Friday, February 03, 2023

دیکتاتورها - خورخه رافائل ویدلا

 


خورخه رافائل ویدلا دیکتاتور جنایتکار آرژانتین 

کیمبرلی بولارد-  ترجمه: مجتبا پورمحسن

جنایت‌های دیکتاتوری ویدلا

خورخه رافائل ویدلا، ژنرال ارتش، مغز متفکر و پشت پردهٔ طولانی‌ترین رژیم نظامی دوفاکتوی (غیررسمی) آرژانتین بود که از کاسا رودلزا (هم‌سنگ کاخ سفید ایالات متحده) اداره می‌شد. او همراه با دریاسالار ایمیلیو ادولدو ماسرا و نیروی هوایی اورلاندون رامون آگوستی مسوول «پروسهٔ ملی تجدید سازمان» بودند، یک استراتژی ملی که به طور موفق قصد داشت دوران پس از پرونیسم (اصلاحاتی که پرون، رئیس‌جمهور آرژانتین از طریق حزب عدالتخواه پیگیری می‌کرد) را به فضاحت بکشد و از طریق حمایت از رهبران کهنه‌کار نظامی الیگارشی و حتی بسیاری از رهبران کاتولیک کشور، شکاف بین طبقات اجتماعی را عمیق‌تر کند.

او قاطعانه احزاب سیاسی را از هم پاشاند و کنگره ملی را بست. علاوه بر این، ویدلا یک نسل کامل از مردم آرژانتین را با کمپین بی‌رحمانه و سیستماتیک برای حذف جنبش‌های چریکی که او مدعی بود در کشور وجود دارند، خاموش کرد و به کشتار جمعی غیرنظامیانی پرداخت که به گمان او از درگیری مسلحانه حمایت می‌کردند؛ یک جریان تمام‌نشدنی از دزدیدن بچه‌های چپ‌گراهای متهم، ناپدید شدن، پرواز بر فراز شهر ماردل‌ پلاتا و پرت کردن دشمنان رژیم از هواپیما به پایین، دوره‌های شکنجه وحشیانه‌ای که در تعدادی از بازداشتگاه‌های مخفیانه اتفاق می‌افتاد مثل ESMA سابق (مدرسه دریایی مکانیک که گاهی به آن آشوویتس آرژانتین هم گفته می‌شود). او حتی اجازه داد که از ورزش و مشخصا فوتبال و جام جهانی ۱۹۷۸ برای سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های غیرقانونی دولتی استفاده شود و فریادهای قربانیان شکنجه در ESMA که تنها چند متر با ورزشگاه ال‌مولومنتال فاصله داشت، در فریاد شادی گل گم شد (همان‌طور که آدلف هیتلر از بازی‌های المپیک سال ۱۹۳۶ در برلین استفاده کرده بود). در حکومت ویدلا، حتی یک گوشه از جامعه آرژانتین مصون نماند و بخش‌های بسیار اندکی از کارزار جنایت‌آمیز برای محو کردن هرگونه ردی از حکومت چپ‌ها از کشور جان سالم به در بردند. در فاصله ۲۴ مارس ۱۹۷۶ تا ۱۰ دسامبر ۱۹۸۳، کل جمعیت کشور در دورهٔ خشونت خونبار، نامعقول، تحجر و تروریسم دولتی در ترس زندگی می‌کردند.

لری برنز، مدیر شورای امور همیسفریک (نیم‌کره‌ای) -COHA-  دربارهٔ مرگ این دیکتاتور گفت: «تاریخ نه با خورخه ویدلا مهربان خواهد بود نه به نقشی که چهره‌ها و موسسات کلیدی و مهم ایالات متحده در دوران حکومت نظامی خونتا (شورای حکومتی نظامیان) آرژانتین بازی کردند احترام خواهد گذاشت. چهره‌های کلیدی در تایید میزان خشونتی که نیروهای نظامی آرژانتین روا می‌داشتند یا اینکه تا چه عمقی در منجلاب فاشیسم ساختاری کشور فرو رفته بودند، تعلل به خرج دادند.»

شورای امور همیسفریک اندکی پیش از کودتای ۱۹۷۶ علیه رژیم رئیس‌جمهور ماریا استلا مارتینز دو پرون تاسیس شده بود. این شورا از معدود موسسات آمریکایی بود که همان موقع خطر مرگ‌آور دیکتاتور آرژانتین را درک کرد که چیزی بیش از یک رژیم مستبد دوفاکتو در آمریکای لاتین بود. ویدلا حتی در دوران ریاست‌جمهوری کارتر، بیانیه‌ای صادر کرد و گفت که شورای امور همیسفریک «قادر است احساسات ضد آرژانتینی را در چهار گوشهٔ جهان فراخواند». به علاوه تصادفا یکی از متولیان سابق این شورا، نماینده سابق کنگره داگلاس فریزر بود که ریاست کمیته فرعی حقوق بشر کنگره را برعهده داشت، و آن موقع تعدادی از قربانیان رژیم نظامی درباره ماهیت واقعی حکومت نظامی در آرژانتین در آنجا شهادت دادند. در حکومت نظامی تحت رهبری ویدلا هیچ کس بیش از خود او در جنایت‌ها دخالت مستقیم نداشت. او خطر ویژه‌ای برای قربانیان تبعیدی حقوق سیاسی که از محیط سرکوبگر خود برای پناهندگی سیاسی به کشورهای نزدیک آرژانتین گریخته بودند، ایجاد کرد. در مدتی که ویدلا، رهبر دوفاکتو بود (۸۱-۱۹۷۶)‌ بوئنوس‌آیرس به طور کامل با رژیم‌های نظامی منطقه تحت نقشه کوندور (همکاری رژیم‌های دیکتاتوری منطقه برای ایجاد ارعاب و سرکوب) از جمله با شیلی تحت حاکمیت ژنرال آگوستو پینوشه، اروگوئه تحت حکومت ژنرال خوان ماریا بوردابری، برزیل ژنرال ارنستو گیسل، پاراگوئه تحت حاکمیت ژنرال آلفردو استروسنر و بولیوی ژنرال هوگو بنزر همکاری می‌کرد. اگر در گذشته آرژانتین کشور مهمان‌نوازی برای قربانیان دیکتاتوری‌های همسایه بود، حالا تبعیدی‌های سیاسی قربانیان وحشت‌زدهٔ رژیمی تغییر یافته شدند که با خود وحشت‌آفرین‌ترین حکومتی که کشور به خود دیده بود را به همراه آورد.

رژیم نظامی آرژانتین مجوز قتل و شکنجه و مفقود شدن ۳۰۰ هزار شهروند آرژانتینی را صادر کرد که به desaparecidos (سر به نیست کردن) مشهور است - یا کسانی که ربوده شدند – از جمله کودکانی که مجبور شدند که به فرزندی پذیرفته شوند. ویدلا آدم خیلی باهوشی نبود، اما قدری مرموز بود و از سوی شیطان هدایت می‌شد. هنری ریمونت، روزنامه‌نگار کارکشته در زمینه مسایل آمریکای لاتین (که با نیویورک تایمز و اینترنشنال پرس همکاری دارد) و مدیر جدید شورای امور همیسفریک گفت: «چیزی که درباره ویدلا شوم بود اینست که او سرانجامی همچون یک انسان متمدن داشت در حالی که در واقع او مسوول مرگ تعداد زیادی از آدم‌ها بود. او عادت داشت به دانش‌آموزان دارو بخوراند و آن‌ها را به اقیانوس بیاندازد.» ریمونت گفت: «ویدلا یکی از کسانی بود که فکر می‌کردند دارند آرژانتین را از بلشویسم نجات می‌دهند، اما مساله این نبود.»

تقریبا مثل همه چیزهایی که دیر به آمریکای لاتین می‌رسد، تاثیرات «پیمان هیتلر- استالین» کذایی نیز حضوری دیرهنگام داشت، که ریمونت این‌گونه توضیح می‌دهد: «کمونیست‌ها از نازی‌ها حمایت کردند تا به سقوط بورژوازی و به قدرت رسیدن پرولتاریا کمک کند، اما در عوض هیتلر کنترل اوضاع را به دست گرفت.» در آرژانتین بسیاری از مردم متعلق به طبقه متوسط در ابتدا از ویدلا استقبال کردند، چون چپ‌ها (انقلابیونی که از خوان دومینو پرون حمایت می‌کردند) و چپ‌های تندرو (که گروه‌های تندرو و ستیزه‌جویی مثل مونتونروها نمایندگی‌شان می‌کنند) باعث شده بودند که کشور کاملا ناامن احساس شود. طبقه متوسط آرژانتین می‌خواست که به افراط‌گری پایان دهد اما به اشتباه فکر می‌کرد که ارتش می‌تواند دموکراسی را تضمین کند. بنابراین کودتای نظامی داشت راهش را در تلاش برای بی‌ثبات کردن سرمایه‌داری پی می‌گرفت. متاسفانه آن‌ها قویا درباره ویدلا دچار اشتباه شدند، کسی که حکومتش به قربانی شدن ده‌ها هزار شهروند ناراضی و بیشتر جوانان و یهودی‌تبارها انجامید. ریمونت موضوع را این‌طور جمع‌بندی کرد: «دوا بدتر از بیماری بود.»

در جستجوی عدالت؛ محکومیت ویدلا به خاطر جنایت‌هایش

در دورهٔ ریاست‌جمهوری رائول آلفونسین در سال ۱۹۸۵، ویدلا و دیگر اعضای خونتای نظامی در پرونده تاریخی ۱۳، یا کشتار جمعی، حبس‌های غیرقانونی، شکنجه‌های وحشیانه، کودک‌ربایی، تحریف هویت‌های فردی، بردگی اجباری، اخاذی، تهدید، مرگ و میر ناشی از شکنجه، و دزدیدن خردسالان مجرم شناخته شدند. این اولین حکم حبس ابدی بود که ویدلا گرفت و تنها حکمی بود که هرگز امکان فرجام‌خواهی به آن داده نشد. در سال ۱۹۸۶، دادگاه عالی آرژانتین همه اتهامات را وارد دانست و همه رهبران مرتبط با خونتا را محکوم کرد. اما متاسفانه ویدلا تنها پنج سال در زندان ماند، چون در سال ۱۹۹۰ کارلوس منم (۹۹-۱۹۸۹) رئیس‌جمهور وقت آرژانتین به نام عفو و بخشش این دیکتاتور مخوف را آزاد کرد.

در سال ۱۹۹۶، پرونده جدیدی دربارهٔ چند مورد کودک‌ربایی از مادرانی که در بازداشتگاه‌های مخفی زندانی بودند علیه ویدلا گشوده شد و در سال ۱۹۹۸ او به جرم جنایت علیه بشریت محکوم شد و دومین حکم حبس ابد را گرفت. اگرچه ویدلا کمتر از ۳۰ روز از زندان برگشت چون وزارت دادگستری تصمیم گرفت که به خاطر کهولت سن (بالاتر از ۷۰ سال) به او اجازه داده شود که در خانه‌اش در بلگرانو در نزدیکی بوئنوس‌آیرس در حصر خانگی بماند. در سال ۲۰۰۳، رئیس‌جمهور نستور کرشنر چند قانون عفو را لغو و اجازه پیگرد قضایی رهبران سابق نظامی و همکارانش را صادر کرد؛ در سال ۲۰۰۶ کارزار کرشنر برای ترویج حقوق بشر سرانجام موفق شد که امتیاز حصر خانگی را لغو و جنایتکار سابق را به مرکز نظامی کامپو دومایو منتقل کند.

در سال ۲۰۱۰، دادگاه عالی آرژانتین قوانین عفو را که رئیس‌جمهور سابق کارلوس منم وضع کرده بود، خلاف قانون اساسی دانست و ویدلا را برای گذران دوران محکومیت حبس ابد به زندان مارکو پاز فرستاد. در آن زمان، او در ایالت کوردوبا نیز محاکمه و به خاطر شلیک به ۳۱ زندانی که از سوی مقامات ارتش مجبور شده بودند به شکل ساختگی فرار کنند تا توجیهی برای کشتنشان ایجاد شود، برای سومین بار به حبس ابد محکوم شد. پنجم جولای سال ۲۰۱۲، ویدلا علاوه بر محکومیت‌های سابقش به دلیل صدور فرمان دزدیدن کودکان شورشیان زندانی به ۵۰ سال حبس دیگر محکوم شد.

ویدلا آخرین بار دو روز پیش از مرگش در ۱۷ ماه می در دادگاه بوئنوس‌آیرس حاضر شد و یک‌بار دیگر نپذیرفت که درباره نقش خود در نقشهٔ کوندور، یک همکاری اطلاعاتی استراتژیک بین سی‌آی‌ای و دیکتاتورهای آمریکای لاتین (شیلی، برزیل، آرژانتین، اروگوئه، پاراگوئه و بولیوی) برای از بین بردن همهٔ جنبش‌های شورشی چپگرایانه با هدف جلوگیری از تکرار انقلاب کوبا و تشکیل دولت ترس و خشونت فراوان شهادت دهد. ویدلا با سکوتش، رازها و نام قربانیان را با خود به گور برد.


منبع: (Council on Hemispheric Affairs) COHA


احضار دیکتاتورهای آرژانتین به اتهام نوزادربایی

به گزارش روزنامه دیلی‌تلگراف، این دو دیکتاتور آرژانتینی متهم به این هستند که طی دوران جنگ کثیف در آرژانتین، نوزادان زندانیان سیاسی را بلافاصله پس از تولد در زندان ربوده و به افسران نظامی خود، خانواده‌ نظامیان و یا اقوام آنها می‌دادند. فردریکو دلگادو، دادستان فدرال آرژانتین می‌گوید: دزدی کودکان و نوزادان بزرگترین نقطه سیاه و تاریک تاریخ آرژانین است، دزدی‌ای که جرقه آن در شهر بوئنوس آیرس زده شد.

بنا به اعلام کمپین "پلازا دو مایو" در طول دوره جنگ کثیف در آرژانتین، بیش از 500 نوزاد از مادران خود جدا شده و به عبارتی از سوی دیکتاتورهای نظامی حاکم در آرژانتین دزدیده شدند. در این دوره، زنان باردار مخالف حکومت، در مراکز مخفی حکومتی که محلی برای شکنجه مخالفان بود، زایمان کرده و نوزادانشان به مقامات حکومتی تحویل داده می‌شدند. مادران اکثرا پس از تولد نوزاد کشته می‌شدند، اما کشته شدن آنها نیز به شیوه‌ای عادی صورت نمی‌گرفت. اکثر این مادران، زنده از هواپیما به دریا پرتاب می‌شدند.

آما آنچه که در این میان جالب به نظر می‌رسد، آماری است که از سوی کمپین "پلازا دو مایو"، منتشر شده است. این کمپین موفق شده تا هویت 102 تن از این نوزادان را شناسایی کند. از این یکصد نوزاد دزدیده شده، شمار قابل توجهی سیاستمدار و یا فعال حقوق بشر شده‌اند.

"لئوناردو فوساتی" 33 ساله از جمله بازماندگان این فاجعه بزرگ تاریخی آرژانتین است که در تظاهرات خیابان‌های اطراف محل تشکیل دادگاه این دو دیکتاتور شرکت کرده است. او می‌گوید: ما برای این دیکتاتورها تنها حکم غنیمت جنگ را داشتیم. بر اساس اسناد و مدارک، 34 مورد از این نوزاد ربایی‌های این دو دیکتاتور ثابت شده است.

خورخه رافائل ویدلا چهل و سومین رئیس‌جمهور آرژانتین در طی سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ بود که پس از کودتایی که ایزابل مارتینز پرون را برکنار کرد، به قدرت رسید. رافائل از جمله افرادی بود که پس از بازگشت دموکراسی به آرژانتین، به خاطر نقض گسترده حقوق بشر (جنگ کثیف) و جنایت علیه بشریت که تحت حکومت او صورت گرفت، تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام در سال ۲۰۱۰ به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاهی در آرژانتین محاکمه شد. ویدلا در جریان محاکمه‌اش به خاطر کشتارهای دوران حکومت دیکتاتوری‌اش در سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ میلادی که طی آن ۳۰ هزار نفر ناپدید شدند به حبس ابد محکوم شد.رینالدو بیگنون نیز دیکتاتور دیگری چون ویدلا بود که در سال‌های 1982 تا 1983 زمام حکومت نظامی آرژانتین را در دست داشت.

جنگ کثیف، اصطلاحی است که به خشونت‌های دولتی، که در آرژانتین و علیه مخالفان مردمی و گروه‌های چپ بین سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ روی داد، گفته می‌شود. در سال ۱۹۷۴ "ایزابل پرون" بیوه "خوان پرون"، رییس‌جمهور آرژانتین شد که با عزل او در سال ۱۹۷۶ جنگ کثیف رسما آغاز می‌شود.

بنا بر گزارش سازمان عفو بین‌الملل در سال ۱۹۷۹ در دوران جنگ کثیف بیش از ۱۵ هزار نفر ربوده، شکنجه و کشته شده‌اند. اسنادی که در سال ۱۹۷۶ انتشار یافت نشان می‌دهد که ارتش آرژانتین در سال ۱۹۷۸ ۲۲ هزار نفر را ربوده و به قتل رسانده است. امروزه تعداد افراد کشته و یا ناپدید شده را بین ۹هزار تا ۳۰ هزار نفر تخمین می‌زنند.

پس از پایان دوران خفقان، دولتی جدید به شیوه دمکراتیک تشکیل شد و نخستین کمیسیون حقوق شهروندی برای انجام محاکمات قضائی شکل گرفت. اولین گور دسته‌جمعی، توسط یک گروه تجسس کشف شد که در آن توده‌ای از ۱۰ هزار استخوان شکسته و سوخته به دست آمد و با انجام آزمایش‌های دی. ان. ای روی استخوان‌ها، خانواده ۴۲ اسکلت شناسایی شدند. در سال 1988 انجمن حقوق بشر (APDH ) کشفیاتش را درباره مفقودین منتشر کرد و اظهار داشت 12261 در طول جنگ کثیف کشته یا مفقود شده اند. اصطلاح جنگ کثیف از دسته‌های نظامی سرچشمه گرفته است که ادعا می‌کنند برای حفظ نظم اجتماعی، یک جنگ، حتی با روش‌های خشن (از جمله شکنجه و تجاوز ) لازم است.


No comments:

Post a Comment