Friday, June 28, 2024

شیخ ابوالحسن خرقانی در سرای دنیا زیرِ خاربنی با خداوند زندگانی کردن از آن دوست‌ تر دارم که در بهشت

 



در سرای دنیا زیرِ خاربنی با خداوند زندگانی کردن از آن دوست‌ تر دارم 
که در بهشت زیر درخت طوبی، که از او من خبری ندارم.
شیخ ابوالحسن خرقانی 
 (تذکرة الاولیا عطّار)


یکبار خدای را در خواب دیدم که گفت: یا ابوالحسن! خواهی که تو را باشم؟ گفتم: نه. گفت: خواهی که مرا باشی؟ گفتم: نه. گفت: یا ابوالحسن! خلق اولین و آخرین در اشتیاق این بسوختند تا من کسی را باشم، تو مرا این چرا گفتی؟ گفتم: بار خدایا این اختیار که تو به من کردی از مکر تو ایمن کی توانم بود؟ 

که تو به اختیار هیچ‌کس کار نکنی

شیخ ابوالحسن خرقانی 

 (تذکرة الاولیا عطّار)


نقل است از شیخ ابوالحسن خرقانی شبی نماز همی کرد. آوازی شنید که «هان! ابوالحسن! خواهی تا آنچه از تو می‌دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند!؟»

 شیخ گفت: «بار الها! خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو می‌دانم و می‌بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ‌کس سجودت نکند؟» آواز آمد: «نه از تو، نه از من

شیخ ابوالحسن خرقانی 

 (تذکرة الاولیا عطّار)






No comments:

Post a Comment