظاهر میشده است خوشبختانه او جرئتش را نداشت که از بوسیدن لیلا حاتمی به گونه رییس جشنواره که نشانه تمدن و نجابت زن ایرانی است کلمه ای به زبان بیاورد :

زنان ایرانی چه هنرمند و چه غیر هنرمند همیشه مظهر عفت و پاکی بوده‌اند، بنابراین اینگونه حضور‌های نامناسب که اخیرا در جشنواره کن اتفاق افتاده همسو با اعتقادات دینی ما نیست او ادامه داد :
حضور شخصیت‌های هنری و هنرمندان ایرانی در خارج از کشور اگر با رعایت شئونات اسلامی و احترام به فرهنگ ملت و اعتقادات ایران باشد، امری پسندیده است. اما اگر این حضور با بی توجهی به ارزش‌های جامعه و معیار‌های اخلاقی ما باشد ملت ایران این رفتار را نمی‌پذیرند .



نعلین پاره پاره آیت الله خامنه ای و اقامتگاه پنج میلیون دلاری سفیر جمهوری اسلام در نروژ

 
 

در زمانی که رسانه های حکومتی در بوق و کرنا میکنند که رهبر جمهوری اسلامی برای گذراندن مخارج روزمره زندگی ناچار است از دیگران گدایی کند و پول قرض بگیرد و یا به علت فقر و ناداری مجبور است با نعلین پاره پاره و ترک خورده  را ه برود .
 در خبرها آمده که سفیر جمهوری اسلامی در نروژ در اقامتگاه مجلل پنج میلیون دلاری از جیب مالیات دهندگان ایرانی خوش میگذراند یا شاید هم مثل شجاع شجاعی میلیاردر ایرانی  آن را تبدیل به حرامسرا کرده است . *


استکهلمیان – رقم آنقدر کلان است که حتی رسانه های اقتصادی معتبر نروژی نیز به بازتاب آن پرداخته اند . خبر خریداری یک خانه مجلل ۳۰ میلیون کرونی بعنوان اقامتگاه اختصاصی مجید نیلی سفیر فعلی جمهوری اسلامی ایران در اسلو پایتخت پادشاهی نروژ .

به نوشته نشریه اقتصاد روز چاپ اسلو، این خانه مجلل به مساحت ۷۰۰ متر مربع به  مبلغ 29 میلیون و 350 هزار کرون در «هولت کیل» واقع در منطقه «با اوروم» قرار دارد تنها بعنوان منزل اختصاصی سفیر، و نه سفارتخانه، خریداری شده است.

نشریه اقتصاد نو مصاحبه ای نیز با «ادوارد چپسانگ» شاغل در کمپانی مسکن «دی ان بی » که از سوی سفارت ایران در اسلو مامور انجام این خرید شده انجام داده است.

این دلال معاملات ملکی به روزنامه اقتصاد نو گفت که سفارتخانه وی را مامور یافتن مسکنی «در شان سفیر» که «بشود در آن پذیرایی کرد» گمارده است.

این خانه که در خبر روزنامه اقتصاد نو چاپ نروژ «یک خانه عظیم، نادر، زیبا، فوق العاده و در محلی پنهان از انظار» توصیف شده توسط یک مالک خصوصی به فروش رسیده است.

مبلغ ۱۶۵۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان (معادل ۳۰ میلیون کرون نروژ) در حالی از جیب مالیات دهندگان ایرانی برای خرید این خانه مجلل پرداخت شده است که دولت اخیرا با وسیع ترین تبلیغات از شهروندان خواسته بود که بواسطه خالی بودن کیسه دولت از «یارانه» ماهی ۴۵ هزار تومان (۸۱ کرون نروژ) خود صرف نظر کنند .



*آیت الله مهدوی در باره آیت الله خامنه ای نوشته است : "مخارج زندگی ایشان بسیار كم است. شاید نسبت به اكثریت جامعه، هزینه‌شان كمتر باشد، مثلا در منزلشان تنها یك فرش نخ‌نما وجود دارد و تمام سطح منزلشان موكت است."

او همچنین نوشته است که رهبر جمهوری اسلامی برای "مخارج زندگی روزمره، گاهی پول قرض" می کند.

عضو مجلس خبرگان رهبری در این خصوص به خاطره ای از حجت الاسلام محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت الله خامنه ای استناد کرده و به نقل از او آورده است: "آقا بعضی اوقات از من پول قرض می‌كنند. با اینكه وجوهات و پولهای زیادی در اختیار ایشان است؛ اما یك ریال برای استفاده‌های شخصی مصرف نمی‌كنند. گاهی احتیاج پیدا می‌كنند، از من پول قرض می‌كنند تا بعد بتوانند قرضشان را بدهند."


رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز با بیان خاطره‌ای از دیدار با آیت الله خامنه ای گفته  بود که "دلم می‌خواهد از نعلین پاره پاره و ترک خورده مقام معظم رهبری عکس بگیرم تا مظلومیت و ساده‌زیستی «سید علی» را به دیگران نشان دهم .


Friday, May 16, 2014

داستان های کوتاه - مهدی یعقوبی



آنگونه که از آمار و ارقام وبلاگ هایم بر می آید داستانهای کوتاهم در مدتی کوتاه مورد توجه بسیاری از خوانندگان قرار گرفته است آنهم در زمانی که آمار کتابخوانی در مملکت آخوندی به صفر تنزل کرده است . 
در ماه گذشته آمار بازدید به 150 هزار رسیده است . این استقبال برای خودم هم کمی تعجب آور و خوشحال کننده است و تشویقم میکند تا در این عرصه جدی تر و پیگیرتر باشم و کارهایم را چه بصورت کمی و چه کیفی ارتقا ببخشم .
 مهدی یعقوبی



Thursday, May 15, 2014

عکسی از طلاب زن حوزه علمیه جامعه الزهرا در آمریکا




به گزارش رسانه های حکومتی  برای نخستین بار در تاریخ هزار و چهارصد و چند ساله اسلام  گروهی از  طلاب زن حوزه علمیه جامعه الزهرا متخصص در (  علم دخول ،  صیغه ،  احکام تخلی ، استبرا ،  مضرات استمنا و حدث اکبر و اصغر و ... )  در یک برنامه خیلی خیلی  علمی به ایالات متحده  یعنی همان غرب کافر و بی بند و بار رفته اند و کتاب ارزشمند تحریر الوسیله را تقدیم رئیس دانشگاهی در ویرجینیا کرده اند تا روش سکس با زوجه های کمتر از 9 سال را بیاموزد تا خدای ناکرده بقول امام خمینی در همان کتاب فوق بخش نکاح ص 15 مجرای بول و مجرای حیض آنها را یکی نکند . متن خبر چنین است : 
 .
 به گزارش دیپلماسی ایرانی ، همزمان با مذاکرات هسته ای در وین بین ایران و ۵+۱، برای نخستین بار گروهی از طلاب زن حوزه علمیه جامعه الزهرا در یک برنامه علمی به ایالات متحده رفته اند .

به گزارش دیپلماسی ایرانی باربارا اسلاوین، خبرنگار المانیتور در این باره نوشته است:  این نه طلبه که تحصیلات تکمیلی خود را می گذرانند، به دانشگاهی در ایالت ویرجینیا رفته اند. آن ها افزون بر این از واشنگتن و آمیش در لانکستر پنسیلوانیا نیز بازدید کرده اند.

اسلاوین ضمن اشاره به خوش بینی این طلاب به مذاکرات هسته ای اظهار داشته که آن ها تحت تأثیر ارزش های خانواده و سبک زندگی ساده مردم منطقه آمیش قرار گرفته اند .


Wednesday, May 14, 2014

ای داد و ای هوار از دست این دختران بی حجاب ایرانی


عکس از آزادی های یواشکی

 ای امان و ای فغان ، ای داد و ای هوار از دست این  دختران ایرانی کارشان به جایی رسیده که از بدحجابی به بی حجابی روی آوردند آنهم در کجا !؟  در جلوی دفتر مرجع عالیقدر عالم تشیع حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی و اماکن مقدس .


   در اتوبوس روسری از سر بر میدارند ، در خیابان با مانتوهای کوتاه و شلوارهای چسبان گام بر میدارند . در کنار سواحل دریا  ، زبانم لال نیمه برهنه سوار اسب و دوچرخه میشوند و مسلمانان را از راه بدر میکنند .
 تا چشمشان به مسجد و امامزاده  می افتد پوزخند میزنند و کرامات و معجزاتشان را خرافات می نامند . هر کس قرآن میخواند میگویند که امل و عقب مانده است ، هر کس گل مالی میکند و به سر و صورتش قمه میزند میگویند مخش تاب دارد و جایش حوزه علمیه ( تیمارستان ) است .
استغفرالله در مملکت اسلامی ولایت فقیه را هم که جانشین خدا و رسول خداست قبول ندارند و میگویند که چرت و پرت میگوید .

بگویم خدا باعث و بانی این سایت های استکباری و صهیونیستی مثل « آزادی های یواشکی » که حتی اسمش  لب و لوچه مومنین را آب می اندازد به زمین گرم بزند که شب و روز سیخ و انگلوک به نظام میزنند . آنهم به جایی که اسمش کفاره دارد .

برای همین است که کسی دیگر رغبت نمی کند به مسجد و تکایا و مراسم عزاداری بیاید  و همه از پیر و جوان از دین و مذهب رویگردان شده اند . معلوم است کسی که چشمش به  دختران زیبا آنهم در کوچه و خیابانهای شهر می افتد دیگر نه تنها میلی نمی کند به قیافه پر پشم و پیل علمای اعلام و طلبه ها نگاه کند بلکه به شکل و شمایل مقدسشان تف می اندازد .
ای داد ، ای هوار ...




دوای درد چشم




Tuesday, May 13, 2014

علی خامنه ای : وظیفه حاکم اسلامی این است که مردم به بهشت برسند




آن حاکم اسلامی یعنی خمینی با کلید بهشت بر گردن بچه های کم سن و سال آنها را از میدانهای مین مستقیم به بهشت میفرستاد و حاکم کنونی هم بطریقی که در عکس مشاهده میکنید .
***

 جواب صادق هدایت به سخنان خمینی 
 
به گزارش عصر ایران  عده ای از مردم استان ایلام در سالروز تولد امام علی ، با حضور در حسینیه خمینی در تهران ، با خامنه ای دیدار کردند و او سخنانی ایراد کرد در بخشی از سخنان حاکم اسلامی یعنی خامنه ای اظهار داشت  :
 
  -  وظیفه حاکم اسلامی این است که مردم به بهشت و سعادت اخروی برسند/ از جمله چیزهایی که مردم را به بهشت نزدیک میکند معیشت مردم است/ فقر و تبعیض را باید ریشه کن کرد .
  - بعضیها وقتی به جوان‌ها نگاه میکنند فقط نمونه‌های ناهنجار را می‌بینند. ناهنجاری هست ولی هنجار عمومی جوانان ما هنجار دینی وعلاقمندی به اسلام  و ملیت است. ما وظیفه داریم کمک کنیم اینها خوب بمانند
  -  هرجا به نیروی جوان مومن تکیه کردیم آنجا کارمان پیش رفت/ اینجا میفهمیم اینکه امام فرمود "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند" یعنی چه: این فقط غلط نظامی نیست، بلکه نمیتواند ملت ایران را عقب نگه دارد
 


Monday, May 12, 2014

بازداشت یک میلیونر ایرانی که در اسپانیا حرمسرا باز کرده بود



به گزارش تلگراف یک مرد 56 ساله ایرانی به نام شجاع شجاعی به دلیل بنا کردن حرمسرا در شهر ماربلای  اسپانیا بازداشت شد . زنان این مرد ادعا کردند که به اجبار در ویلای مجلل  این مرد خوش اشتها و میلیونر آنهم در دهه دوم قرن بیست و یکم  نگهداشته شده اند .
 
شجاعی  در بازجویی های اولیه اظهار داشت که زنان جوانش را به زور وادار به این کار نکرده است و آنها به میل خودشان به حرمسرا آمده اند .

 
پلیس اسپانیا شجاع شجاعی را که تابعیت ایران و داری گذرنامه بریتانیایی است  را با  قید وثیقه آزاد کرده است و زنان 20 الی 30 ساله و فرزندان ریز و درشتش  را به مکان دیگری انتقال دادند .




رهبر و آرزوی افزایش جمعیت



Sunday, May 11, 2014

زن ریش دار قاتل امام زمان

زن ریش دار
خواننده اتریشی کونشیتا ورست برنده مسابقه یورو ویژن 2014


بهوش باشید ، کم کم دارد گفته های بزرگان اسلام به حقیقت می پیوندد
امیدوارم که سکولاریستها و جوانان غربزده و هزاران هزار بیخدا و بی دین و ملحد و کافر و مخالف ولایت فقیه از این حوادث درس بگیرند و بخود بیایند و و چشمهای خود را باز کنند .





خواننده اتریشی کونشیتا ورست برنده مسابقه یورو ویژن 2014 شد



خواننده اتریشی کونشیتا ورست  که بخاطر شکل و شمایل غیرمتعارف به چهره جنجالی رسانه های بخصوص غربی در روزهای گذشته تبدیل شده بود .  با آهنگ همچون ققنوس با 290 امتیاز برخیز برنده مسابقه یورو ویژن شد .
 کونشیتا ورست یک تراجنس ( نه زن نه مرد ) میباشد ، او در شهر کپنهاگ که میزبان یوروویژن 2014 بود   بعد از دریافت جایزه اظهار داشت که :
   امشب  به همه کسانی که به فردایی آزاد و صلح آمیز اعتقاد دارند تعلق دارد ما همه با هم هستیم و توقف ناپذیر .
در این مسابقات خواننده هلندی  با 238 امتیاز دوم و خواننده سوئدی با 218 امتیاز  سوم شد .





Saturday, May 10, 2014

شهری که قرار بود واتیکان ایران شود، شده ، شهر نو ،




«زنان صیغه‌ای» در شهر مذهبی قم حضور چشمگیری دارند

حیاط بزرگ مسجد امام حسن عسگری، صحن و اطراف حرم معصومه، خیابان ارم، گذر خان و اطراف مدرسه گلپایگانی، جاهایی هستند که می‌توان «زنان صیغه‌ای» را پیدا کرد .



 مقاله ای تحت عنوان « آیا طلبه‌ها بیش از دیگران صیغه می‌کنند؟ » توسط خبرگزاری آلمانی "دویچه وله" منتشر شده که به مقوله ازدواج مؤقت در ایران پرداخته است .

در این مقاله آمده است: در سال‌های گذشته شخصی به نام شیخ حسین وافی، تشکیلاتی شامل چند «خانه عفاف» در شهر قم اداره می‌کرد که در آن‌ها خدمات ازدواج موقت به طلبه‌ها ارائه می‌شد. در این خانه‌ها زنانی بودند که (بنا به شرطی که بین فقیهان شیعه «عدم دخول» نامیده می‌شود) می‌توانستند در یک روز در چارچوب ازدواج موقت با چند مرد رابطه داشته باشند.

یک روحانی که در شیراز تحصیل کرده، می‌گوید در یکی از قدیمی‌ترین حوزه‌های علمیه ایران که در گذشته دور نیز مرکز جهان اسلام بوده است، به نام «حوزه علمیه خان»، به دلیل نحوه مدیریتش در سال‌های گذشته، مسئله صیغه شدیدا رایج بوده است و طلبه‌های آن‌جا به این کار معروف بوده‌اند.

این روحانی جوان می‌گوید که "صیغه‌ کردن" در شهرهای قم و مشهد بسیار رایج است و حتی دفتر رسمی برای این کار وجود دارد و طلبه‌ها هم از این کار خیلی خوششان می‌آید و «از همان اوایل دست به صیغه‌شان خوب است».

وی می‌گوید وقتی به طلبه‌های این شهرها اعتراض می‌کرد، به او می‌گفتند «می‌خواهی حلال خدا را حرام کنی؟» به نظر این روحانی جوان، «قسم» و «طلاق» هم حلال است، اما مذموم. او می‌گوید: «صیغه حلالی است که فرد تا مجبور نشود نباید دست به آن بزند.»

او دلیل رواج این مسائل در قم را این می‌داند که روش مدیریت در حوزه‌های این شهر غلط است و طلبه‌ها به قصد نمره و نه به قصد یادگیری درس می‌خوانند و به این دلیل «می‌افتند توی این کارها.» وی می‌گوید طلبه‌هایی که در قم و مشهد برای خدا درس می‌خوانند، نه مقام و پول، در اکثریت نیستند.

پیدا کردن «زنان صیغه‌ای»

گفته می‌شود زنانی که در ایران «زنان صیغه‌ای» خوانده می‌شوند، در شهر قم، در قبرستان شیخان و اطراف آن حضور چشمگیری دارند.

حیاط بزرگ مسجد امام حسن عسگری، صحن و اطراف حرم معصومه، خیابان ارم، گذر خان و اطراف مدرسه گلپایگانی دیگر جاهایی هستند که می‌توان «زنان صیغه‌ای» را پیدا کرد. این زنان در قالب دست‌فروش و «گدا» نیز حضور دارند.

همچنین گفته می‌شود بعضی طلبه‌ها شماره‌ تلفن‌های برخی از این زنان را دارند که آن را در اختیار دوستان خود قرار می‌دهند یا گاهی خود واسطه آشنایی زنان صیغه‌ای و دوستان‌شان می‌شوند.

حتی گفته می‌شود آرایشگاهی در شهر قم به مشتریان مطمئن خود شماره‌ تلفن ‌برخی از این زنان را می‌دهد و خودش طلبه‌ها را با زنان صیغه‌ای آشنا می‌کند. برخی روحانیون نیز بابت انجام «کار خیر» و «نجات جوانان از گناه» ممکن است زنان صیغه‌ای را به طلبه‌های جوان معرفی کنند
.

                                                                        منبع محبت نیوز